«فردا» گزارش میدهد:
سرگردانی اپوزیسیون
اپوزیسیونی که ادعا میکرد نظام ایران را سرنگون میکند، خود دچار فروپاشی و اضمحلال شده است.
گروه سیاست سایت فردا: با فرارسیدن سالگرد نآرامیهای سال گذشته اپوزیسیون خارجنشین سعی در تحریک دوباره طیفهایی از مردم را داشتند و تصور میکردند میتوانند ناآرامیهای مجددی را ترتیب دهند اما نه تنها چنین نشد بلکه تضادهای داخلی جریانهای اپوزیسیون بیش از پیش نمایان شد. از سوی دیگر امضحلال سیاستهای آنها، هم بر مردم ایران و هم حتی برای خودشان به آشکارترین شکل ممکن رخ نمود اما چرا سرنوشت اپوزیسیونی که سال گذشته شورایی موسوم به شورای همبستگی تشکیل داده بود، به اینجا رسید؟
نکته اول و مهمترین موضوع آن است که مردم هیچ اعتمادی به آنها نداشته و ندارند و عملا جز بیاعتباری و بیآبرویی نزد مردم ندارند. یکی از گروههای اپوزیسیون سلطنتطلباناند، گروهی که مدافع جنایتهای رژیم پهلویاند و از اساس با جمهوریت و حق تعیین سرنوشت ملت مشکل دارند. روند عملی آنها در چهار دهه گذشته هم جز خوشگذرانی در غرب به واسطه پولهایی که از کشور بردند، نبوده است. آنها هیچگاه هیچ گفتمانی ارائه ندادهاند و صرفا مردم را برای رسیدن به قدرت تحریک کردهاند. مردم نیز در پی همه اینها دانستهاند که سلطنتطلبان با محور رضا پهلوی جز دروغ و اقدامات ضدملی نیست.
گروه دیگر منافقیناند؛ گروهی جنایتکار که همیشه تاریخ به مردم ایران خیانت کردهاند. چه در زمان جنگ که با همپیمانی با صدام و حزب بعث زمینه شهادت بسیاری از ایرانیان را فراهم کردند و چه در ماجرای هستهای که در خیانتی آشکار به ایرانیان جاسوسی غربیها و رژیم صهیونیستی میکردند و چه ترورهایی که در داخل ایران انجام میدادند. نمود بیرونی این گروه تروریسیتی هم جز سرکوبگری حتی در حق اعضای خود نبوده است. این گروه که از همه جا رانده و مانده شده است مایه ننگ همه نیروهای اپوزیسیون است و مردم بر آنها نه تنها اقبالی نشان نمیدهند بلکه از این گروه تنفر دارند.
گروه دیگر جداییطلباناند؛ احزابی مانند حزب دموکرات کردستان یا حزب کومله. پر واضح است هیچ یک از مردم با جداییطلبانی که موجودیت ایران را نشانه رفتهاند همراه نمیشوند. حضور عبدالله مهتدی، دبیرکل حزبکومله در شورای اپوزیسیون باعث شد که همه مردم نسبت با مواضع و اقدامات اپوزیسیون در تمام شئون و تمام ابعاد مخالفت کنند.
نیروهای چپگرا از جمله مارکیسیتها هم که اساسا پایگاهی در بین مردم ندارند و اصلا مورد توجه هیچ بخشی از مردم نیستند.
با این اوصاف مشخص است که مردم هیچ اقبالی به اپوزیسیون خارجنشین ندارند و آنها را عدهای سودجو میدانند. اما علاوه بر اینها بخشی از ناکامی گروههای اپوزیسیون به اختلافات داخلیشان بر میگردد. برای مثال کافی است به فایل اخیرا لورفته مهتدی توجه کنیم. او آشکارا از اختلافاتشان سخن میگوید و از حرفهایش میشود فهمید با سلطنتطلبان چه مشکلات عمیقی دارند. چپها هم که سلطنتطلبها را قبول ندارند و همه آنها هم منافقین را به رسمیت نمیشناسند.
با این اوصاف اپوزیسیونی که ادعا میکرد نظام ایران را سرنگون میکند، خود دچار فروپاشی و اضمحلال شده است و شاید هیچ وقت چنین سردرگمیای را تجربه نکرده بود.