قاب ورافتادن براندازان
همکاری براندازان ایرانی با تروریستها علنی شده است و فعالان رسانهای آنها با لبخندهایی که زیادی دیپلماتیک به نظر میرسد، بر سر میزی نشستهاند که میزبان آن وزیر اطلاعات صهیونیستهاست
همکاری براندازان ایرانی با تروریستها علنی شده است و فعالان رسانهای آنها با لبخندهایی که زیادی دیپلماتیک به نظر میرسد، بر سر میزی نشستهاند که میزبان آن وزیر اطلاعات صهیونیستهاست. خبرنگاران ضدایرانی دیگر حتی تلاش هم نمیکنند ارتباطشان با دشمن اصلی ایران و با دولت تروریست اسرائیل علنی نشود. اپوزیسیون ایران در مسیر فعالیت سیاسی خود، آنقدر به در بسته خورده و آنقدر درمانده شده است که گویی دیگر هیچ چیز برای از دست دادن ندارد. آنهایی که با امریکا، انگلیس و عربستان سر یک سفره نشستهاند، چرا برای دریافت کمکهای بیشتر، تهماندههای وطندوستی خود را چوب حراج نزنند؟
خبر دیگر عجیب هم نبود؛ جمعی از روزنامهنگاران و خبرنگاران فعال در رسانههای فارسیزبان ضدایرانی به دیدار گیلا گاملیل، وزیر اطلاعات رژیمصهیونیستی رفتهاند. این دیدار در لندن، پایتخت انگلیس انجام شده است.
دویچهوله فارسی مینویسد: «دیدار یادشده بخشی از کمپین چندماهه این مقام ارشد اسرائیلی برای ایجاد کانالهای ارتباطی با گروههای تبعیدی ایرانی، همزمان با نزدیکشدن به یک سالگی اعتراضات سراسری علیه حکومت ایران است.»
خیلی روشن بیان میشود که دولت صهیونیستی مستقر در سرزمینهای اشغالی فلسطین اراده کرده تا از گروههای برانداز ایرانی حمایت کند و این اراده او بیکموکاست از سوی براندازان مورد پذیرش و حتی استقبال قرار میگیرد و در مرحلهای از عملی شدن این خواسته، بروز بیرونی آن انتشار تصاویر این دیدار است.
پیش از این، رضا پهلوی به عنوان یکی از لیدرهای براندازان به اسرائیل رفت و با همین وزیر هم دیدار کرد تا معلوم شود براندازان کارفرمای جدید دیگری هم به لیست کارفرمایان خارجی خود اضافه کردهاند.
بزم تطهیر اسرائیل
اصل دیدار یک امر است و انتشار تصاویر دیدار آن یک امر دیگر. ایران در طول سالها خائنان زیادی را به چشم خویش دیده است که با دشمنان این سرزمین پیمان بستهاند. خیلی از آنها خواستهاند این همکاری پنهان بماند، اما اسرائیلیها برای بازسازی چهره خود از یک رژیم تروریستی و فرقهای بنیادگرا به دولتی دموکراسیخواه و دلسوز نیاز دارد تا تصاویری غیر از ترور و آدمکشی و پیکر بیجان کودکان فلسطینی ذیل کلیدواژه «اسرائیل» در ذهن مخاطب بیاید.
اینگونه است که اراده وزیر اطلاعات اسرائیل در میانه اعتراضات داخلی و تجمعات چنددههزار نفری صهیونیستها در تلآویو، به این تعلق میگیرد که با گروههای مخالف جمهوری اسلامی ایران کانال ارتباطی بگیرد. طبعاً بخشی از این ارتباطات به ارتباطگیری با فعالان رسانهای شاغل در رسانههای فارسیزبان غربی میپردازد، اما اصل ارتباط که پیش از این هم بوده و نشانههایی از آن هم دیده میشد؛ هیچکدام این رسانهها حق انتقاد از اسرائیل را نداشتند. اینجا دیگر اصل ارتباطداشتن مهم نیست، باید این ارتباط علنی شود و این فعالان رسانهای بپذیرند تصاویر حضورشان در این نشست منتشر شود تا تصاویر بتواند القا کند که اسرائیل به فکر مردم ایران است و برای کمک به مردم مسیر رسانه و فرهنگ را میرود و آنگونه نیست که ایران میگوید صهیونیستها تروریست هستند و بروز اراده ضدایرانیشان از مسیر ترور است.
آنها با لبخندهای دیپلماتیک و شادی مصنوعی و رضایت اجباری سر میزی نشستهاند که کرسی رأس آن در اختیار وزیر اطلاعات رژیمی کودککش است تا حضور آنها بهانه تطهیر صهیونیستها شود و وزیر اطلاعاتشان بگوید: «مردم اسرائیل در کنار مردم ایران ایستادهاند. زمانی که ولیعهد رضا پهلوی از اسرائیل دیدن کرد، ما باهم پیام آزادی و امید را به میلیونها ایرانی فرستادیم. ما باید چشماندازی برای یک ایران امن، باثبات و آباد به خاطر مردم ایران و تمام جهان ارائه دهیم.»
شاید خواسته زیادی هم نیست؛ آن سو کمک بیشتری میدهد و این سو هم ابزار تبلیغاتی اسرائیلیها میشود. فعالان رسانهای ضدانقلاب به خوبی از عمق جنایات رژیمصهیونیستی در جهان و به ویژه علیه مردم فلسطین آگاه هستند. آنها به خوبی میدانند صهیونیستها برای مبارزه با پیشرفت مردم ایران، دانشمندان هستهای ایران را ترور کردند و دستشان به چه خونهایی آلوده است، اما دیگر همه چیز را باختهاند، آن قدر در ماندهاند که دیگر حتی مهم نیست برچسب دیدار با وزیر صهیونیستی هم روی پیشانیشان بخورد. تا دیروز حداقل در ظاهر، فقط گروههایی بودند که وابسته به کشورهای غربی بودند، حالا همان نقاب ظاهری را هم کنار گذاشتهاند و دست دوستی به کسانی دادهاند که میخواهند ایرانی روی کره زمین نباشد.
شبیه رجوی
ایران و رژیمصهیونیستی گرچه نه مستقیم، اما در جنگ با همدیگر هستند و دست دوستی دادن به صهیونیستها یادآور تصویر دست دادن مسعود رجوی با صدام است، در حالی که ایران و عراق در جنگی سنگین به دلیل تجاوز ارتش بعثی به خاک ایران بودند.
مسعود رجوی هم باخته بود؛ ترورها راه به جایی نبرده بودند، مردم با جمهوری اسلامی مانده بودند، تلاشهایشان بینتیجه مانده بود و برای مبارزه با جمهوری اسلامی مدام به در بسته خورده بودند و از سویی بیسرزمین هم شده بودند، لذا تن به وطنفروشی و ملتفروشی دادند و با کسی وارد همکاری شدند که میخواست ایرانی روی زمین باقی نماند.
اینکه ۳۷ سال پس از آغاز آن خیانت، رجوی کجاست، دارودسته تروریستهای فرقه او کجا هستند و ایران و ملت ایران کجاست، نشانی خوبی است برای امثال ژیار گل (بیبیسی فارسی)، آرش سیگارچی (صدای امریکا)، نازنین انصاری (کیهان لندن) و پانتهآ مدیری (اینترنشنال) که حالا دست دوستی دادن با دشمن شماره یک ایران را علنی کرده و در دیدار با وزیر اطلاعات رژیمصهیونیستی حاضر شدهاند.
یادی از آن ۲۳ نفر
همان زمان که گروهک تروریستی رجوی درمانده از همه جا و آواره از همه سرزمینها راهی عراقی شد که متجاوز به خاک ایران بود و دست دوستی با متجاوزان به خاک ایران داد، ۲۳ نوجوان ایرانی که برای دفاع از ایران به جبهه رفته بودند، از سوی ارتش بعثی اسیر شدند و صدام که به تطهیر چهره حکومتش در جهان یا حداقل در نگاه مردمش نیاز داشت، تصمیم گرفت این کودکان را ابزار تبلیغاتی خود کند. لباس و غذا و گل به آنها میدهد و در کاخش پذیرای آنان میشود و میگوید «کل اطفال العالم اطفالنا»، یعنی همه بچههای دنیا بچههای ما هستند و عکس یادگاری میگیرد، اما آن نوجوانان اسارت در آزادگی را ترجیح میدهند و به خواسته صدام پشت پا میزنند.
وقتی جمهوری اسلامی فخر ملت وفادارش حتی در سنین کودکی را میفروشد، منظورش چنین کسانی هستند.
فعالان رسانهای ضدانقلاب، اما ابایی ندارند همپیمان تروریستهای ضدایرانی شوند و نان در خون ملت ایران بزنند، آنها دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند و برای همین ابزار تطهیر و تبلیغات اسرائیلیها هم میشوند.
سانسور خبر یک دیدار
نکته جالب توجه اینکه گرچه رسانههایی به نقل یک منبع آگاه نزدیک به وزیر اطلاعات اسرائیل خبرهایی از این دیدار را منتشر کردهاند، اما هنوز این خبر آنچنان که باید و شاید در رسانهها و فضای مجازی دیده نشده است و حتی بیبیسیفارسی هم هنوز آن را پوشش نداده است. این یعنی که شکستن قبح دیدار با صهیونیستها زمینهسازی و زمان بیشتری میطلبد.
منبع: روزنامه جوان