«فردا» گزارش میدهد:
اتحاد کارگزاران-اعتدالیها؟ جبهه اصلاحات کجای معادله قرار میگیرد؟
برای کارگزاران و اعتدالیها مهم آن است که مرزی میان خود با رادیکالهای جبهه اصلاحات ایجاد کنند و به حاکمیت این پیام را برسانند که ما هنوز در زمره نیروهای درونحاکمیتی هستیم.
گروه سیاست سایت فردا: غلامعلی حدادعادل، رئیس شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی، به تازگی پیشبینی کرده است که حزب کارگزاران سازندگی و اعتدالیها با هم لیست مشترک بدهند. سخنی که البته دور از ذهن نیست اما به نظر میرسد ممکن است در مسیری که تا انتخابات باقی است این تحلیل دستخوش تحولاتی شود زیرا متغیرهای در این مسیر وجود دارد.
نخستین متغیر موضع جبهه اصلاحات است؛ به این معنی که اگر جبهه اصلاحات برای مشارکت در انتخابات تصمیمی قطعی بگیرد و عزم راسخی داشته باشد، کارگزاران ذیل جبهه اصلاحات حرکت میکند؛ کمااینکه بارها حسین مرعشی، دبیرکل این حزب، گفته است که کارگزاران بر اساس تصمیم جبهه، حرکت میکند و حالا اگر جبهه بگوید در انتخابات شرکت میکنیم و در لیست نهایی از اعتدالیها هم حمایت میکنیم، پر واضح است که کارگزاران هم از این تصمیم حمایت میکند و در آن شرایط باید بگوییم ائتلاف اصلاحطلبان با اعتدالیها نه کارگزاران با اعتدالیها. در روی دیگر سکه، کارگزاران در صورتی خارج از تصمیم جبهه اصلاحات ادامه مسیر میدهد که رادیکالها و مشخصا حزب اتحاد ابتکار عمل را در دست داشته باشند و موفق شوند که نظر جبهه را به سمت تحریم انتخابات سوق دهند که در این صورت به احتمال زیادی کارگزاران مانند سال98 به سمت ارائه لیست خودش میرود.
حالا باید بررسی کنیم که در صورت عدم مشارکت جبهه اصلاحات در انتخابات، کارگزاران میخواهد لیست مستقل بدهد یا با اعتدالیها ائتلاف میکند؟ کارگزاران یک بار لیست کاملا مستقل خود را ارائه داد؛ در انتخابات مجلس، در سال98، لیستی با نام «یاران هاشمی». آن لیست مطلقا نتوانست موفق باشد؛ به نحوی که نفر اول لیست مذکور یعنی مجید انصاری رأیی بسیار پایینتر از آخرین نفر لیست اصولگرایان آورد. با این اوصاف شاید کارگزاران دنبال آن باشد که قدمهایی محکمتر در انتخابات بردارد و این هدف محقق نمیشود مگر با بهرهگیری از نیروهایی خارج از حزب که نزدیکترین این نیروها را میشود در میان اعتدالیها جست. محور اعتدالیها هم حزب اعتدال و توسعه است؛ حزبی که به نوعی حزب روحانی خوانده میشود. در این شرایط سخن حدادعادل میتواند محقق شود و کارگزاران با اعتدالیها لیستی مشترک بدهند.
شاید تصور شود که اگر اصلاحطلبان در میدان حضور نداشته باشند، ممکن است لیست کارگزاران و اعتدالیها هم رأی لازم را نیاورد؛ این احتمال بعید نیست اما به نظر میرسد برای کارگزاران و اعتدالیها مهم آن است که مرزی میان خود با رادیکالهای جبهه اصلاحات ایجاد کنند و به حاکمیت این پیام را برسانند که ما هنوز در زمره نیروهای درونحاکمیتی هستیم؛ برخلاف اصلاحطلبان رادیکالی که بسیار نزدیک به اپوزیسیون شدهاند. شاید انتخابات کارگزاران و اعتدالیها به انتخابات پیش رو فارغ از نتیجهاش، به چشم مسیری برای ادامه حیات سیاسی خود نگاه میکنند که همه اینها بیش از هر زمان احتمال بروز انشعابی بزرگ در جریان اصلاحات را به وجود آورده است.