احساس خطر شرکای روحانی از انتخابات
انتخابات اگرچه همواره برای مردم، یک «فرصت» است، اما برای برخی جریانها یک «تهدید» بوده است؛ یادآوری عملکرد ضعیف برخی جریانها در زمان مسئولیت، حالا به پاشنه آشیل هر کاندیدایی بدل خواهد شد که خود را به آن جریان منتسب کند. به همین خاطر است که چهرههای دولت روحانی میکوشند تا با زدن «نعل وارونه»، صحنه انتخابات و قضاوت مردم را از یادآوری کارنامه خود حتیالامکان دور نگهدارند و به هر شکل از این «تهدید» عبور کنند.
اسحاق جهانگیری در گفتوگوی اخیرش با روزنامه شرق، مدعیانه معتقد است، حاکمیت تنها آن زمانی که اصلاحطلبان رأی نمیآورند به حق انتخاب مردم باور دارد، اما نکته جالب آنجاست که او به این سؤال پاسخ نمیدهدکه «چرا وقتی عملکرد این جریان سیاسی با وجود در دست داشتن دولت و مجلس مردم را ناامید و سرخورده میکند و علائم رویگردانی رأیدهندگان از این جریان هویدا میشود، اصلاحطلبان هیچ سنگری را بهتر از بیفایده دانستن انتخابات پیدا نمیکنند؟»
نعل وارونه درباره مشارکت
جهانگیری در بخشی از این مصاحبه در کنایهای به احزاب اصلاحطلب و جبهه اصلاحات میگوید: «اینطور نباشد که بگویند در مقطعی که میدانیم مردم به ما رو میکنند، میآییم و فعال میشویم و در مقطعی که میدانیم مردم به انتخابات اقبالی نشان نمیدهند، ما هم کنار میکشیم.» اما در همین جمله هم اقبال مردم را «اقبال به اصلاحطلبان» و روگردانی آنها را «اقبال نشان ندادن به انتخابات» تعبیر میکند؛ حال آنکه اگر در انتخابات اخیر اثری از کاهش مشارکت مشاهده شد چیزی جز واکنش به ناکارآمدی مدیران وقت و قرار دادن معیشت مردم و اقتصاد کشور در گرو امیدواریهای خاماندیشانه به ثمربخشی مذاکرات نبود.
متهم جای شاکی نشست!
او در پاسخ به سؤالی درباره حضور مردم در پای صندوقهای رأی هم به جای تأکید بر ضرورت «مشارکت حداکثری مردم» که از هر فرد دلسوز منافع ملی و هر کنشگر سیاسی دلبسته کشور و نظام انتظار میرود، در اظهارنظری منفعلانه و از سر بیتفاوتی گفته: «بستگی به شرایط دارد. ممکن است یک واکنش مردم این باشد که یأس و سرخوردگی به حدی رسیده باشد که فکر کنند هیچ کاری نمیشود کرد و شرکت در انتخابات بیفایده است یا تصور کنند برای تغییر وضع موجود باید در انتخابات شرکت کنند و نگذارند کشور بیش از این خسارت ببیند، اما حاکمیت بداند که باید در پیشگاه تاریخ به ملت ایران پاسخگو باشد. حتی اگر الان کسی از آنها توضیح نخواهد، بالاخره روزی ملت ایران از آنها توضیح خواهد خواست». اظهار این نظرات از سوی فردی که بیشتر عمر خود را پشت میز مسئولیتهای مختلف در نظام جمهوری اسلامی طی کرده، از قبال این مسئولیتها اعتبار گرفته و کسی که هشت سال متوالی به عنوان معاون اول رئیسجمهور در جایگاه دومین مقام عالی اجرایی کشور مسئولیت داشته، نشان میدهد که یک جای کار میلنگد! چرا که گفتن از ضرورت پاسخگویی به ملت ایران از زبان کسی که خود در زمان مسئولیت پرونده قطور ایجاد بستر تخلفات در تخصیص ارز 4200 تومانی و فراهم کردن زمینه رانت و انحصار در تولید محصولات مورد نیاز مردم را بر جای گذاشته بیش از هر چیز فرار رو به جلویی است که سناریوی آن پیش چشم افکار عمومی بیش از حد نخنما شده است. پاسخگویی به ملت ایران اتفاقاً در قبال همین کارنامه سبب یأس و ناامیدی، ضروری است.
مشارکت حداکثری در انتخابات اسفندماه که مقدماتش از آغاز روند انتخابات با ثبتنام گسترده متقاضیان نامزدی انتخابات مجلس هویدا شد، بیشک برای نه گفتن مجدد به عقبگرد سیاسی و وابستگی اقتصادی فرصت است؛ اما آنچه بیشتر مایه ترس جهانگیری و همحزبیهایش شده، احتمالاً اطلاع از نتایج این روزهای نظرسنجیها و عدم اقبال مردم در قبال هر آنکسی است که «شریک روحانی» شناخته شود.
روزنامه ایران