كيهان /از آن «گذشته» تا اين «آينده»
فتنه 88 آنگونه كه برنامه ريزان خارجي آن تدارك كرده بودند - و البته مجريان داخلي عرضه اجراي كامل همه آنچه را كه طراحي شده بود نداشتند- بنا بود در دو سطح عمل كند: سطح حكومت و سطح جامعه.
روزنامه كيهان در يادداشت روز خود با عنوان "از آن «گذشته» تا اين «آينده» " به قلم مهدي محمدي آورده است: براي درك ويژگي هاي «زمان حال»، هيچ چيز مهم تر از آن نيست كه يك بار مرور كنيم در زماني نزديك به زمان حال كجا بوديم و چگونه از آن گذر كرده و به «اكنون» رسيده ايم. پيشرفت و توفيق در دقيقترين تعريف ممكن، مجموعه تفاوت هاي مثبتي است كه ميان گذشته و حال وجود دارد، پس اگر مي خواهيد بدانيد چقدر پيشرفت كرده و جلو رفته ايد، بايد دركي درست از اين پيدا كنيد كه زمان حال را چگونه مي توان از گذشته نتيجه گرفت. نظام جمهوري اسلامي، به لحاظ زماني فاصله چنداني از فتنه 88 نگرفته است. يك سال در مقياس رويدادهاي ملي، زماني ناچيز محسوب مي شود. اما اگر به رويدادهاي جاري و فرايندهاي واقعي كشور نگاه كنيم، فاصله نظام از دوران فتنه چنان عميق و بزرگ شده كه ديگر هيچ كس، حتي آنها كه فتنه 88 را بوجودآوردند و اكنون هر روز و ساعت به دنبال مقصر مرگ جنيني آن مي گردند، باور ندارد چنان رويدادهايي در آينده نزديك امكان تكرار داشته باشد. در يكي از آخرين تحولات، فردي كه جريان فتنه او را چريك پير مي خواند، به صراحت گفته است مردم ديگر هيچ توجه و اعتنايي به سرنوشت امثال موسوي و كروبي ندارند و اينها دستگير هم اگر بشوند آب از آب تكان نخواهد خورد. بعد هم درخواست كرده كه نظام لطف كند و فقط تكليف جريان اصلاحات را روشن كند تا از وضعيت فعلي كه بي شباهت به آويزان ماندن ميان زمين و آسمان نيست، در بيايند. اجازه بدهيد ببينيم وضعيت چگونه و چقدر تغيير كرده كه به اينجا رسيده ايم. فتنه 88 آنگونه كه برنامه ريزان خارجي آن تدارك كرده بودند - و البته مجريان داخلي عرضه اجراي كامل همه آنچه را كه طراحي شده بود نداشتند- بنا بود در دو سطح عمل كند: سطح حكومت و سطح جامعه. فقط براي آنكه يك فهرست به دست داده باشيم، مجموعه اطلاعات موجود خصوصا آنچه فتنه گران خود درباره اهدف خود گفته اند و تحليلي كه منابع خارجي از الگوي رفتار آنهاكرده اند، نشان مي دهد كه در سطح حكومت چند پروژه عمده وجود داشته است: 1- تبديل كردن اختلاف به كينه و رقابت به براندازي در ميان گروه هاي سياسي كشور به اين ترتيب كه بي توجه به سرنوشت نظام، به «هر قيمت ممكن» كمر به حذف يكديگر ببندند. اصطلاح «به هر قيمت ممكن» براي آنها كه اندكي از نزديك، روندهاي انتخابات و فتنه 88 را دنبال كرده اند قاعدتا بايد بسيار آشنا باشد خصوصا كه كساني از خواص اهل سياست وقتي مي خواستند ميزان جديت خود براي كنار زدن رقيب را نشان بدهند از اين واژه استفاده مي كردند و مي گفتند «ابايي نداريم با هر كسي بنشينيم و همكاري كنيم»! 2- در مرحله بعد، مجموعه اي از پروژه هاي تودرتو طراحي شده بود براي اينكه توان كنترل بحران نظام تجزيه شده و از بين رفته نشان داده شود. تصور طراحان فتنه اين بود كه فقط زماني كه دوستان خود را متقاعد كرده باشند كار از دست نظام در رفته، مي توانند به تيز و فراگير شدن آتش فتنه اميد داشته باشند. براي اجرا شدن اين پروژه مهم ترين ابزار به خيابان كشاندن مردم بود. فكر مي كردند و مي گفتند كه تنها به اين روش مي توان نظام را ترساند و از آن امتياز گرفت و امتياز اول كه گرفته شد ديگر روند باج خواهي و امتيازگيري را پاياني نخواهد بود. 3-مطالعه دقيق اطلاعات موجود نشان مي دهد، اتاق فكر فتنه تصور مي كرد اگر پروژه درست پيش برود سيستم به روش هاي نرم يا حداكثر نيمه سخت فروخواهد پاشيد يا اگر هم فرو نپاشد آن قدر ضعيف مي شود كه در داخل به فتنه گران و در خارج به اربابان آنها امتيازهاي كلان خواهد داد تا بتواند اوضاع را كمي كنترل، و موجوديت خود را حفظ كند. در سطح اجتماعي مسئله كمي ظريف تر است. برنامه كلان فتنه اين بود كه: 1- فروپاشي سياسي -كه فكر مي كردند به سرعت رخ خواهد داد- تبديل به فروپاشي اجتماعي شود. مقصود از فروپاشي اجتماعي در اينجا اين است كه كينه، خشونت و عدم تحمل از سطح گروه هاي سياسي فروتر بيايد و به عمق خانه ها و محلات به عنوان خردترين سطوح روابط اجتماعي رسوخ كند. 2- در مرحله بعد فتنه گران تصور مي كردند كه شكاف دولت-ملت به مرحله اي خواهد رسيد كه نظام پشتوانه مردمي كليه تصميم هاي بزرگ خود را از دست خواهد داد. اگر بپذيريم كه وجود اجماع داخلي و حمايت سنگين مردم از نظام، يكي از مهم ترين عوامل افزايش قدرت مقاومت ايران در مقابل فشارهاي خارجي بوده، تحليل جريان فتنه اين بود كه نظام به زودي از اين سرمايه بزرگ بي بهره خواهد شد و در نتيجه ديگر نمي تواند در مقابل فشارهاي خارجي مقاومتي موثر از خود نشان بدهد؛ پس به اين نتيجه رسيدند كه به تعبير نتانياهو «حالا وقت فشار آوردن است». ايده خفته در پس قطعنامه 1929 دقيقا همين بود. غربي ها مي دانستند كه مكانيسم تحريم مستقيما روي برنامه هسته اي ايران تاثيري نخواهد گذاشت همچنان كه هيچ وقت نگذاشته است. مهم تر از اين، كاملا واقف بودند كه هيچ نوع تحريمي نمي تواند در بلند مدت به طور موثر اعمال شود و چند ماه كه از زمان آغاز اجرا ي آن بگذرد، با پيدا شدن گريزگاه ها و سست شدن اراده كشورها، خود به خود از شور و حرارت خواهد افتاد. بنابراين همانطور كه مقام هاي آمريكايي گوشه و كنار گفته اند، آمريكا از متحدان خود خواست فقط براي زماني كوتاه تحريم ها را به طور جدي اجرا كنند و به آنها قول داده بود كه به بيش از اين نيازي نخواهد بود و در همين زمان كوتاه تحريم ها نتيجه مطلوب را كه همان تغيير محاسبات ايران درباره هزينه ها و فايده هاي برنامه هاي هسته اي و منطقه اي اش باشد به بار خواهد آورد. چرا آمريكايي ها اينطور با قوت به دوستان خود قول مي دادند كه ظرف چند «ماه» كار تمام است و ايران كوتاه مي آيد و كار به «سال» نخواهد كشيد؟ دقيقا به اين دليل كه تصور مي كردند مردم ايران ديگر آن مردم سابق نيستند و روابط آنها با نظامشان هم شباهتي به گذشته ندارد. فكر مي كردند - و به دوستان داخلي خود ماموريت دادند بر اين مبنا عمل كنند- كه اولا مي توان فشار اقتصادي جدي به مردم وارد آورد يا لااقل مردم بايد به لحاظ رسانه اي تصور كنند فشار جدي است (فرمايش ديروز آقا در قم را به ياد بياوريد كه فرمودند وارونه كردن واقعيت برنامه اصلي دشمن است و برخي هم در داخل همين كار را مي كنند) ثانيا مي توان مردم را متقاعد كرد كه اين بار فشاري اگر به آنها مي آيد مقصر نظام است نه غرب و ثالثا به تدريج و در زماني كوتاه مردم خود به اين اوضاع واكنش نشان خواهند داد و دور جديدي از ناآرامي هاي خياباني در ايران آغاز مي شود. حالا بياييد به واقعيت نگاه كنيم. چقدر از اين نقشه ها و طراحي ها مجال عملي شدن پيدا كرده و آنجا كه عملي نشده اصلي ترين مانع چه بوده است؟ دو حادثه هست كه كمك مي كند پيدا كردن جواب اين سوال آسان تر شود. اول سفر رهبري عزيز انقلاب به قم و دوم تدارك براي آغاز اجراي هدفمندي يارانه ها در ايران. سفر حضرت آقا به قم و استقبال بي نظير مردم و علماي آن ديار از ايشان، در حالي انجام شد كه دشمن به توهم شكاف قم-تهران اميد فراوان بسته بود. ظرف يك و نيم سال گذشته فتنه گران داخلي و ذوق زده تر از آنها برخي از مشاوران ايراني دولت اوباما، اين موضوع را كه شكافي عميق ميان نظام جمهوري اسلامي و پشتوانه حوزوي و روحاني آن ايجاد شده امري قطعي و تمام شده فرض مي كردند و بعد بلافاصله نتيجه مي گرفتند كه مشروعيت ديني نظام در حال از دست رفتن است. كوچكترين خبر راست يا دروغ از اظهارنظر فلان مقام روحاني در انتقاد از مسائل كشور يا برخي عملكردها و تصميم ها، چنان بزرگ نمايي مي شد كه گويي علما در مقابل نظام صف كشيده و كمر به برانداختن آن بسته اند. حداقل چيزي كه ديگر قطعي مي پنداشتند اين بود كه طرفداران نظام در حوزه در اقليت هستند و قاطبه حوزه در اختيار منتقدان و معترضان است. همه اين فضاسازي ها كه هزاران صفحه ادبيات خبري و تحليلي آن را پشتيباني مي كند، ظرف يك روز دود شد و به هوا رفت. اجتماع چند صد هزار نفر در شهري نسبتا كوچك از ساعت ها قبل از ورود رهبر انقلاب، استقبالي كه بي گمان در تاريخ قم نظير نداشت، بعد حضور بي سابقه در ديدارهايي كه هر يك از ديگري پررونق تر بود و مهم تر از همه اينها، ديدارهاي بسيار صميمي و عاشقانه مراجع و علماي بزرگ قم با حضرت آقا نشان داد كه اهل فتنه در اين ماه ها جز سركار گذاشتن خود كار ديگري نكرده اند. نكته ظريفي كه در اين ميان به آن توجه نشد اين است فتنه سال 88 اتفاقا جنس روابط ميان رهبري و مردم را عميقا متحول كرده و به آن عمقي بي مانند بخشيده است. بي گمان يكي از دلايل سر از پا نشناختن مردم و علماي قم در ابراز ارادت به رهبري اين بود كه خوب مي دانستند درباره رابطه آنها و رهبري چقدر دروغ ساخته شده و حرف هاي نامربوط زده اند. بنا براين تصميم گرفتند عملا ثابت كنند كه از فتنه 88 اكنون جز دروغ چيزي باقي نمانده است. عزم دولت براي نهايي كردن پروژه هدفمندي يارانه ها در اين شرايط هم حامي پيام هاي نيرومندي است. تا آنجا كه به آمريكايي ها مربوط مي شود تحريم ها را به گونه اي وضع كردند كه تكميل كننده مشكلات فرضي از هدفمندي باشد. دولت اما با هوشمندي توانسته ناكارآمدي تحريم ها را در همين زمان كوتاه به رخ غربي ها بكشد (و اين بحثي مفصل است كه به آن خواهيم پرداخت) و اكنون براي آنكه كاملا روشن شود تحريم به هيچ كدام از اهداف خود نرسيده، بنا دارد بزرگترين جراحي اقتصادي كشور را اجرا كند. واقعا اگر تحريم تاثيري داشت، منطقي بود كه طرحي به اهميت هدفمندي يارانه ها در مقطع فعلي انجام شود؟ جمهوري اسلامي نه در حرف، بلكه در عمل مشغول اثبات اين موضوع است كه دشمنان بدجوري به كاهدان زده اند.