۷۰ سال چالش خاندان پهلوی در برابر کودتای ۲۸ مرداد
کودتای ۲۸ مرداد امسال ۷۰ساله شد اما آنچه در طول این سالها به چالش خاندان پهلوی تبدیل شده است، سکوت در برابر مداخله خارجی در امور داخلی کشور و روی کار آمدن شاه با هماهنگی کشورهای بیگانه است.
28 مردادماه امسال 70 سال از کودتای بازگرداندن محمدرضا پهلوی به سلطنت با طراحی انگلستان و آمریکا و برانداختن دولت قانونی مصدق میگذرد. در 70 سال گذشته و بهویژه از سال 57 تاکنون، خاندان پهلوی در برابر سؤال پیرامون این کودتا و بر سر کار آمدن مجدد شاه با کمک خارجی، چالش داشتهاند.
بهخلاف مقامات دولتهای آمریکا و انگلستان که نقش خود در طراحی این کودتا را پذیرفتهاند، دنباله سلسله پهلوی هیچگاه نخواستند کودتای انجامشده را بپذیرند؛ سؤال درباره کودتای 28 مرداد در سالهای گذشته همواره با سکوت بازماندگان پهلوی روبهرو شده است، چه شخص رضا پهلوی و چه مادر وی فرح که در دوران حکومت شاه، ملکه بود نهتنها از آن اتفاق عذرخواهی و یا انتقاد نکردند بلکه درصدد توجیه برآمدند.
محمدرضا شاه پهلوی ـ که در دوران پادشاهی وی سالگرد 28 مرداد را تحت عنوان رستاخیز ملی جشن میگرفتند ـ در کتاب پاسخ به تاریخ که در دوران آوارگی بعد از پیروزی انقلاب نگاشته شده است، روایت متناقضی از آن روز ارائه میکند؛ وی میگوید برکناری مصدق با مشورت روزولت بود اما بهبهانه جلوگیری از خونریزی ایران را ترک کرد؛ او کودتا را قیام مردم معرفی میکند که خواهان بازگشت وی شده بودند!
«در مرداد 1332 پس از حصول اطمینان از پشتیبانی ایالات متحده آمریکا و انگلیس که سرانجام سیاست مشترکی را آغاز کرده بودند و پس از بررسی اوضاع با کِرِمیت روزولت نماینده سازمان مرکزی اطلاعات ایالات متحده بر آن شدم برای یافتن راهحلی وارد عمل شوم: در 25 مرداد 1332 سرهنگ نعمتالله نصیری فرمانده گارد شاهنشاهی را مأمور کردم که فرمان برکناری مصدق را به وی ابلاغ کند و سپهبد فضلالله زاهدی که از دوستان پیشین مصدق و وزیر سابق دولت او بود به نخستوزیری برگزیدم.»
شاه در ادامه میگوید که تصمیم را به ملت واگذار کرد و از ایران خارج شد: «من که از طرحهای سیاسی و جاهطلبیهای او کاملاً باخبر بودم تصمیم گرفتم که برای جلوگیری از هرگونه خونریزی کشور را ترک کنم و ایرانیان را در انتخاب راه آینده کشور آزاد بگذارم این تصمیم بیمخاطره نبود ولی با تعمق و تحمل و سنجش نتایج آن را اختیار کردم.»
او در کتاب خود اشارهای به نقش انگلستان و آمریکا در روی کار آمدن مجدد خودش نمیکند؛ در فاصله خروج شاه از ایران و بر سر کار آمدن مجدد او با کودتا، صحبت از تغییر رژیم شاهنشاهی بود و اگر شاه آینده ایران را به مردم واگذار کرده بود، باید مردم درباره آینده حکومت نظر میدادند و چیزی شبیه رفراندوم برگزار میشد.
دکتر حسین فاطمی وزیر امور خارجه دولت مصدق که بعد از 28 مرداد دستگیر و اعدام شد، روز 25 مرداد در میتینگ در میدان بهارستان خواستار الغای سلطنت و برقراری جمهوری شد. شاید یکی از دلایلی که مردم به مجسمههای رضاشاه در سطح شهر هجوم میبرند و آنها را پایین میکشند همین سخنرانی آتشین وی علیه دربار و خاندان پهلوی باشد.
سه سرمقاله «باختر امروز» نیز بهشدت به دربار و محمدرضاشاه حمله میکند و در نهایت با زیر سؤال بردن نهاد سلطنت، پیشنهاد حکومتی بر مبنای «جمهوری» را میدهد. علاوه بر فاطمی و افرادی مثل شایگان و خلیل ملکی، حزب توده نیز در آن چند روز با راهپیمایی خواستار برقراری جمهوری دموکراتیک خلق شد، حزب ایران نیز خواستار برقراری جمهوری بود و جمعیت آزادی مردم ایران (جاما) نیز پیشنهاد استقرار جمهوری را به مصدق داد.
شاه در ادامه پاسخ به تاریخ چنین میگوید: «باید گفت که ملت ایران در آستانه سقوط حتمی به خود آمد و نسبت به خطر عظیمی که حیات کشور را تهدید میکرد آگاهی و وقوف یافت؛ پس از آنکه من ایران را ترک کردم کشور سه روز دچار فتنه و آشوب بود بهخصوص در دو روز اول در تهران...، روز سوم یعنی 28 مرداد کارگران و اصناف و دانشجویان و پیشهوران و صاحبان مشاغل آزاد، سربازان و پاسبانان، همه زنان و مردان حتی کودکان با همتی بینظیر و شجاعتی وصفناپذیر به میدانها و خیابانها ریختند...!»
آنچه شاه نقل میکند با آنچه در کف خیابانها در آن روز با حضور ارتشیهای وابسته به زاهدی و اراذل و اوباش شعبان جعفری و زنان شاغل در شهرنو رخ داد تفاوت دارد و او قصد دارد بر سر کار آمدن خود را ناشی از خواست ملت عنوان کند اما آنچه مهم است او حتی در دوران فرار و عزلت نیز قصد مواجه شدن با واقعیت را نداشت.
شعبان جعفری و اراذل و اوباش او میداندار کودتای 28 مرداد بودند
در سالهای اخیر همین چالش گریبانگیر رضا پهلوی است و او نیز قصد مواجهه با واقعیت را ندارد، وی یکبار در نشست مطبوعاتی در مؤسسه هودسون آمریکا وقتی از او پرسیدند "آیا غیر از آمریکاییها، شما یا خانوادهتان هیچگاه بهخاطر کودتای 28 مرداد عذرخواهی میکنید؟" جواب داد؛ "من قضاوت در مورد این را که چه بود به تاریخدانان میسپارم ولی معمولاً کودتا از پایین به بالاست نه بالا به پایین"! و بعد در توجیه برکناری مصدق گفت: اگر تغییر هر نخستوزیر کودتاست پس هر بار که (زمان شاه) نخستوزیر عوض شده است، کودتا بوده پس ما یک سال در میان کودتا داشتهایم!
وی که دانشآموخته علوم سیاسی است نمیداند کودتا بهخلاف انقلاب توسط نظامیان و از بالا به پایین انجام میپذیرد و یا برکناری محمد مصدق نه با استعفا یا با اراده شاه بلکه با قوه قاهره نظامیان و حمایت دولتهای آمریکا و انگلستان رخ داد.
در ایام اغتشاشات سال گذشته، رضا پهلوی نشست خبری با حضور نمایندگان رسانههای فارسیزبان خارج از کشور در 29 مهرماه برگزار کرد. این نشست طولانی تنها با حضور رسانههایی همچون بیبیسی، صدای آمریکا و اینترنشنال برگزار شد اما جایی از این نشست خبری تشریفاتی، پاشنه آشیل پهلویها خودنمایی کرد و آن زمانی بود که یک خبرنگار درباره حمایت خارجیها از اعتراضات و نگرانیها از دخالت خارجی در امور داخلی کشور میپرسید و به کودتای 28 مرداد و روی کار آمدن محمدرضا پهلوی با حمایت آمریکا اشاره میکند، این سؤال که شاید بدون هماهنگی پرسیده شد، تاحدودی عصبانیت رضا پهلوی را در پی داشت اما او نهتنها به کودتای 28 مرداد اشارهای نمیکند بلکه تلویحاً از حمایت خارجی نیز دفاع میکند.
رضا پهلوی با اشاره به شعار دوران اغتشاشات 88 که میگفتند "اوباما؛ یا با ما یا با اونا" و درخواست آشوبگران برای موضعگیری نمایندگان کنگره یا نمایندگان پارلمان اروپا، مسئله دخالت خارجی را یک "ذهنیت کهنه" دانست و گفت: اتفاقاً اعتراض مردم به دنیا این است که "چرا کاری نمیکنید؟!"، دخالت در حفظ حقوق بشر امری واجب است اگرچه لشگرکشی را نفی میکنیم.
رضا پهلوی یکبار در نشست خبری درباره سرنگونی دولت مصدق در کودتای 28 مرداد در توجیهی عجیب گفته بود: کودتا از پایین به بالاست نه بالا به پایین!
سکوت در برابر کودتای 28 مرداد، هم برای پوشاندن ضعفها و اشتباهات دوران حکومت شاهنشاهی است و هم آنکه عملکرد رضا پهلوی در طول دوران زندگی در خارج کشور نشان داده است با سلطه بیگانه و حمایت خارجی مشکلی ندارد، کما اینکه در گذشته خواستار تمدید و افزایش تحریمها علیه ایران شده بود و اخیراً نیز در نشستی با چند عضو اتحادیه اروپا خواستار تحریم و فراخواندن سفرای اروپایی شد./تسنیم