پای حرفهای رئیس انجمن مددکاری درباره آسیبهای اجتماعی
دولتها «جامعه» را نمیشناسند
حسن موسوی چلک جامعهشناس و رئیس انجمن مددکاری ایران در حاشیه نمایش فیلم مستند «آوانتاژ» ساخته محمد کارت در کافه لید تهران میگوید مولفههای اقتصادی اگرچه ممکن است در بروز ناآرامیهای سال گذشته نقش داشته باشد اما خاستگاه این اعتراضات قطعا اجتماعی است. فیلم مستند آوانتاژ ساخته محمد کارت در ادامه سلسله فیلمهای کافه لید تهران به نمایش درآمد. در حاشیه این مراسم حسن موسوی چلک رئیس انجمن مددکاری ایران به واکاوی آسیبهای اجتماعی در ایران با محوریت کارتنخوابی پرداخت. جایی که او باور داشت نقطه آغاز این آسیب اجتماعی که حالا مشهودتر شده خانواده ایرانی است.
تغییر خانواده ایرانی؛ فقط 2 درصد کارتنخوابها بازمیگردند!
رئیس انجمن مددکاری ایران میگوید «آنچه در فیلم آوانتاژ از رویه کارتنخوابی تصویر شده اگرچه مشابهتهایی با این آسیب اجتماعی دارد اما واقعیت بیرونی کارتنخوابی خشنتر و تلختر از تصاویر ثبت شده در این مستند است. او میگوید اساسا تجمع این تعداد کارتنخواب معتاد در کنار هم تنشهای بسیاری را به همراه دارد و مستند به نمایش درآمده سعی کرده تلخی و شیرینی این پدیده را به صورت همراه ببیند در حالی که حقیقت این پدیده تلختر از آن چیزی است که در فیلم وجود دارد. او معتقد است دلیل اولیه کشیده شدن افراد به کارتنخوابی خود افراد هستند اما در ادامه خانوادهها و طردشدگی این افراد از کانونهای خانواده اهمیت مهمی در تداوم آن دارد. همچنین باید گفت اگرچه در رسانهها سعی داریم بازگشت افراد کارتنخواب به جامعه را تا 20 درصد موفق بدانیم اما مهم است که بدانیم تنها 2 درصد این افراد به جامعه باز میگردند. مهمترین دلایل مشهودشدن پدیده کارتنخوابی در چند سال گذشته را باید در تغییر ماهوی خانواده در جامعه جستجو کنیم. چرا که دیگر در روزگار کنونی خانواده کارکرد پیشین خود را از دست داده است و دیگر تصمیمگیر و تعیین کننده نیست. اگر در گذشته خانوادهها و مدارس برای افراد موثر و تصمیمگیر بودند حالا این اتفاق در جمع دوستان میافتد و همین موضوع یعنی مدیریتی بر این شرایط وجود ندارد.
دولت فهم درستی از آسیبها ندارد
از نقش مهم و موثر کرونا در پیشرانی آسیبهای اجتماعی در ایران نمیتوان گذشت اما اینکه همه قصور افزایش آسیبها را به فراگیری کرونا نسبت دهیم به نوعی فریب دادن خودمان است. اساسا دولتها در ایران باوری به مسائل اجتماعی ندارند و این موضوع محدود به دولت کنونی نیست. مهمترین مصداق این گزاره اینکه هیچکدام از آنها اعتقادی به نظام رصد و دیدبانی در آسیبها ندارند و تلختر اینکه اصلا فهم درستی از آسیبهای اجتماعی هم وجود ندارد و همچنان گمان میکنند با دستور و جمعآوری و عملیات پلیسی میتوانند این موضوع را حل کنند. وقتی رئیسجمهور وعده داد ظرف دو هفته فقر مطلق را در ایران ریشهکن میکند به نوعی آب سردی بود روی کارشناسان حوزه اجتماعی! به این معنا که این حجم از ناآشنایی با مفاهیم مهم اجتماعی در زبان شخص اول اجرایی کشور نشان از ناآگاهی او از مسائل اجتماعی دارد و این موضوع پیامدهای بسیاری دارد.
آسیبها را زیر فرش نکنیم!
نقطه آغازین حل آسیبهای اجتماعی آگاهی از این است که شرایط ما در حال حاضر چگونه است. به این معنا که باید با پژوهشهای مستند به این نقطه برسیم که واقعیت درباره آسیبهای اجتماعی چیست. اما متاسفانه همچنان نگاه به این پژوهشگران با اتهام سیاهنمایی عنوان میشود و کمتر مسئولی علاقه دارد آمارهای مستند را باور کند. اینکه حجم قابل توجهی از دانشآموزان در شرایط کنونی مشروبات الکلی مصرف میکنند یک واقعیت است و باید برای آن برنامهریزی کرد اما اینکه مدام آن را تکذیب کنیم و بدتر از آن پژوهشگران اجتماعی را بابت چنین آمارهایی متهم به سیاهنمایی کنیم تنها به فریب خودمان دامن زدهایم. اینکه پدیده تنفروشی در ایران مشهودتر شده مهم است و پذیرش اولیه آن باعث میشود تصمیماتی برای حل آن داشته باشیم. اینکه خانواده ایرانی مهمترین کارکرد خود را از دست داده باید جایی در سیاستهای ما داشته باشد که ندارد و نتیجهاش میشود افزایش پدیده کارتنخوابی، افزایش طردشدگی و البته افزایش میانگین خودکشی در ایران.
اعتراضات خاستگاهی اجتماعی داشت
اگر خوب تامل کنیم میتوانیم متوجه شویم که ناآرامیهای سال گذشته و البته تمامی ناآرامیهای خیابانی یک دهه گذشته هم خاستگاهی اجتماعی داشته است. اگرچه گمان بر این است که مولفه اقتصادی همچون خبر گرانی بنزین در سال 98 آغازگر این ناآرامیهای بوده یا حتی اعتراض به گرانی و تورم در سال گذشته همراه شده است با مسائل سیاسی اما اساس و ریشه این اعتراضات خاستگاهی اجتماعی دارد. به این معنا که نادیده گرفتن چنین آسیبهای اجتماعی در جایی بروز میکند و پیشرانهایی همچون مولفههای اقتصادی و سیاسی هم به آن سرعت میبخشد.