امیرعلی ابوالفتح: غنی سازی 60 درصدی ترمز زیاده خواهی امریکا را کشید
توافق اخیر تهران و واشنگتن مبنی بر تبادل شماری از زندانیان امریکایی در ازای آزادسازی میلیاردها دلار از اموال ایران در کره جنوبی با واکنش گستردهای از سوی ناظران داخلی و بینالملل روبه رو شده است. بسیاری شکلگیری این توافق را متأثر از گامهای تدریجی ایالات متحده به سمت کاهش تنش درباره ایران میدانند.
توافق اخیر تهران و واشنگتن مبنی بر تبادل شماری از زندانیان امریکایی در ازای آزادسازی میلیاردها دلار از اموال ایران در کره جنوبی با واکنش گستردهای از سوی ناظران داخلی و بینالملل روبه رو شده است. بسیاری شکلگیری این توافق را متأثر از گامهای تدریجی ایالات متحده به سمت کاهش تنش درباره ایران میدانند. امیرعلی ابوالفتح، کارشناس مسائل امریکا در گفتوگو با «ایران» درباره ابعاد این تفاهم اخیر توضیح داده است.
توافق تبادل زندانیان در ازای آزادسازی بخش از اموال مسدود شده ایران، میتواند به عنوان اجرای پلن C یعنی کاهش تنشها از سوی «جو بایدن» تعبیر شود؟
آنچه که اخیراً میان ایران و امریکا اتفاق افتاده، بیانگر کاهش تنش و رسیدن به نوعی توافق است. طی سالهای اخیر، طرفین دو مسیر مختلف را در پیش گرفتهاند. یک مسیر، مربوط به برجام است. از زمان خروج امریکا از برجام در دوران دونالد ترامپ و تغییر دولت در این کشور، مذاکراتی در قالب مذاکرات وین آغاز شد و کمیته مشترک ایران و کشورهای عضو 1+4 که به شکل غیرمستقیم امریکاییها هم در آن حضور داشتند همچنان هم مشغول فعالیت است. مسیر دوم، موارد مربوط به موضوعات بشردوستانه است؛ یعنی تبادل زندانیانی که امریکاییها ادعا میکنند در ایران حضور دارند و ایرانیها هم متقابلاً از شهروندان زندانی خود در امریکا میگویند. این تبادل اخیر در ازای آزادسازی بخشی از منابع مالی ایران بوده است. به این ترتیب که گفتوگو درباره یک موضوع غیر برجامی و بشردوستانه به تفاهم منتهی شد. این مسیر موفقتر بوده و هموارتر طی شده و به توافق هم انجامیده است. توافقی که الان روی داده برای اولین بار نیست. پیش از این هم ما شاهد بوده ایم. اما به نظر میرسد دولت «بایدن» مسیر بسیار سختی را در پیگیری روند جاری دارد. تبادل اخیر نشان داد که او چاره را در کاهش تنش و اجرای حداقلی از تعهدات دیده تا برای ادامه مذاکرات درباره موضوعات اختلافی بویژه تحریمهای برجامی سطحی از اعتمادسازی شکل بگیرد. اجرای موفق این تبادل میتواند کمکی برای فراهم شدن این مقدمه باشد.
بنابراین آیا انتظار میرود این توافق به ریلگذاری مذاکرات در بستر تازهای برای حل دیگر موضوعات اختلافی بینجامد؟
اختلافات در جامعه داخلی امریکا بر سر موضوع ایران بشدت افزایش یافته است چنانکه واکنشهای اخیر و تندی هم علیه توافق تبادل زندانی صورت گرفت. دولت «بایدن» از مدتها پیش متوجه شده که برای ایجاد فضا جهت مذاکره با ایران باید به سمت کاهش تنش حرکت کند. در غیر این صورت امکانی برای گفتوگو درباره هیچ موضوعی وجود نداشت. از این رو به نظر میرسد سطح تازهای از گفتوگو میان ایران و امریکا شکل گرفته که تا حدودی از دایره مذاکرات رفع تحریمها زیر سایه برجام فاصله دارد. همین فاصله گرفتن از فرمول قبلی سبب باز شدن روزنههایی شد که در گام اول به تفاهم بر سر تبادل زندانی در ازای آزادسازی اموال ایرانی در کره جنوبی منتهی شد؛ نسخهای که به نوعی در روند اجرای پلن «C» پیگیری میشود.
پس از نظر شما برجام کنار رفته و این مذاکرات هم جایگزین مذاکرات برجامی شده است؟
برجام همچنان به عنوان بخشی از قطعنامه 2231 سازمان ملل وجود دارد اما مذاکراتی که پس از روی کار آمدن «بایدن» آغاز شد نشان داد که رویکرد این دولت برای بازگشت به برجام کارایی لازم را نداشته است و علاوه بر آن، بر سطح تنش با ایران هم از طریق دامن زدن به عملیات روانی و سوءاستفاده از برخی اتفاقات داخلی در ایران افزوده است. پس دولت امریکا هم از منظر اینکه بر خلاف وعدهاش مبنی بر بازگشت به برجام گام مؤثری بر نداشت، تحت فشار بود و هم زمانی که به نظر میرسید اقداماتی برای بازگشت به برجام برداشته، تحت فشار گروه دیگری از جمهوریخواهان تندرو قرار میگرفت.
این فضا رئیسجمهور امریکا را به ناچار به سمت کاهش تنش با ایران سوق داد تا دو طرف شانس خود را با رویکرد دیگری و البته به صورت دوجانبه بیازمایند. مذاکراتی که تهران و واشنگتن به طور چراغ خاموش پیگیری کردند ناظر به این رویکرد تازه بود و توافق تبادل زندانی هم نشانهای از کارکرد این مذاکرات به شمار میآید.
همزمان با تحولات اخیر برخی رسانههای غربی مدعی کاهش سطح غنیسازی 60 درصدی ایران شده و آن را نشانهای از تحولات مثبت جاری در روند مذاکرات ایران و امریکا تفسیر کردهاند، نظر شما چیست؟
در صورتی که این اقدام از سوی جمهوری اسلامی در پیش گرفته شده باشد، یک پالس مثبتی از جانب تهران است و انتظار میرود که طرف مقابل هم واکنش متقابلی را داشته باشد. یعنی در قبال حسن نیت ایران، حسن نیت نشان دهد. بویژه که کشورهای غربی در سال گذشته آژانس را به حربهای برای فشار بر ایران تبدیل کرده بودند تا از قبال آن خواستههای خود در زمین مذاکرات را تأمین کنند. همکاری سازنده ایران با آژانس از اعضای غربی آژانس فرصت بهانهگیری و تنش آفرینی را میگیرد. در این چهارچوب، ایران توانسته با اهرم غنیسازی 60 درصد میزان مقاومت خود را نشان دهد و ثابت کند در مقابله با زیاده خواهی طرف مقابل اهرم لازم را دارد. به نظر میرسد این اهرم تا اینجا کار کرده است و روی آوردن دولت امریکا به سمت کاهش تنش این واقعیت را نشان میدهد.
حملات تندی که علیه دولت بایدن بر سر توافق اخیر صورت گرفته نیز ناظر به شکلگیری بستر جدید مذاکره امریکا با ایران است؟
جمهوریخواهان در مجموع با هر توافقی و تعاملی که دولت دموکرات امریکا نسبت به ایران داشته باشد، مخالف هستند. مهم نیست که در این توافق 5 امریکایی آزاد میشوند یا نمیشوند، پولی به ایران داده میشود یا نمیشود، یا اینکه به ادعای آنها پول بهدست آمده از سوی ایران به ساخت سلاح اختصاص مییابد یا نمییابد،درهر صورت هرگونه توافق از نظر آنان غیرقابل پذیرش است. موضوع برنامه هستهای ایران به یک دعوای حزبی و انتخاباتی در امریکا بدل شده است. هر کاری که جمهوری خواهان در قبال ایران انجام دهند دموکراتها با آن مخالفت میکنند و هر کاری که دموکراتها انجام دهند جمهوری خواهان مخالفت میکنند. داخل این دو حزب هم اختلاف نظرهایی وجود دارد.
صنعت پرسود ایران ستیزی در امریکا جایگاه بالایی دارد؛ هم منافع مالی زیاد و هم پرستیژ بالایی دارد و هم به عنوان ابزاری برای حمله به رقیب استفاده میشود. در حال حاضر نیز امریکا در آستانه فصل انتخابات است و حزب اپوزیسیون برای حمله به حزب حاکم دست به هر کاری میزند.
روزنامه ایران