آیا سینمای اجتماعی در ایران سینمایی شکست‌خورده است؟

خنده به وضع موجود

چند فیلم پرفروش کمدی از سردر سینماها پایین کشیده شده است، رویه‌ای معمول در آستانه ماه محرم که طی دو سه دهه اخیر هم معمول بوده است و جای آنها را فیلم‌هایی با تم اجتماعی گرفته است. اما این تغییر امسال آنطور که آمارها می‌گویند باعث افت فروش 75 درصدی فروش سینماها شده است. اتفاقی که حالا روزنامه جوان آن را میخ آخر به تابوت سینمای اجتماعی تعبیر کرده و چنین استدلال کرده که «به دلیل چرخش به سمت تلخ‌نمایی و گزنده‌گویی باعث دلزدگی سینمارو‌ها و پس زدن دیگر مخاطبان شده است.» اما چرا این تحلیل از اساس نادرست است؟ اینکه فروش کم سینمای اجتماعی را معطوف به تلخی فیلم‌ها کنیم شاید بسته بودن گسترده دید را نشان بدهد و بس، یعنی در فضای ایزوله‌ای چشم می‌گردانیم که ارتباطی با جامعه پیرامونی‌مان ندارد. اینکه انگار مخاطبان فیلم‌ها از سیاره دیگری می‌آیند و در همین جامعه‌ای زندگی نمی‌کنند که گرفتار معیشت‌شان هستند.

کد خبر : 1237516

کمدی‌ها در صدر

در همه دو دهه گذشته فیلم‌های کمدی ( و البته اغلب سخیف) در صدر پرفروش‌های سینمای ایران بوده است. تک و توک زمانی بوده است که آثاری با تم اجتماعی (همچون جدایی نادر از سیمین) در میان فیلم‌های پرفروش سال قرار می‌گرفته و حتی اثر مورد اشاره هم به نوعی در یک فضای دو قطبی ایجاد شده در اواخر دهه هشتاد در مقابل فیلم «اخراجی‌ها» توانست به فروش قابل توجهی دست پیدا کند. وگرنه فیلم‌های کمدی همواره در همه این سالها جزو پرفروش‌ها بوده است. اینکه حالا چنین بگوییم که چون فیلم فسیل فروشی چند ده میلیاردی داشته و فیلم‌های اجتماعی به گرد پای این اثر هم نرسیدند پس سینمای اجتماعی تمام شده دم دستی‌ترین تحلیلی است که می‌توان از شرایط موجود داد.

حذف سینما از سبد خانوار

مخاطب سینما، فراگیرترین مخاطب هنر در میان هنرهاست. بدون شک تعداد مخاطبان سینما قابل مقایسه با اهالی کتاب، تئاتر یا نقاشی نیست. همین فراگیری است که به نوعی سینما را اط طبقه خاصی خارج می‌کند و می‌توانن تمامی مردم را مخاطب آن دانست. واکنش این جامعه فراگیر به یک هنر اتفاقا می‌تواند تعبیرهای فرامتنی هم داشته باشد. به این معنا که اگر فروش سینماها تقلیل یافته نباید تنها به مولفه کیفیت آثار پرداخت، شاید بهتر باشد به تغییر وضعیت اجتماعی مخاطبان هم دقت شود. به این معنا که وضعیت معیشتی آنها حالا به گونه‌ای است که خیلی زود سینما، و اساسا تفریح را از سبد خانوار خود خارج می‌کنند تا شاید نانی به سر سفره خود ببرند.

نوبرانه‌ای به نام شادی

نکته مهم دیگر در این ماجرا اقبال به سینمای کمدی است. اینکه سینمای اجتماعی این روزها را بنوازیم چون تلخ و گزنده هستند به شوخی می‌ماند. سینمای اجتماعی آینه تمام نمای آن چیزی است که در جامعه پیرامونی ما می‌گذرد. احتمالا مردم هم با کمی چشم چشم کردن به این معضلات تلخ برمی‌خورند و به همین دلیل بازتاب سینمایی آن چندان برایشان تازگی نداشته باشد، اما آنچه در روزگار کنونی نوبرانه محسوب می‌شود «خندیدن» است. خنده حالا کالای کمیابی است، همین است که وقتی سینماها می‌توانند مخاطب را بخنداند اقبال بیشتری کسب می‌کنند. همین موضوع اقبال به سینمای کمدی هم می‌تواند هشداری برای سیاست‌گذاران باشد. اینکه وض به گونه‌ای است که همان مخاطب درگیر معیشت برای رفع نیاز بدیهی خود یعنی خندیدن خرج می‌کند و به سالن تاریک سینما پناه می‌برد تا شاید کمی از فضای جامعه بیرون از آن سالن جدا شود.

 

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: