پیشثبتنام آرایش انتخابات را عوض کرد
وزیر کشور دیروز خبر داد که «پیشثبتنام انتخابات مجلس از ۱۶مرداد آغاز میشود و اگر کسی اقدام نکند فرصت داوطلبی را از دست میدهد». این پیشثبتنام اگرچه با هدف اولیه حذف آن جماعت بدون شرایط اولیه انجام میشود، اما فواید ناخواسته (شاید هم پنهان) دیگری هم دارد.
وزیر کشور دیروز خبر داد که «پیشثبتنام انتخابات مجلس از ۱۶مرداد آغاز میشود و اگر کسی اقدام نکند فرصت داوطلبی را از دست میدهد». این پیشثبتنام اگرچه با هدف اولیه حذف آن جماعت بدون شرایط اولیه انجام میشود، اما فواید ناخواسته (شاید هم پنهان) دیگری هم دارد. هر سال جماعتی از سیبیلوهای لوطی تا زندانیان سابقهدار و افراد بدون تحصیلات اولیه تا شماری از کسانی که هیچ قصدی برای ورود به انتخابات نداشتند و با برنامهای دیگر (عموماً سهیمشدن در یک نمایش تلویزیونی سیاسی) ثبتنام میکردند، در فصل انتخابات که بسیار هم نزدیک به زمان برگزاری انتخابات بود، مقابل وزارت کشور صف میبستند، که حالا با این پیشثبتنام، ستاد انتخابات میتواند از این معرکه خیلی زودتر بگریزد و این اقدام مثبتی است. اما این اقدام در دل خود یک فایده دیگر هم دارد؛ برخی گروههای سیاسی عدهای را به اسم نامزد، اما درواقع بهشکل صوری، وارد بازی انتخابات میکردند و این عده از یک سال قبل یا ماهها قبل تبلیغات مخرب علیه جناح مقابل را در دست میگرفتند و برخی نیز علیه اصل انتخابات حتی! این گروههای سیاسی موقع ثبتنام این افراد که دیگر احتمال تأیید صلاحیتشان نمیرفت، از معرکه خارج میکردند و افراد تازه نفس دیگری را که چنین سابقهای را به ثبت نرسانده بودند، اما از تبلیغ این دوستان خود علیه جناح مقابل سود برده بودند، وارد بازی انتخابات میکردند! به این ترتیب ماجرا همواره با یک فضاسازی مخرب که ریشه در ساختار ثبتنام و برگزاری انتخابات داشت، شکل میگرفت. عدهای نیز که مسئولیتهای حکومتی و دولتی داشتند، فرصت کافی مییافتند تا برای خود در آن مسئولیت تبلیغ و هموارسازی کنند تا در نزدیکی انتخابات، استعفا دهند، اما حالا که این فرصت دو هفته دیگر در ۱۶ مرداد به پایان میرسد، چنین امکانی نیز از آنان گرفته میشود. مزایای دیگری هم این طرح در خود دارد که در وقتش میتوان به آن پرداخت.
پیش ثبتنام کاندیداهای مجلس شورای اسلامی موجب میشود که اصلاحطلبان ظرفیت فشار خود را به حاکمیت از دست بدهند.
نارضایتی اصلاحطلبان رادیکال از این پیشثبتنام آشکار است. آنان با اشاره به همین زمانبندی تصریح میکنند این وضعیت اصلاحطلبان را مجبور به رونمایی از برخی کاندیداهای خود میکند و پیشاپیش نفرات مورد نظر آنان در استانهای مختلف آشکار میشوند. رادیکالهای اصلاحطلب بر این باورند پیشثبتنام کاندیداهای مجلس سبب میشود آنان ظرفیت فشار خود به حاکمیت را که بنا بود در نیمه دوم سال در چرخه عملیاتی قرار بگیرد، از دست بدهند.
۳ دسته اصلاحطلب در انتخابات
اصلاحطلبان را معمولاً به سه دسته تقسیم میکنند. یک دسته را ساختارگرا میگویند که تندروهای اصلاحطلب هستند، مثل سعید حجاریان که این روزها میگوید باید در انتخابات سکوت کرد و سیاست این دسته «صبر و انتظار تا اطلاع ثانوی» است.
دسته دیگر نهادگراها و بوروکراتها و تکنوکراتها هستند، از قبیل کارگزاران و برخی افراد داخل حزب که مسئول حفظ آثار رئیس جمهور سابق شدهاند. این دسته بر فعالشدن اصلاحطلبان در انتخابات برای دفاع از گفتمان انتخابات منصفانه و آزاد تأکید دارند، به این بهانه که مانع پیروزی «راست افراطی و تندرو» شوند.
دسته دیگر لایههای نزدیک به برانداز جریان اصلاحاتاند که معتقد به گذار از جمهوری اسلامیاند و میگویند باید از فرصت پیشرو برای نامشروع خواندن انتخابات استفاده کرد.
مانیفست کارگزاران درباره انتخابات
کارگزارانیها با شعار پیریزی اقتصادی برای یک دوره سی ساله رشد اقتصادی بالای ۸ درصد به انتخابات وارد میشوند. سران این حزب بر وجود بن بست در جریان اصلاحات و میان اصلاحطلبان تأکید میکنند. آنان در چندین محور انتقادات و اعتراضات خود را نسبت به شرایط انفعال و بیبرنامگی اصلاحطلبان بروز دادهاند، ازجمله با تأکید بر وجود بنبست در جریان اصلاحات معتقدند سیاست در ایران امروز به زمین سختخورده و به دلیل کاهش اعتبار اصلاحطلبان در میان حامیان خود، هنوز جریان اصلاحات راهکاری برای خروج از این بن بست ارائه نکرده است. به باور کارگزارانیها، در شرایط کنونی از سیاسیون نمیتوان انتظار داشت و باید منتظر بود که مردم خود گرهگشایی نمایند.
این حزب از راهبرد انتخاباتی جریان اصلاحات طی ۱۳۹۸ تا ۱۴۰۰انتقاد میکند و با طرح این ادعا که طی انتخابات گذشته شورای نگهبان و نهادهای حاکمیتی تمایل به حضور اصلاحطلبان در نهادهای قدرت نداشتند، انفعال و بی عملی انتخاباتی اصلاحطلبان را بازی در زمین طراحی شده حاکمیت میدانند و تأکید میکنند اتخاذ راهبرد اشتباه موجب شد که اصلاحطلبان به نقطهای برسند که همه موقعیتهای رسمی در نظام سیاسی را از دست بدهند. حزب کارگزاران همچنین در نوشتههای مطبوعات خود از عافیتطلبی اصلاحطلبان در سیاست ورزی هم در رنجشاند و بخش مهمی از جریان اصلاحات را در بیتوجهی به پایداری و استمرار اصلاحطلبی سرزنش و متهم میکنند و بر این باورند که اصلاحطلبان همواره نوعی عافیت سیاسی را مدنظر دارند و منتظر فرش قرمز هستند، اما این مسئله از نظر سازندگی، خطاست چرا که سیاست از نظر این حزب، مبارزه، زدن و خوردن است!
کارگزارانیها میگویند «راهحل مسائل کشور پذیرفتن این موضوع است که سیاست، میدان مبارزه با نهادهایی است که ممکن است علاقهمند باشند خارج از اختیارات قانونیشان اعمال حاکمیت کنند. باید رفت، آنها را به چالش کشید و مردم را توجیه کرد. الان نباید در گذشته بمانیم، باید ببینیم الان چه کاری انجام دهیم.»
کارگزاران در محور دیگری با انتقاد از شرطگذاریهای برخی اصلاحطلبان و نیروهایمیانه آنها را بیتوجه به اقتصائات سیاستورزی میدانند، زیرا از نظر کارگزاران مبارزه حتی برای یک کرسی مجلس مهم است و اگر کسانی انتظار دارند شورای نگهبان برای آنان فرش قرمز پهن کند، یعنی اصلاً سیاست را نشناختهاند.
کارگزاران همچنین مخالف با تحریم انتخابات هستند و میگویند باید به مردم بیاموزیم که اگر شما سیاست را ترک کنید یا ترک نکنید، سیاست جریان دارد و بر تمام شئون زندگی شما اثر میگذارد. البته کارگزاران معتقدند تحریم اگر اثرگذار باشد، باید به آن وارد شد! اما با انتقاد از اصلاحطلبان ساختاری که معتقد به تغییر ساختار نظام و تحریم انتخابات هستند، این پرسش را مطرح میکنند که اگر در انتخابات شرکت نکنیم پس چه بکنیم؟!
کارگزاران اخیراً «شیفت از نگاه اسلامگرایی افراطی به نگاه ملیگرایانه» را در میان پیشنهادهای خود به نظام قرار دادهاند که یک سناریوی قدیمی و تاحدودی خاکخورده و پسزدهشده از طرف مردم است.
آنها از تعادل در سیاست خارجی تا تمرکز بر شاخصهای اقتصادی و پذیرش تنوع فرهنگی و اجتماعی را نیز از شعارهای خود قرار دادهاند که به اعتقاد برخی از همقطارانشان انتخاب درستی از جامعه و موجسواری نسبتاً خوب روی نیازهای بخشی از جامعه است.
شروط اصلاحطلبان ساختاری برای حضور در انتخابات
برخی چهرههای معتقد به اصلاحات ساختاری نشان دادهاند که آنان در اقدامی هماهنگ در تلاش برای ضریبدهی به اظهارنظر اخیر سعید حجاریان برای مشروطسازی انتخاباتاند و میگویند یکی از معیارهای اصلی برای نشان دادن برگزاری انتخاباتی آزاد و رقابتی آن است که طرفداران جنبش زن، زندگی و آزادی باید در انتخابات نماینده داشته باشند!
این دسته میگویند تأکید بر استعفای دولت رئیسی در چارچوب برگزاری انتخابات دیگر و با کیفیتی متفاوتتر برای جلب توجهها به انتخابات باید دنبال شود.
اصلاحطلبان ساختاری همچنین با بیان اینکه حتی اگر دولت تصمیم به استعفا نگیرد، باید در فرصت باقیمانده تا انتخابات اسفندماه برخی گزاره اصلاحی دنبال شود که در رأس آنها «لغو نظارت استصوابی» است.
توهم «نمایندگی اکثریت» رادیکالها از نظرمیانهروها
اصلاحطلبان میانهرو، اما به رادیکالها میگویند «نمایندگی یک بلوک رأی چند میلیونی از جامعه ایران، اثرگذارتر از ادعای نمایندگی از جمعیتی است که وزن اجتماعی آن مشخص نیست!»
اختلاف برای اتخاذ راهبرد انتخاباتی در جریان اصلاحات شدت دارد و برخی از نحلههای جریان اصلاحات به صورت آشکار و در فضای رسانهای در حال انتقاد به رادیکالترشدن جبهه اصلاحات است. اینان معتقدند ذهنیت «نمایندگی اکثریت» باعث حاکم شدن روح رادیکالیسم در جبهه اصلاحات شده است.
در این میان لایههایی از جریان اصلاحات با اشاره به پیروزیهای قبلی انتخاباتی اصلاحطلبان میگویند این مسئله ذهنیتی را در میان اصلاحطلبان ایجاد کرد که نمایندگی اکثریت جامعه را دارند، بدون آنکه بررسی کنند که آن صندوقهای رأی محصول چه شرایطی بوده و چه میزان از آن سلبی و بر اساس هراس از طیف مقابل بوده است.
این بخش از اصلاحطلبان همچنین با اشاره به شرایط امروز اصلاحطلبان و تأکید برخی از نحلههای جریان اصلاحات برای تحریم انتخابات، آنان را گرفتار یک نوستالژی میدانند و میگویند «برخی اصلاحطلبان، در "نوستالژی نمایندگی اکثریت" سیر میکنند و دلخوش به آن، آرای باطله، سفید و نیز تحریمی را در سبد خود میبینند. به همین دلیل میکوشند بر مبنای تصوری که از موقعیت ذهنی هژمونیک خود دارند، مواضع خود را رادیکالتر کنند. توجیهشان برای این رادیکالیزم این است که با این کار، از بازار جامعه، سرمایه اجتماعی و نمادین جمع میکنند. گمان میبرند اگر خود را در تقابل با حاکمیت تعریف کنند، جامعه آغوش خود را برای ایشان گشودهتر میکند. اسم این را هم میگذارند اصلاحات جامعه محور! حتی گاهی برخی مقدمه توانمندسازی جامعه را در تضعیف حاکمیت و دولت میبینند! نتیجه این روند این است که احتمالاً جامعه نیز تعریف و تصویر دقیقی از اصلاحطلبان ندارد. اگر از مردم بپرسید که مهمترین گزارههایی که اصلاحطلبان را با آنها میشناسید چیست، احتمالاً با طیف متنوعی از پاسخها روبهرو خواهید شد که برخی از آنها را نیز رقبای اصلاحطلبان برساختهاند.» به باور این بخش از اصلاحطلبان «نوستالژی نمایندگی اکثریت، حجاب بزرگی است که موجب میشود، اصلاحطلبان واقعیت خود و جامعه را نبینند و بر مبنای ذهنیتها و تصوراتشان تحلیل کنند و راهبرد بچینند و حرف بزنند و عمل کنند! اصلاحطلبان تا زمانی که ادعای نمایندگی اکثریت دارند، در یک نزاع فرساینده دایمی با کسانی هستند که میخواهند اثبات کنند که نه تنها از اصلاحطلبان عبور کردهاند و به آنها نمایندگی نمیدهند، بلکه اساساً ماجرا را تمام شده میبینند!»
وضع رادیکالهای اصلاحطلب بهگونهای است که حتی توصیههایی از طرف یک گروهک سیاسی منحله به آنان شده است که «به صورت مداوم جامعه را رصد کنند» زیرا به اعتقاد آنان «اگرچه در شرایط کنونی علایمی دال بر تجدیدنظر حاکمیت برای تغییر شرایط سیاسی کشور دیده نمیشود، اما نباید از هم اکنون با قطعیت از تحریم انتخابات سخن به میان آورد.»
درعین حال رادیکالهای اصلاحطلب انتخاب آذر منصوری را که فاقد بینش و پرنسیپ سیاسی در میان اصلاحطلبان است یک سکه دو رو با پیامی خاص میدانند، با این مفهوم که اگر شورای نگهبان نامزدهای اصلاحطلبان رادیکال را تأیید صلاحیت کند آنها با تکیه بر ستادهای انتخاباتی حزب اتحاد (بدنه سیاسی گروهک منحله مشارکت) در انتخابات شرکت خواهند کرد، اما اگر این فضای مطلوب شکل نگیرد با تکیه بر رادیکالیسم منصوری اصلاح طلبان روی موج اغتشاشات پاییز سال قبل سوار خواهند شد. گفته شده خاتمی این روزها روی این سکه شرطبندی کرده است!
بااینحال، جلسات اصلاحطلبان بیانگر تأکید چهرههای مؤثر این جریان به احزاب اصلاحطلب برای ممنوعیت بیان صریح تحریم انتخابات است و اینکه احزاب اصلاحطلب تا اعلام تأیید صلاحیتها باید به معنادارساختن انتخابات و بیان صرف مطالبات از حاکمیت بپردازند زیرا اعلام صریح تحریم انتخابات فضای سیاسی و حاکمیتی را علیه اصلاحطلبان بسیج خواهد ساخت.
فضای انتخاباتی شهر
تلاش اصلاحطلبان برای «واردشدن مؤثر» یا «واردشدن معنیدار» یا «تحریم» انتخابات، هرچه و هر کدام که باشد، در وضعیت فعلی نشانههایی از بیدارشدن روح انتخاباتی جامعه کمتر دیده میشود و بهنظر میرسد دعواهای انتخاباتی اصلاحطلبان بیشتر در اتاقهای دربسته و بیخبر از جامعه انجام میشود.
در یکنظرسنجی تازه ۵۸درصد مردم تهران ظاهراً خبر ندارند که امسال انتخابات برگزار میشود. این نظرسنجی روز ۲۱خرداد در ۳۲نقطه پر تردد شهر تهران از ۳۶۵نفر افراد بالای ۱۸سال انجام شده است. براساس این نظرسنجی ۵درصد از پاسخگویان نمیدانند پایان امسال چه انتخاباتی برگزار خواهد شد و فقط ۴۲درصد از آن آگاهی دارند. ۱۶درصد، آخرین اخباری که شنیدهاند، اغلب شایعاتی، چون ازدواج محمدرضا گلزار بوده است. ۱۱درصد اخبار مربوط به تورم، ۱۰درصد ریزش دلار و کاهش قیمتهایی، چون خودرو و طلا را شنیده و اخبار برجام و حوادث به ترتیب به گوش ۹درصد و ۶درصد نمونههای آماری این نظرسنجی رسیدهاست. درباره منابع خبری ۲۹درصد از پاسخگویان «صدا و سیما»، ۲۵درصد «فضای مجازی اپوزیسیون» و ۱۴درصد از پاسخگویان «مردم و دوستان» را به عنوان منبع آخرین خبر مهمی که شنیده یا دیدهاند، معرفی کردند. در این پیمایش از شرکتکنندگان درباره منبع پیگیری اخبار مجلس و میزان اعتمادشان به منابع خبری پرسیده شده است. طبعاً کسانی که از انتخابات مطلع بودهاند به این سؤال پاسخ دادهاند، اما درصد آنها نسبت به کل شرکتکنندگان در این پیمایش نیز سنجیده شده است. در این بخش مشخص شده که ۴۸درصد از کسانی که از برگزاری انتخابات مطلع هستند، به میزان «اصلاً و خیلی کم» اخبار این حوزه را پیگیری میکنند. همچنین ۲۶درصد کم و ۲۴درصد زیاد و خیلی زیاد پیگیر این اخبار هستند.
از میان مطلعین ۵۲درصد اخبار را از صداوسیما و ۱۱درصد از «فضای مجازی» میگیرند. از این میان ۳۳درصد به صداوسیما اعتماد دارند، ۲۰درصد به اخبار فضای مجازی خارجی و ۴۲درصد به فضای مجازی داخلی باور دارند.
منبع: روزنامه جوان