کندی آمریکایی فهمید اما فعال فتنه سبز نخواست بفهمد

قائم‌مقام حزب اعتماد ملی می‌گوید شرق‌گرایی اصولگرایان ضد منافع ملی است.

کد خبر : 1234058
قائم‌مقام حزب اعتماد ملی می‌گوید شرق‌گرایی اصولگرایان ضد منافع ملی است.
اسماعیل گرامی‌مقدم در روزنامه اعتماد نوشت: «پس از انتشار موضع روسیه درخصوص ماجرای جزایر ایرانی، افراد و جریاناتی که به صورت افراطی طرفدار رویکرد مطلق‌‌گرایی و راهبرد «شرق‌گرایی» هستند، ناگهان در بهت و حیرت و تعجب فرو رفتند و انگشت به دهان گرفتند. گویی که دوستی از پشت به آنها خنجر زده بود و اعتماد از میان رفته بود. این جریانات که برای خوشایند روسیه و چین راهبرد تاریخی موازنه‌‌سازی را کنار گذاشته بودند به جای واکنش درست، نسبت به تهدید تمامیت ارضی ایران، ترجیح دادند یا سکوت کنند یا از درِ توجیه وارد شوند! اما واقعیت آن است که نمی‌توان به سادگی از مسئله‌‌ای به این میزان اهمیت که حاکمیت ملی را تحت‌الشعاع قرار داده، عبور کرد.
رویکرد بازگشت به شرق طی سال‌های اخیر به‌اندازه‌ای برجسته شد که سایه سنگین آن بر سایر بخش‌های حوزه سیاست خارجی ایران افتاد. ایران با این تصور به سمت کشورهایی چون روسیه و چین چرخید که تصور می‌کرد در بزنگاه‌ها می‌تواند روی آنها حساب باز کند. اما روسیه نه از منظر اقتصادی، نه از نظر تمدنی و فرهنگی و نه از منظر ایدئولوژیک نسبتی با ایران نداشته و ندارد. نزدیکی بیش از ‌اندازه ایران به روسیه به خصوص در پرونده‌هایی چون سوریه با این استدلال انجام شد که روسیه قرار است از مواضع منطقه‌ای ایران حمایت کند. 
حمایت‌های تمام قد ایران از روسیه در جنگ علیه اوکراین، آخرین پرده از تلاش‌های ایران برای ایجاد روابط راهبردی با روسیه است... باید از مسئولان دولت سؤال کرد که روسیه چه رجحان و برتری نسبت به آمریکا، اروپا و... دارد که ایران این‌گونه از آن دفاع می‌کند و بار آن را به دوش می‌کشد. اساسا روابط ایران و اروپا دچار تنش‌های بسیاری شد، چون این ادعا مطرح شد که ایران در جریان تجاوز روسیه به اوکراین به این کشور پهپاد صادر کرده است. موازنه‌‌سازی یکی از ابزارهایی است که از طریق آن می‌توان توازنی در صحنه سیاست خارجی ایجاد کرد. اگر مسئولان دولت اصولگرای سیزدهم به جای شرق‌گرایی افراطی، موازنه‌ای میان مناسبات ارتباطی خود با شرق و غرب عالم ایجاد می‌کردند، روسیه و چین این‌گونه مخالف منافع ملی ما عمل نمی‌کردند.
وقت آن رسیده است که ایران در حوزه سیاست خارجی با کارت غرب به درستی بازی کرده و مواضع منطقی اتخاذ کند. این توازن‌‌سازی باعث بهبود سیاست‌های ایران در منطقه و جهان خواهد شد و ظرفیت‌های تازه‌ای را به نفع ایران شکل می‌دهد. همان‌طور که احضار سفیر چین به وزارت خارجه در دی‌ماه 1401 فایده ملموسی برای ایران نداشت، احضار اخیر سفیر روسیه هم به تنهایی کمکی به ایران نمی‌کند. گزاره درست در این معادله، ایجاد توزان‌‌سازی و تعادل‌بخشی در حوزه سیاست خارجی است که وزن ایران را در عرصه ارتباطات جهانی بالاتر می‌برد.»
درباره این تحلیل وی چند نکته شایان یادآوری است. اولا هم وزارت خارجه و هم رئیس‌مجلس به صورت قاطع، بیانیه صادره و موضع دولت روسیه درباره جزایر سه‌گانه را محکوم کردند که مشابه این موضع صریح و قاطع در دولت برجام و درباره پایمال شدن حقوق ایران سابقه ندارد و برخی از مدیران و حامیان دولت سابق تا روز آخر به رویکرد التماسی ادامه می‌دادند.
ثانیا روابط ایران با روسیه -بر خلاف رویکرد غربگرایان و غرب- هرگز بر مبنای اعتماد محض و دادن چک سفید امضا به طرف مقابل نبوده، بلکه بر اساس منافع اقتصادی و سیاسی و امنیتی (از تعاملات تجاری گرفته تا همکاری برای کم کردن شر داعش و...) شکل گرفته است.
ثالثا گرامی مقدم طوری ادعا می‌کند «روسیه نه از منظر اقتصادی، نه از نظر تمدنی و فرهنگی و نه از منظر ایدئولوژیک نسبتی با ایران نداشته و ندارد»، که انگار انگلیس و آمریکا و فرانسه قوم و خویش ایران بوده‌اند! (شاید هم سرسپردگی غربگرایان به غرب و حمایت غرب را قیاس گرفته و فرافکنی می‌کند).
رابعا در موضوع اوکراین -که موجب به هم خوردن تمرکز خصمانه غرب نسبت به ایران شد- ایران همان تحلیلی را دارد که جان مرشایمر نظریه‌پرداز آمریکایی و رابرت کندی نامزد دموکرات انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و دیگران می‌گویند، مبنی بر این که این جنگ را آمریکا (ولو به قیمت قربانی کردن اوکراین و اروپا) راه‌انداخت. با این حال عجیب نیست که بازیگران ورشکسته فتنه آمریکایی سال 88 با همان ادبیات غربی، آمریکا را تبرئه و فرافکنی کنند.
سرانجام این که با وجود مشاهده خباثت‌های جاری و تمام نشدنی آمریکا و اروپا در ماجرای دو برابر کردن تحریم‌ها و خدعه در برجام و اصرار بر فشار حداکثری، آقای گرامی مقدم می‌گوید باید سراغ آنها رفت تا توازن در سیاست خارجی شکل بگیرد! این جماعت ناگهان غیرتی شده همان‌هایی هستند که پس از واگذاری همه امتیازات برجامی و مشاهده خباثت و کلاهبرداری آمریکا، حاضر نشدند نازک‌تر از گل بگویند و به جای آن، نظام را سرزنش کردند که چرا باج پشت باج نمی‌دهد و آمریکا را راضی نمی‌کند! این ادبیات وقیحانه حتی پس از ترور شهید سلیمانی هم ادامه داشت. یادآور می‌شود که گرامی‌مقدم پس از فتنه سبز در سال 1388، مدتی از کشور متواری بود و پس از یک دوره سرگردانی و سرخوردگی، به خاطر رافت و اغماض مراجع قضایی و امنیتی به کشور بازگشت./کیهان
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: