احمدی نژاد به لبنان نیامد

گروه اندکی در طرابلس تابلوهای «لا اهلا و لا سهلا بولایه الفقیه فی لبنان» را برافراشتند...

کد خبر : 123138
حجت الاسلام محمدرضا زائری

: وقتی در نخستین شب جشنواره فیلم مقاومت در بیروت، نمایش فیلم «کودک و فرشته» به پایان رسید و با روایت گوشه‌ای از مقاومت جانانه و تاریخی مردم قهرمان خرمشهر، مظلومیت ملت بزرگ ایران و مردانگی و ایثار و جانفشانی‎های‎شان یادآوری شد، یکی از دوستان لبنانی که مرا در میان جمعیت دیده بود، به سوی من آمد و در حالی که اشک‎هایش را پاک می‌کرد، با شور و حرارت سلام گفت و احوال پرسید. در آن لحظه دیگر مثل همیشه او مرا نمی‌دید بلکه در چهره من ایرانی، به همه مقاومت‌ها و جان‎فشانی‌های یک امت خیره شده بود و اگر سلام می‌کرد، اگر لبخند می‌زد، اگر شوق می‌ورزید... هرچه بود به همه آن‎ها بود، نه به شخص من که پیش از این نیز دیده بود و پس از این نیز می‌دید. طبیعی است که یک نفر نمی‌تواند از همه جهات نماینده واقعی میلیون‌ها نفر باشد و به سبب تفاوت‌ها و ویژگی‌های شخصی، افراد با هم تفاوت‌های بسیار دارند، لیکن در چنین موقعیت‎هایی یک شخص چه بخواهد و چه نخواهد، آیینه همه کسانی است که مردم با دیدن او به یادشان می‌افتند. سفر رییس‎جمهوری اسلامی ایران به لبنان به دلایل گوناگون و از مدت‌ها پیش بازتاب‌ها و حسایت‌های فراوان را برانگیخت و حاشیه‌های بسیار داشت؛ به‎گونه‌ای که نه سفر هیچ رییس دولت خارجی به لبنان این‎چنین حاشیه داشته و نه سفر رییس‎جمهوری اسلامی ایران به کشورهای دیگر این‎قدر حساسیت و توجه برانگیخته است. همچنین نه رییس‎جمهوری ما برای نخستین بار از کشور خارج می‌شد و نه لبنان برای نخستین بار از یک مهمان خارجی استقبال می‌کرد. لبنان که کشور بسیار کوچکی است، یک فرودگاه بیشتر ندارد و آن‎هم مخصوص پرواز‌های خارجی است و همواره در پاویون تشریفاتش، یکی از سران سیاسی جهان حضور پیدا می‌کند. یک‎بار ملک‎فهد از عربستان می‌آید و رییس‎جمهوری به استقبالش می‌رود و یک‎بار خانم رایس، وزیرخارجه دولت بوش، از راه می‌رسد و نخست‎وزیر لبنان او را می‌بوسد و دستش را به گرمی می‌فشارد و در هر حال هیچ یک از این رفت و آمد‌ها در زندگی عموم مردم تأثیر آشکاری نمی‌گذارد، پس چرا این بار این همه حساسیت و اهمیت دارد؟ مثل همیشه که در لبنان اختلاف و مخالفت در همه چیز وجود دارد، در این موضوع هم به‎طور طبیعی اختلاف وجود داشت. گروهی با اشتیاق و رغبت شدید منتظر فرارسیدن روز استقبال از رییس‎جمهوری اسلامی ایران بودند و گروهی دیگر نیز با ناراحتی و غضب به این موضوع واکنش نشان دادند. آن‎ها که در ضاحیه بیروت و جنوب لبنان پرچم‌های ایران و تصاویر رییس‎جمهوری‎اش را بر می‌افراشتند، در این سفر، عزت و عظمت رویکرد انقلابی و مقاوم در برابر آمریکا را می‌دیدند و آن‎ها که در پی تقویت جریان وابسته به آمریکا هستند و از حضور انقلابی ایران در منطقه می‌ترسند، تضعیف موقعیت جریان خود را در این سفر مشاهده می‌کردند. برای هیچ یک از این دو گروه، چندان شخص احمدی‎نژاد مهم نبود، بلکه هر دو گروه بیشتر در حضور او یک جریان، یک تفکر، یک رویکرد و موضع را می‌دیدند که بر سر آن اختلاف اصولی و درازمدت داشتند و به همین دلیل وقتی تابلوهای «اهلا و سهلا» در بیروت و جنوب به در و دیوار نصب شد و عبارت «خوش آمدید» با لهجه لبنانی بر زبان مردم نشست، گروه اندکی در طرابلس تابلوهای «لا اهلا و لا سهلا بولایه الفقیه فی لبنان» را برافراشتند. یعنی بحث شخص احمدی‎نژاد نیست، بلکه ترس از قدرت و عظمت ولایت فقیه و دعوایی تاریخی و چند صد ساله به قدمت جنگ و ستیزهای صفویان با سلطنت عثمانی است. «احمدی‎نژاد» به لبنان نیامد، چنان که چند سال پیشتر نیز «خاتمی» به لبنان نیامده بود! هم آن روز مردم در حضور جذاب سیدمحمد خاتمی و سخنان دلنشینش چهره انقلاب و نظام اسلامی را می‌دیدند و هم امروز در حضور جدی و مقتدر محمود احمدی‎نژاد چهره انقلاب و نظام اسلامی را مشاهده می‌کنند. ممکن است به هزار و یک دلیل از شخص «احمدی‎نژاد» خوش‎مان بیاید یا به هزار و یک دلیل نسبت به او انتقاد داشته باشیم، چنان که می‌توانیم به دلایل مختلف از شخص «‎خاتمی» انتقاد کنیم یا او را بستاییم، لیکن این‌جا دیگر شخص نیست که حضور دارد، بلکه این حضور و بروز سیاسی و خارجی، از آن مقام و موقعیت رسمی آن فرد است. می‌توانیم از رفتار سیاسی این شخص، از عملکرد اجتماعی او، از برنامه‎ریزی‌های اقتصادی‎اش،-‌از-موضع‎گیری‌های خارجی‎اش، از لحنش، از لباس پوشیدنش، از راه رفتنش، از علایق و سلایقش، از هزار و یک چیز دیگر او انتقاد کنیم، ولی نمی‌توانیم موقعیت او را به‎عنوان رییس‎جمهوری کشورمان نادیده بگیریم. این‌جا که دیگر مردم از مشکلات داخلی و اختلافات سیاسی و مسائل اجتماعی و موضع روزنامه‌ها و دعوای احزاب و صف‎بندی جناح‌ها و... خبر ندارند و برای‎شان هیچ یک از این‎ها اهمیتی ندارد. این‌جا مردم در او - چنان‎که در مورد هر کسی دیگر که رییس‎جمهوری ما باشد - چهره انقلاب و نظام مقدس اسلامی را مشاهده می‌کنند. مادر شهیدی که با پای پیاده تمام اتوبان فرودگاه را طی کرده بود از دلتنگی برای امام خمینی فریاد می‌زد: «خوش آمدید» و پیرمرد بیماری که به‎سختی راه می‌رفت، به یاد شهید چمران عکس رییس‎جمهوری را در دست گرفته بود. دختر جوانی که با شور و حرارت عکس رهبر انقلاب را تکان می‌داد، برای دیدن مقام معظم رهبری گردن می‌کشید و پسری که با دوستانش به سوی ماشین‌های هیئت ایرانی می‌دویدند، کاری به اشخاص حاضر در این ماشین‌ها نداشتند، بلکه آن‎ها به ملت ایران ابراز احساسات و احترام و علاقه می‌کردند. همه اگر فریاد می‌زدند، اگر تکبیر می‌گفتند، اگر سلام می‌دادند، اگر بارها و بارها با لهجه لبنانی «خوش آمدید» را تکرار می‌کردند- بی‎آن‌که بر زبان بیاورند و اعلام کنند - برای بزرگداشت ارزش‌ها و مفاهیمی آمده بودند که جمهوری اسلامی ایران پرچم‎دار آن‎هاست. در بیروت و جنوب لبنان و در پیش روی این مردم به جای شخص «‎محمود احمدی‎نژاد» می‌توانست هر کسی دیگر باشد، چه هاشمی رفسنجانی و چه خاتمی، چه لاریجانی و چه حداد عادل، آن‎ها در این شخص، اسلام و انقلاب و امام خمینی و آیت‌ا... خامنه‌ای را می‌دیدند، نه شخصی را که امروز هست و روزی دیگر نیست. این مردم در واقع به آن قدرت عظیمی ابراز احترام می‌کنند که بعد از قرن‌ها دوباره به اسلام و مکتب اهل بیت عزت و قدرت بخشیده است. مردمی که در طول تاریخ این منطقه هیچ‎گاه دیده نشده‌اند و اگر امام موسى صدر ایرانی و انقلاب اسلامی ایران نبودند، امروز شاید حتى به‎عنوان یک شهروند عادی هم به رسمیت شناخته نمی‌شدند، اکنون نه تنها حضور اجتماعی برجسته و قدرت‎مندانه دارند، بلکه از رییس‎جمهوری کشوری بزرگ و با عظمت استقبال می‌کنند که علی‎رغم همه تهدیدهای امنیتی و برخلاف انتظار همه در جاده فرودگاه از ماشین بیرون می‌آید و به یکایک آنان سلام می‌کند و دست تکان می‌دهد و آنان را در آغوش می‌کشد. آنان در این لحظه او را نه یک شخص، بلکه نماد و سمبل و رمز همه آن قدرت و عزت و اقتدار می‌بینند و تربیت‎شده مکتبی که برخلاف همه مناسبات موجود سیاسی و پروتکل‌های دیپلماتیک و روال جاری و متعارف برای مردم محروم و مظلوم بیش از ابرقدرت‎های سیاسی و اقتصادی جهان ارزش و اهمیت قائل است. البته هر انسانی خصوصیات و امتیازات خاص خود را دارد و بر این اساس و علی‎رغم هر انتقادی، نمی‌توان ویژگی‌های شخصی «دکتر احمدی‎نژاد» را نادیده گرفت و اصرار او بر زنده کردن شعارهای انقلاب و رفتار متواضعانه و مردمی یا توجه او به محرومین و پرکاری و تلاش خستگی‎ناپذیرش را فراموش کرد - که همه این‎ها را این مردم می‌بینند و می‌دانند که این‎گونه به تکریم و تجلیل او آمدند - ولی باز هم همه این‎ها از چشم مردمی که با گرمی به استقبال او آمده بودند، اوصاف و نشانه‌های طبیعی رییس دولتی است که از آرمان‎ها و ارزش‎های انقلاب برآمده است. این مردم احساس می‌کردند شهروندان آن دولت ارزش‎ها و آرمان‎هایند که از دیار و سامان خویش دور افتاده‎اند، آن‎ها خود را شهروندان سرزمین شهیدان عزت‎مند و شاهدان سرفراز می‌دانند و هر کس از این سرزمین باشد - هر که و هر جا - او را پنجره‌ای می‌بینند که از قاب حضورش می‌توانند سلام و احترام خود را به آن ارزش‌ها و آن آرمان‌های متعالی ابراز کنند. تصویری که در قاب این پنجره می‌نشیند، آن‎قدر زیبا و دلفریب است که هر بیننده‌ای را شیفته و مسحور می‌کند. از دماوند قله بلند رهبری‎اش تا دشت و دمن‌های سبز و حاصل‎خیز همراهی مردمانش و از لاله‌های سرخ شهیدانش تا سروهای سایه‎گستر دانش و فرهنگش، این‌ها تصاویری است که در این پنجره می‌بینند و برای گشودنش مشتاقند. پنجره نیز اگر نقش خود را به‎درستی ایفا کند و شیشه صاف‎تر و تمیز‎تری داشته باشد رنگ و لعابش را تجدید می‌کنند و پرده‌ای سزاوار بر او می‌آویزند و حرمتش را نگه می‌دارند، اما اگر خود را بیش از این قاب ببیند و تصور کند، از او خواهند گذشت و پنجره‌ای دیگر برای تماشای آن منظره دلفریب خواهند گشود. منبع: هفته‌نامه پنجره

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: