پیام انتخاب یک تندرو به ریاست جبهه اصلاحات
انتخاب دبیرکل حزب تندرو اتحاد ملت به عنوان رئیس جبهه اصلاحات باعث شده این پیام از اصلاحطلبان به فضای سیاسی کشور مخابره شود که دنبال اصلاح و آرامش نیستند و باید منتظر جاری شدن رویکرد رادیکال اتحاد ملتیها در کل سیاستها و مواضع جبهه اصلاحات ایران باشیم.
هفته گذشته آذر منصوری، دبیرکل حزب اتحاد ملت ایران به سمت ریاست جبهه اصلاحات ایران منصوب شد. انتخابات درون گروهی اصلاحطلبان که طی آن منصوری برگزیده شد، تک کاندیدایی بود و هیچ فرد دیگری غیر از آذر منصوری به عنوان نامزد انتخابات ریاست جبهه اصلاحات معرفی نشد.
محمد کاظم انبارلویی، عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی (اصولگرا) در خصوص این انتخاب، به تعریفی از اصلاحات اشاره میکند که نماد آن انتخاب منصوری است: «اصلاحات به تدبیر جماعتی که او را به عنوان رئیس جبهه اصلاحات انتخاب کردند به معنای نفرتآفرینی در داخل، علیه جریان انقلاب اسلامی و حرکت خط ضد انقلاب در خارج است.» او با تأکید بر اینکه در اصلاحات جریانی وفادار به انقلاب و نظام هم وجود دارد، ادامه میدهد: «جریانی که نماینده آن آذر منصوری است هیچ موضعی دال بر اعتقاد به انقلاب، امام، رهبری، قانون اساسی و ولایت فقیه ندارد و برعکس مطالبی ضد آنها در گفتار و عملشان دیده شده است. آن طور که بنده اطلاع دارم، این خانم از محکومین دادگاه انقلاب است و وزارت کشور صلاحیت او را به عنوان دبیرکل حزبی که در آن عضویت دارد، نداده است و مسلماً گروههایی که وی را انتخاب کردند به دنبال اصلاح نیستند.».
اما این فقط یک اصولگرا نیست که علیه ریاست آذرمنصوری بر جبهه اصلاحات موضع گرفته است، در میان اصلاحطلبان هم نارضایتیها، بهرغم محدودیت غیررسمی در بیان مواضع علیه یکدیگر، به چشم میخورد. برای مثال بسیاری از روزنامههای اصلاحطلب این انتخاب را چندان برجسته نکردند.
در یک موضعگیری رسمی، غلامحسین کرباسچی، عضو برجسته حزب کارگزاران سازندگی گفت که «باسابقهتر، سیاسیتر و توانمندتر از آذر منصوری هم برای ریاست جبهه اصلاحات بود، اما به خاطر وقایع اخیر کشور تصمیم گرفته شد دبیرکل جبهه اصلاحات یک خانم باشد.»
در مورد دیگر محمد علی وکیلی، مدیر مسئول روزنامه ابتکار و نماینده اصلاح طلب مجلس سابق معتقد است که «بهزاد نبوی رویکرد تعاملی و گفتمانی با حاکمیت به حسب مختلف داشت، اما نظر برخی اصلاحطلبان بر کنشگری رادیکالتر و ورود به زمین بازی تقابلی است. آقای نبوی آدمی بود که معتقد بود روزنه سیاستورزی همچنان باید حفظ بشود و باید در کف منظومه جمهوری اسلامی حرکت کرد، اما حالا فضا تغییر کرده و از سطح آقایان عارف و نبوی که وزنه سنگینی در فضای سیاستورزی محسوب میشدند، به خانم آذر منصوری میرسند که به نوعی هیچ رزومه قابل اعتنایی در فضای سیاسی نداشته است و افراد دیگری بودند که میتوانستند به جای آقای نبوی مسئولیت را به درستی برعهده بگیرند.»
وکیلی ادامه میدهد: «بیش از اینکه نقدی به این باشد که چه کسی به عنوان رئیس جبهه اصلاحات انتخاب شده نقد این است که چرا آقای نبوی رفته است؟ چون رفتن آقای نبوی پیام دارد. چرا آقای عارف اصلاً در این جبهه نیست؟ چرا آقای موسوی لاری نیست؟ آدمهای بزرگی میتوانستند باشند و نیستند. چرا این شیوخ دارای اعتبار در این جبهه نیستند؟ یک پیامش این است که جریان اصلاحطلب آنقدر به حوزه سیاستورزی ناامید شده است که این بزرگان ترجیح میدهند که بروند. میشود صدها نفر برشمرد که میتوانند اینها دبیرکل جبهه اصلاحطلبان باشند و بشوند نماد اصلاحطلب که هرکدامش یک پیام به جامعه میدهد. این چراها و چراهای دیگر هرکدام یک پیامی دارد.»
منبع: روزنامه جوان