طراحی «ناتو» برای هدایت واگنر علیه پوتین چه بود؟
ناتو سعی می کند که نقش خود را در این ماجرا بی طرف نشان دهد تا از اتهامات خود را تبرئه کند. زیرا گزاره جنگ داخلی و کودتا بهتر از عاملی می تواند به تضعیف داخلی پوتین بیانجامد و مدیریت او را ناکارامد جلوه دهد.
از زمان شروع تهدیدات گروه واگنر و همزمان با عزم آنها برای رسیدن به مسکو، تمام رسانه های غربی با اشتیاقی فزاینده اخبار را لحظه ای مخابره می کردند تا بتوانند تعابیری مانند کودتا و یا حتی جنگ داخلی را منطبق بر رویدادهای تازه، برای افکار عمومی تئوریزه کنند.
اما با پایان یافتن توقف عملیات و تبعید رئیس گروه واگنر به بلاروس و بازگشت دوباره آرامش و ثبات به داخل روسیه تمام نقشه های آنها نقش بر آب شد و نتوانستند راهی از پیش ببرند.
اقدام ناگهانی گروه واگنر از ابتدای شکل گیری با سوال مهمی روبرو بود که پاسخ به آن شائبه مداخله ناتو را تقویت می کرد چرا که چنین شورشی با عناوین ظاهری چون جاه طلبی، کسب مطالبات ادعایی و یا حتی زورآزمایی با ارتش روسیه در بحبوحه جنگ با اوکراین فاقد هر گونه وجاهتی بوده و نمی توان به سادگی آن را یک حرکت اعتراضی نام گذاری کرد. موضوعی که حتی برخی مقامات روسیه هم در بهترین حالت از آن به دیوانگی یاد می کند زیرا نتیجه ای برای این گروه نداشته و با هیچ منطقی سازگاری ندارد.
از طرفی ماهیت این گروه، حرفه ای و استراتژیک بوده و یکی از ابزارهای نفوذ روسیه در جهان به ویژه در آفریقا قلمداد می گردد. بنابراین نمی توان عقلانیت را به راحتی از آن جدا کرد و صرفا زورآزمایی رزمی علیه نهادهای نظامی را یک انتقام داخلی دانست.
ناتو سعی می کند که نقش خود را در این ماجرا بی طرف نشان دهد تا از اتهامات خود را تبرئه کند. زیرا گزاره جنگ داخلی و کودتا بهتر از عاملی می تواند به تضعیف داخلی پوتین بیانجامد و مدیریت او را ناکارامد جلوه دهد.
این شائبه با درز اخبار جدیدتر بیشتر به مرز واقعیت رسید و احتمال دخالت ناتو را بیشتر اثبات می کرد. واشنگتن پست در گزارشی مدعی شد که مقامات ارشد امنیت ملی آمریکا طبق برآوردهای خود از تقریبا یک هفته گذشته، از عملیات نظامی پریگوژین در خاک روسیه اطلاع داشتند. نیویورک تایمز هم با تایید این خبر اعلام کرد که کاخ سفید به دلیل اینکه متهم به طراحی کودتا نشود از اعلام خبر خودداری کرده است!
در همین راستا، شبکه تلویزیونی دولتی راشا تودی نیز خبر داد که شورش صورت گرفته توسط گروه واگنر علیه کرملین، اقدامی سازماندهی شده توسط سرویسهای جاسوسی انگلیس، آمریکا و احتمالا یک کشور در غرب آسیا بوده است. علاوه بر آن، وال استریت ژورنال گزارش داد که ایالات متحده قصد داشته تحریم های جدیدی علیه واگنر اجرایی کند، اما چون اعمال تحریم ها می تواند ناخواسته به نفع پوتین باشد، به تعویق انداخته است.
این اخبار حکایت از پازلی دارد که در آن نشان می دهد ناتو حمایت ضمنی از واگنرها را در دست داشته و گزاره اطلاع یافتن مقامات امنیتی امریکا به واقع اطلاع داشتن بوده که توانسته انگیزه حرکت واگنرها به سمت مسکو و اجرای عملیات نظامی را ایجاد کند.
ناکامی غرب و تغییر فاز عملیاتی به فاز تبلیغاتی و اثبات دست برتری اطلاعاتی در جنگ
بعد از اینکه این غائله هدایت شده در همان ابتدا با تبعید پریگوژن به بلاروس و بازگشت واگنرها به پایگاهها به صورت ناگهانی مهار شد، اما غرب تلاش کرد که تضعیف پوتین را در فاز جدید تبلیغاتی کلید بزند. ناتو در همان ابتدا و فردای واقعه، سعی کرد با تبرئه کردن خود از آن، هم از واکنش های شدید مسکو دور شده و هم شکست تاکتیک در برابر پوتین را انکار و پنهان کند. تماسهای غیر رسمی بین ناتو و وزارت دفاع روسیه به بهانه نگرانی از حوادث هسته ای نشان از اعلام بی نقش بودن این ائتلاف دارد.
ناتو سعی می کند که نقش خود را در این ماجرا بی طرف نشان دهد تا از اتهامات خود را تبرئه کند. زیرا گزاره جنگ داخلی و کودتا بهتر از عاملی می تواند به تضعیف داخلی پوتین بیانجامد و مدیریت او را ناکارامد جلوه دهد. به همین منظور مقامات امریکایی سعی کردند این گونه القا کنند که خود مخالف جنگ داخلی در روسیه هستند زیرا وضعیت کنترل زرادخانه های هسته ای روسیه را نگران کننده خواهد کرد؛ دلیلی واهی که تنها برای پر کردن خلا پاسخگویی به چگونگی اطلاع یافتن از شورش انجامیده است.
از طرفی، رسانه ها و مقامات بلوک غرب در صدد برآمدند تا تمرکز ویژه های به تضعیف پوتین و شکاف در بدنه سیاسی و نظامی در مسکو داشته باشند. در هر صورت ضربه ای که به کرملین وارد شد نشان داد که مسکو در محاسبات خود دچار اشتباه شده است. اما مهار یک روزه شورش نشان از این دارد که قدرت مرکزی در روسیه علی رغم تمرکز در جنگ اوکراین، توانائی واکنش سریع در مقابل هر ماجراجویی را دارد. همچنین به غرب اثبات کرد که طرح هایی مشابه و جانبی مانند کودتا و ... که در اتاق فکر ناتو برای ایجاد هرج و مرج درونی طراحی شده اکنون دیگر قابلیت اجرایی شدن را ندارد و سوخته است.
در سوی دیگر، از اینکه این رویداد نتوانست قاعده بازی را علی رغم هزینه هایی که برای سیستم دفاعی روسیه به همراه داشته، به نفع اوکراین به پایان رساند، در صدد برآمدند تا با اعلام آغاز نشدن طرح ضد حمله اوکراین موجی از هراس را در ارتش روسیه رقم زده و آنها را وادار به عقب نشینی کنند. در همین رابطه «الکسی رزنیکوف» وزیر دفاع اوکراین روز یکشنبه گفت «آنچه اکنون در حال روی دادن بوده، عملیات مقدماتی است و بخشی از ضد حمله اصلی به شمار نمیآید و انتظارات کنونی درباره ضد حمله اغراق آمیز است».
علاوه بر آن، امریکا در صدد که چهره صلح جو و انسان دوستانه خود را در کنار رشد فزاینده روسیه هراسی حفظ کند. چرا که این موضوع حمایت مردمی در جامعه غرب به ویژه اروپا را بر می انگیخت و موجب می شد که تحمیل فشارهای اقتصادی و امنیتی بر مردم اروپا، مورد پذیرش آنها واقع گردد.
غرب از آغاز جنگ در اوکراین سعی کرده که با مظلوم نمایی از اوکراین، خود را در نقش مدافع به جامعه جهانی اثبات کند و راهبرد تغییر حکومت در روسیه را خارج از دستور کار خود نشان دهد. به طوری که همواره حملات پهپادی اوکراین به خاک روسیه را مورد انتقاد قرار داده و یکی از خطوط قرمز عملیاتهای اوکراین را عبور از مرزهای روسیه می دانستند.
از سویی دیگر، اطلاع داشتن امریکا از شورش واگنرها، برای نمایش و اثبات غلبه اطلاعاتی ایالات متحده بر روسیه است. آنها می کوشند که با ایجاد یک جنگ روانی علیه مسکو، اختلاف موجود را به یک شکاف تبدیل کنند و نشان دهند که در جنگ اطلاعاتی چند گام از روسیه جلوتر است. البته می توان آن را یک تهدید پنهان هم به شمار آورد که سیستم های جاسوسی و اطلاعاتی امریکا می توانند در مورد مسائل داخلی روسیه هم پیش بینی کرده و آن را کنترل کنند.
ایجاد کشمکش درونی و تضعیف درونی روسیه با تقویت جبهه دوم
از طرفی غرب در تلاش بود تا به موازات این اقدام، گروههای داخلی اپوزیسیون داخلی را فعال کرده و با حمایت از آنها میدان عملشان را باز کند. چنانکه آنها طی روزهای گذشته عملیات هایی را درخاک روسیه انجام داده اند.
از ابتدای حمله پهپادی به مسکو و درگیری ها در شهرهای مرزی چون در بلگورود، مقامات ناتو تلاش کردند که آن را منتسب به شبه نظامیان روس مخالف پوتین کنند. لذا چنین موقعیتیف می توانست که آنها را در حد یک جبهه دوم علیه مسکو ارتقا دهد.
اما محاسبات غرب به دلایل زیر برای نیل به اهداف با مشکل روبرو شد و خنثی گشت.
* جامعه روسیه
یکی از اهداف انگاره سازی جنگ داخلی، متاثر ساختن جامعه روسیه بود تا شکاف بازنمایی شده در بدنه سیاسی به کلیت جامعه تعمیم داده شود. اما فضای جامعه روسیه که بزرگترین پشتوانه سیاستهای پوتین از ابتدای جنگ بوده، این گونه خیانت ها را برنتابیده و آن را در خود هضم می کند. نادیده گرفتن چنین ظرفیتی یکی از خطاهای محاسباتی بلوک غرب بوده که موجب ناکامی آنها گشته است. کلید واژه های «رژه عدالت» و «نجات روسیه» نتوانست موجی از هیجان را در مردم ایجاد کند.
* وفاداری های گروه واگنر
این گروه از ابتدای جنگ، نقش تعیین کننده ای داشته و پیروزی های سرنوشت سازی برای روسیه رقم زده است. آنها همچنان مدافع منافع روسیه بوده و آنچنان که غرب امید دارد نمی تواند کلیت آن را در زمره اپوزیسیون ضد پوتین قرار دهد.
* وابستگی ها به ارتش
ا این گروه خود به نظام ارتش روسیه وابسته است و حیات آن بدون حمایت و پشتیبانی آن امکان پذیر نیست. از این رو، نمی تواند خارج از نظام و ارتش سوریه به فعالیت بپردازد.
* تدابیر در ظاهر منفعلانه پوتین
اما رفتار سنجیده و راهکار پوتین از راه مسالمت با این گروه و نه درگیری موجب شد که محافل سیاسی از تب و تاب بیفتند. هر چند که او این عمل را خیانت و خنجر به پشت کشور مردم نامید اما وفاداری گروه واگنرها را ستود.
پوتین از یک سو با بازگذاشتن میدان عمل آنها و عدم استفاده سخت افزاری از ابزارهای موجود از وضع جرقه درگیری که محافل سیاسی نظامی غرب منتظر آن بودند و می رفت که ابعاد مخاطره آمیزی را به خود بگیرد، جلوگیری کرد. علاوه بر آن، اثبات کرد که قصد تحرک نظامی مستقیم علیه گروه واگنر را نداشته و خود را از تقابل با آن رویگردان کرد.
از طرف دیگر با وارد کردن نیروهای جانبی یعنی مبارزان چچنی و نه ارتش و یا سایر نیروهای امنیتی روسیه، تلاش کرد که هم امکان پذیری درگیری را کاهش دهد و هم در صورت رخداد هر گونه تنازعی، خدشه ای به نهادهای نظامی روسیه وارد نشود.
در نهایت با تضمین امنیتی آنها و بازگرداندن به پایگاههایشان به اوکراین سعی کرد که وزنه و اقتدار واگنرها در جنگ را حفظ کرده و مانع از بهره مندی غرب از این منفذ گردد.
تقویت جبهه اوکراین و تکاپوی جدید در ناتو
غرب تلاش داشت تا میوه وخیم تر کردن اوضاع داخلی روسیه را در جنگ اوکراین و در نهایت در میز صلحی که تمام خواسته های غیر معقول غرب را تامین می کند، بچیند. این شورش در وهله اول معادلات در جبهه جنگی را که در طرح ضد حمله در فشار مضاعفی قرار دارد را تغییر می داد. درگیری داخلی و بی نظمی در روسیه به دلیل تحرکات واگنر و حرکت به سمت پایخت، فرصت مناسبی را برای کیف برای وارد کردن کمترین انتظارات فراهم می کرد. خصوصا که طرح ضد حمله اوکراین که عصاره تمام تاکتیک های نظامی به انضمام تمام توان رزمی و لجستیکی بوده و با خبرسازی و تبلیغات فراوان توام بود اکنون انتظارات غرب را برآورده نکرده است. در همین رابطه بود که کارشناس ارشد نظامی اوکراین گفت که کیف باید یک «تصمیم استراتژیک و اصلی» در مورد چگونگی بهره مندی از آشفتگی در حال گسترش در روسیه اتخاذ کند .
از سوئی، برای نیروهای خسته و درمانده اوکراینی، نشانه ای بود تا انگیزه و توان رزمی در درون آنها حفظ کرده و افزایش دهند. به همین سبب، تعداد حملات اوکراین افزایش یافته است. اما روسیه همچنان با کسب موفقیت هایی جبهه خود را پیش می برد. به عنوان نمونه ارتش روسیه 10 حمله را که توسط نیروهای کی یف برای بازیابی آرتیوموفسک انجام شده بود دفع کرد که باعث کشته شدن بیش از 800 نفر شد.
وضعیت داخلی روسیه همچنین موجب شد که ناتو و سایر متحدان آن در این جنگ، وارد شور جدیدی شده و در اتاق فکر خود تدابیر جدیدی را طرح ریزی کنند. به همین مناسبت، وزیر دفاع ایالات متحده با همتایان خود در کانادا، فرانسه، آلمان، لهستان و انگلستان در مورد اوضاع روسیه گفتگو کرد.
در مجموع می توان گفت که ناتو سعی کرد که از چهار طرف روسیه را دچار چالش کند؛ ابتدا جنگ روانی با عناوین اغراق گونی چون جنگ داخلی، حمایت های ضمنی از واگنرها، بازکردن میدان عمل معترضان داخلی روسیه و تقویت جبهه جنگ در اوکراین چهار ضلع مذکور بوده اند تا فشارها بر کرملین را تشدید کرده و به ایده تغییر حاکمیت جامعه عمل بپوشانند.
اما اکنون تغییر فاز در اخبار رسانه ها از جنگ داخلی و کودتا به تضعیف پوتین تغییر وضعیت داده تا موضع ناتوانی روسیه از هر جهت تقویت شود.
با این وجود، اما گزاره ای دیگر که می توان طرح کرد این است که شاید افتخارات گروه واگنر آنها را به این واداشته که آنها می توانند با سواستفاده از وزنه سنگین خود در جنگ، خواسته های خود را با هر ابزاری بر آورده سازند./تسنیم