راهبرد معاصر: درک ناقص کاخ سفید از اصول دیپلماسی و منازعه
تزلزل مواضع گفتاری مقامهای آمریکایی در قبال چینیها بیانگر شکست آنها در «تحلیل صحنه منازعه» است. آمریکاییها درک صحیحی از دیپلماسی منازعه ندارند، قواعد چینش میز مذاکره و امتیازدهی به دیگران را نمیدانند و حدودوثغور ورود خود به مناقشات بینالمللی را نمیشناسند.
«فردا» - «راهبرد معاصر» نوشت: با وجود ژست پیروزمندانه آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا پس از ملاقات با مقام های چینی در پکن، بر همگان محرز شده این سفر با شکست و ناکامی همراه بوده است. به نظر می آید تلاش خاص مقام های دولت بایدن برای مهار حداقلی چین در حیاط خلوت خود (تایوان، تبت، هنگ کنگ، دریای چین جنوبی و شبه جزیره کره ) نتیجه بخش نبوده است و حتی دستاوردسازی تصنعی بلینکن از رایزنی های اخیر با چینی ها نیز تأثیری در واقعیت ماجرا نخواهد گذاشت.
مواضع ضد چینی اخیر جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا نقطه آشکارساز شکست سفر وزیر امور خارجه دولتش به چین بود. وی در سخنانی، شی جین پینگ رئیس جمهور چین را دیکتاتور خواند و گریزی نیز به ماجرای پرواز بالن های جاسوسی چین در آسمان آمریکا زد. دراین زمینه دو نکته مهم وجود دارد که نمی توان به سادگی از کنار آن گذشت:
نخست، اینکه تزلزل مواضع گفتاری مقام های آمریکایی در قبال چینی ها بیانگر شکست آنها در «تحلیل صحنه منازعه» است. آمریکایی ها درک صحیحی از دیپلماسی منازعه ندارند، قواعد چینش میز مذاکره و امتیازدهی به دیگران را نمی دانند و حدود و ثغور ورود خود به مناقشات بین المللی را نمی شناسند.
بی دلیل نیست که هنری کیسینجر، راهبردنویس مشهور آمریکایی در ماه های اخیر چندین بار در زمینه ناتوانی واشنگتن در مدیریت بحران های جهانی و در نتیجه، وقوع نبرد میان چین و آمریکا هشدار داده است. از این رو بخشی از تناقض گویی ها و رفتارهای متفاوت آمریکایی ها ناشی از سردرگمی آنها نسبت به صحنه پیچیده ای است که خود در ایجاد آن نقش داشته اند.
دوم، آینده پژوهی منازعه آمریکا و چین: مقام های ارشد حزب دموکرات و جمهوری خواه معتقدند باید هرگونه اقدامی در راستای جلوگیری از تحقق هدف اصلی چین مبنی بر تبدیل شدن به قدرت اقتصادی نخست دنیا تا سال 2032 میلادی انجام دهند. آمریکایی ها مداخله گرایی پیوسته در شرق آسیا را در دستور کار قرار داده و معتقدند باید با ایجاد هزینه های راهبردی و تاکتیکی در حیاط خلوت چین، حرکت مستمر چینی ها را به سوی نقطه هدف خود در نظام بین الملل به تعویق بیندازند.
در مقابل، چینی ها نشان داده اند دیگر قصد ندارند در مقام واکنشگر در برابر تهدیدات واشنگتن در شرق آسیا و دیگر نقاط دنیا ایفای نقش کنند. چینی ها برخلاف گذشته تصمیم گرفته اند در مواجهه هوشمندانه با واشنگتن، درمواردی نقش کنشگر فعال ایفا کنند و به این وسیله محاسبات کلان و مبانی نقشه ضد چینی واشنگتن را هدف قرار دهند.
اما سؤال اصلی اینجاست آیا امکان دارد چین منازعه ای، از وضعیت مشابه جنگ سرد خارج و وارد نوعی تقابل مستقیم و نظامی شود؟ در نظام بین الملل احتمال وقوع هیچ رخدادی منتفی نیست، اما تجربه جنگ اوکراین و فارغ از آن، ابطال بسیاری از محاسبات و نقشه های کلان و میان مدت آمریکایی ها در مناطق گوناگون دنیا نشان می دهد، نگاه ساده انگارانه دموکرات ها و جمهوری خواهان نسبت به تحولات جهانی روزی به بدترین پاشنه آشیل ممکن برای آنها تبدیل خواهد شد.