همه چیز درباره مصوبه تازه و نظارت ساترا بر شبکه نمایش خانگی
درک یک پایان
از روز گذشته که مصوبه شورای انقلاب فرهنگی مبنی بر نظارت ساترا بر شبکه نمایش خانگی منتشر شده حجم وسیعی از واکنشها به این تصمیم را در پی داشته است. یک سوی این واکنشها که عموما اهالی سینما و نهادهای صنفی مربوط به آن هستند این مصوبه را هم معنا با پایان کار شبکه نمایش خانگی داننستهاند و اتهام تمامیتخواهی و انحصار را به سمت سازمان و صدا و سیما معطوف کردهاند و سوی دیگر این اتفاق اما این واکنشها را هجمه خوانده و البته که از زبان رئیس شورای انقلاب فرهنگ هم آن را «جوسازی» قلمداد کرده است. استدلال این دسته هم تاسی به قانون است که البته بیراه نیست. خلاصه شده ماجرا این است که از این به بعد ساترا که وابسته به سازمان صدا و سیما است وظیفه نظارت بر آثار تولیدی شبکه نمایش خانگی را به عهده خواهد داشت. شبکهای که اقبال به آن در چند سال گذشته آنقدر بوده که بیراه نیست بگوییم آثار تلویزیونی را بدون مخاطب گذاشته است.
پولپاشی علیه قانون!
اتهام پرتکرار موافقان این مصوبه به مخالفان آن «پولپاشی» است! آنها این ترکیب را بسیار پرتکرار در واکنشهایشان به این مصوبه استفاده میکنند. آنها معتقدند این پلتفرمهای جایی است که برای پیش بردن اهداف خود اقدام به پولپاشیهای نامشخص میکند. در یکی از یادداشتهای روزنامه جام جم، روزنامه ارگان سازمان صدا و سیما نوشته شده است؛ «برخی پلتفرمهای آلوده مدتهاست مشغول پولپاشی در رسانهها هستند و انواع و اقسام رسانهها، از انقلابینما گرفته تا غربگرا و عوامل آنها در جریانهای مختلف سیاسی را وامدار خود کردهاند که نتیجه آن پولهای کثیف همین تخریبهای پیوسته است. البته همه این اقدامات تاثیری بر تغییر مشی رسانهملی در اجرای سند تحول و اجرای قانون ندارد و بیشتر عرض خود میبرند تا زحمت رسانهملی!»
شبکه مبتذل و سرمایهسالار
انتقاد مهم دیگر این دسته به رویه کاری شبکه نمایش خانگی دور بودن آثار تولید شده از سطح کیفی مورد نظر آنها و البته چیزی است که این دسته به آن «سخیف» ، «مبتذل» و «اشاعه فرهنگ منحط غربی» مینامند. آنها معتقدند آثار تولیدی در این شبکه برای تخریب سبک زندگی ایرانی/اسلامی و ترویج سبک زندگی اباحهگر و بیبند و بار است و بس. البته که نگاه این دسته بر این معطوف است که با توجه به اینکه در شبکه نمایش خانگی سود اقتصادی بر هر چیزی ارجح است و بعضا اهداف سیاسی هم پشت کارها وجود دارد رفتن به سمت ابتذال و ناهنجاریها در اینگونه سریالها قابل پیشبینی بوده است و به خاطر غلبه سرمایه سالاری در شبکه نمایش خانگی، نمیتوان انتظار بازتولید فرهنگ فاخر و متعالی را در آن داشت.
قصه پراید و تلویزیون
اما دسته رو به رو نظر متفاوتی دارد. آنها معتقدند کسادی چشمگیر آثار تلویزیونی و ریزش معنادار مخاطبان تلویزیون باعث شده مسئولان این سازمان خواستار داشتن یک نوع انحصار در این عرصه باشند. این نگاه باعث شده بسیاری رویه کاری رسانه ملی را با خودروی ملی و شرکتهای خودروسازی داخلی مقایسه کنند. آنها میگویند سازمان صدا و سیما درست همچون خودروسازهای داخلی با تمامیتخواهی جلوی آثار با کیفیت را میگیرد تا مردم مجبور به استفاده از آثار بیکیفیت تلویزیون باشند! این نگاه از سوی بدنه سینما و هنرمندان آن بیشتر به چشم میخورد، آنقدر که با انتشار این خبر در یک حرکت هماهنگ اغلب اهالی سینما با انتشار یک استوری مشترک به آن واکنش نشان دادند و طی دو روز هم حدود 4 هزار امضا برای لغو این قانون جمعآوری شد.
همان همیشگی؛ چیزی تغییر نکرده
مسئولان اما در این میان دیدگاههای متفاوت و البته آشنایی دارند. رئیس شورای انقلاب فرهنگی همین امروز با انتقاد از مخالفین این مصوبه که او آن را «جوسازی» خوانده چنین گلایه کرده که این عده مصوبهای را که هنوز منتشر نشده است دارند نقد میکنند! وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی هم در این میان طوری که خیلی هم به اهالی سینما برنخورد انتقادها را پذیرا شده و گفته «در این زمینه خوب اطلاع رسانی صورت نگرفته است» نگاه خود ساترا هم جالب توجه است، آنها اساسا خیلی خودشان را درگیر این جنجال رسانهای نکردند و معتقدند اساسا در این چند روز اتفاق خاصی نیفتاده چرا که «آثار نمایش خانگی سالهاست که از صداوسیما مجوز میگیرند» و این مصوبه به نوعی «یک تقسیم کار میان وزارت فرهنگ و صداوسیما» است و بس.
فرش قرمز زیرپای ماهواره
بیرون از هر دو سنگر که همچنان در حال اتهام زنی به یکدیگر هستند اما برخی از کاربران از پیامدهای این تصمیم میگویند. پرتکرارترین این پیامدها در نگاه این افراد این است که واگذاری نظارت بر شبکه نمایش خانگی به صدا و سیما موجب افزایش اقبال مخاطبان به برنامههای ماهوارهای خواهد بود و بس. مثال مشابه این ماجرا هم اتفاقی است که آنها با مسدودسازی شبکههای اجتماعی دارند. چرا که معتقدند این مسدودسازی و فیلترینگ باعث افزایش استفاده از پلتفرمهای ایرانی نشده و تنها جیب کاسبان فیلترینگ را پرپول کرده است.
تلویزیون در پی مقبولیت
خانه سینما اولین نهادی بود که در مخالفت با مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی بیانیه صادر کرد و با اعلام تأسف از چنین مصوبهای، واگذاری نظارت بر شبکه نمایش خانگی را باعث از رونق افتادن شبکه نمایش خانگی و رونق یافتن شبکههای ماهوارهای دانست. در بیانیه خانه سینما آمده است: «خانه سینمای ایران میخواهد شورای عالی انقلاب فرهنگی و هر نهاد مرتبط دیگر، ضمن تجدیدنظر و تصحیح مصوبات مربوطه برای تصمیمگیری در مورد مدیریت بر وضعیت هنر صنعت سینما و نمایش خانگی به دستاندرکاران متخصص حرفهای و هنرمندان رجوع کند.»
کانون کارگردانان نیز در بخشی از بیانیهای که منتشر کرده، آورده است: «مشروعیت بخشیدن به نظارت تلویزیون بر شبکه نمایش خانگی و رفتن به سمت قانونی کردن این نظارت با تصمیمگیری از بالا بدون در نظر گرفتن نظر اهالی سینما و کارشناسان مستقل و بررسی همه جوانب، تصمیمی اشتباه است که نتیجه آن بحران در شبکه نمایش خانگی خواهد بود. توجه داشته باشیم این تصمیم در شرایطی گرفته شده است که اولأ تلویزیون در تغییر و تحولات جدید نتوانسته مقبولیت عمومی پیدا کند و برعکس به دلیل از دست دادن نیروهای کارآمد و چهرههای محبوب میزان نفوذش در جامعه کاهش یافته است.»