«فردا» گزارش میدهد:
کاهش ریسک ردصلاحیت؛ اصلاحطلبان بر این چهرهها سرمایهگذاری میکنند؟
اصلاحطلبان باید انتخاب کنند که میخواهند با چهرههایی وارد انتخابات شوند که احتمال ردصلاحیتشان بالاست یا با نیروهای سفید که بیشتر ممکن است تأییدصلاحیت شوند.
گروه سیاست سایت فردا: مهمترین چالش اصلاحطلبان در عرصه انتخابات چیست؟ شاید اگر بخواهیم یک عامل را به عنوان مهمترین مسئله اصلاحطلبان در نظر بگیریم، ردصلاحیت نیروهایی است که روانه انتخابات میکنند؛ آنها مدعیاند این شرایط مانع ادامه مسیرشان در عرصه سیاستورزی رسمی میشود اما برخی هم میگویند نیروهایی ردصلاحیت میشوند اگر قبل مشخص است که صلاحیتشان احراز نمیشود اما اصلاحطلبان در هر انتخابات بر آنها اصرار دارند. بنابراین بهتر است آنها از نیروهایی وارد انتخابات شوند که شانس بیشتری برای تأییدصلاحیت دارند؛ نیروهایی که برایشان به نوعی سفید و امن باشند تا بتوانند بر اساس آنها برنامه انتخاباتی از جمله نوشتن لیست انتخاباتی را پیش ببرند.
محسن هاشمی رفسنجانی به نظر میرسد یکی از آنها باشد که هم چهره است و هم به هر حال به جز انتخابات ریاستجمهوری که دایره احرازصلاحیتنشدگان نسبت به انتخابات مجلس و شوراها بیشتر است، در انتخابات دیگری ردصلاحیت نشده است و حتی توانست ریاست شورای شهر قبلی را هم بر عهده بگیرد.
یکی دیگر از آن نیروها شاید الیاس حضرتی باشد. او در انتخابات مجلس دهم تأییدصلاحیت شد و از 94 تا 98 نماینده تهران بود. در این سالها هم مشکل قضایی نداشته است. گفتی است مصطفی کواکبیان هم شرایطی مانند حضرتی دارد.
مسعود پزشکیان هم احتمالا هم نامزد شود و هم مورد نظر اصلاحطلبان باشد زیرا هم احتمال تأییدصلاحیتش بالاست و هم آنکه در حال حاضر هم نماینده مجلس است و کمتر پیش آمده که مواضعی رادیکال اتخاذ کرده باشد.
هیچ بعید نیست حسن رسولی هم بخواهد شانس خود را برای انتخابات امتحان کند؛ اصلاحطلبی که اکنون جزو اعضای حقیقی جبهه اصلاحات ایران هم هست و احترامی هم بین اصلاحطلبان دارد. او هم جزو نیروهای رادیکال محسوب نمیشود.
محمدعلی وکیلی هم در سالهای اخیر موضعی تند علیه نظام نگرفته است و روزنامه ابتکار که مدیرمسئولیاش بر عهده او است هم رسانه اصلاحطلب میانهرویی محسوب میشود. او هم در مجلس دهم نماینده تهران بود. احمد مازنی هم چهرهای میانهرو است و کمتر پیش آمده که به جای نقد، رویه تخریب را در پیش بگیرد.
حالا اصلاحطلبان باید تصمیم بگیرند که روی چنین نیروهایی کار کنند که احتمال تأییدصلاحیتشان بیشتر است یا آنکه به سمت نیروهای رادیکالی بروند که عموما در حزب اتحاد ملت جمع شدهاند یا آنکه اصلا بخواهند با چهرههای ناشناس وارد انتخابات شوند؛ مانند لیست یاران هاشمیِ حزب کارگزاران در انتخابات سال98 که البته در این صورت گرچه احتمال تأییدصلاحیت نیروهایشان بالا میرود اما در کسب رأی دچار مشکل میشوند زیرا آنها همواره از تربیت نیروهای جوان غفلت کردهاند که بررسی این موضوع مجال مجزایی میطلبد.