«فردا» گزارش میدهد؛
فرصتها و چالشهای انتخاباتی اصولگرایان
یکی از چالشهای اصولگرایان در هر انتخابات رسیدن به لیست واحد است که البته در این زمینه انتقادهایی به جبهه پایدرای وارد است.
گروه سیاست سایت فردا: جبهه اصولگرایی در دو انتخابات اخیر یعنی ریاستجمهوری1400 و مجلس98 توانست پیروزی قاطع را نصیب خود کند؛ هرچند در هر انتخابات شاهد بودیم که اصولگرایان تا آخرین لحظات یکدست عمل نکردند و اختلافنظرهای متعدد باعث میشد که لیست نهایی یا به دست نیاید یا اگر به دست آید، به سختی و در روزهای پایانی تبلیغات انتخاباتی لیستی منتشر شود که عملا به طور کامل به دست مردم نمیرسید؛ شاهد مثالش انتخابات مجلس یازدهم است که جبهه پایداری با اصرار بر اختلافات باعث شد روز آخر لیست مشترک منتشر شود.
به هر روی یکی از چالشهای مهم اصولگرایان تجمیع نظرات بر انتخاب نامزدها در قالب لیست واحد است. جالب است این حالت زمانی بیشتر رخ میدهد که اصلاحطلبان در موقعیت ضعف قرار دارند و هر زمانی که اصلاحطلبان توانستهاند جامعه هدف خود را راضی به شرکت در انتخابات کنند، اصولگرایان نیز متحدتر عمل کردهاند.
چالش دیگر جبهه اصولگرایی تکروی پایداریهاست. این گروه همواره نشان دادهاند اگر سهم موردنظرشان از لیست انتخاباتی را به دست نیاورند، رضا به وحدت نمیدهند و حتی سعی در تخطئه دیگر گروهها میکنند و هیچ بعید نیست در انتخابات پیش رو هم همین وضعیت را شاهد باشیم.
موضوع دیگر که اصولگرایان را قدری دچار مشکل میکند شیوه ورود رقیبشان یعنی اصلاحطلبان به انتخابات است. اصلاحطلبان در تمام این سالها نشان دادهاند که تخریب همهجانبه را در دستور کار دارند و کمتر پیش آمده که در سخنان آنها نکات ایجابی وجود داشته باشد. تخریبهای آنها بیتأثیر نیست و به هر حال ممکن است ذهن بخشی از جامعه را متأثر خود کند. از این رو باید دید اصولگرایان برای خنثیکردن تخریبها از سوی رقیب چه برنامهای در دستور کار دارند.
اکنون میتوان مهمترین گروههای جبهه اصولگرایی را در سه دسته تقسیم کرد؛ نخست جریان نواصولگرایی، دوم سنتیها و سوم جبهه پایداری که هر کدام از این جریانها نگاه خود را نسبت به شیوه حکمرانی دارند. سنتیها نگاهی معتدل به عرصه سیاست دارند. دیده شده است که آنها گاهی حتی ارتباط بدی هم با اصلاحطلبان نداشتهاند؛ یعنی دستِکم در سالهای اخیر کمتر دیدهایم که نقد تندی از سوی این جریان علیه اصلاحطلبان ابراز شود. گروههای مختلفی مانند جامعه روحانیت مبارز، حزب مؤتلفه، جمعیت ایثارگران، جامعه اسلامی مهندسان و چند تشکیلات دیگر در این طیف میگنجند. سنتیها معمولا در ائتلافها به دلیل تکثر گروههایشان نقشآفرین خوبی هستند و برخلاف جبهه پایداری در ایجاد یا تندادن به اجماع، انعطاف خوبی از خود نشان میدهند.
گروه دیگر جبهه پایداری است؛ گروهی با سروصدای بسیار اما سرمایه اجتماعی نسبتا پایین. جبهه پایداری در تمام این سالها با متهمکردن دیگران به غیرانقلابیبودن، اولا سعی کرده است خود را نماد یک گروه باورمند با انقلاب اسلامی معرفی کند و ثانیا در نفی دیگران خواسته یا ناخواسته وحدت اصولگرایی را گاهی دچار مشکل کرده است. پایداریها البته قدرت سهمگیری خوبی دارند.
جریان سوم نواصولگرایی است که مبنایش اعتدال، خردگرایی و باور به ارزشهای انقلاب اسلامی و پیروی از منویات رهبر انقلاب است. در سالهای اخیر دیدهایم که محمدباقر قالیباف سعی کرده است علاوه بر پیشنهادهای ایجابی برای رفع مشکلات موجود، از افراط و تفریط سیاسی هم پرهیز کند. یکی از مهمترین مسائلی که نواصولگرایی باور دارد که باید به آن توجه کرد، اصلاح شیوه حکمرانی است. به نظر میرسد عموم مخاطبان جبهه اصولگرایی در مقام عمل قائل به همین مبانی باشند.
اصولگرایان از هر طیفی که باشند باید بتوانند در انتخابات مجلس به لیست واحد برسند. سابقه نشان داده است به جز پایداری گروههای دیگر سعی در شکلدادن اجماع سراسری دارند و حالا باید دید در انتخابات پیش رو آیا این اجماع به راحتی به دست میآید، سخت حاصل میشود یا آنکه با چندلیست از سوی اصولگرایان مواجه میشویم.