«فردا» گزارش میدهد:
ظریف موفق به گفتمانسازی میشود؟/ او نماینده چه طیفی است؟
هر سخنی از سوی ظریف ولو انکار حضور در انتخابات در سال منتهی به انتخابات، انتخاباتی محسوب میشود.
گروه سیاست سایت فردا: تحرکات اخیر محمد جواد ظریف در فضای رسانهای و به نوعی تلاشش برای دفاع همهجانبه از عملکردش در قامت وزیر امور خارجه دورانی که مذاکرات هستهای منجر به انعقاد سندی به نام برجام شد، در نگاه بسیاری از رسانهها و کارشناسان مقدمهچینی او به منظور انتخابات تلقی شد. برخی گفتند او میخواهد در انتخابات مجلس نامزد شود که این فرضیه از اول هم چندان قوی نبود، برخی اما مطرح کردند که او هدف او حمایت از نامزد یا لیستی خاص در انتخابات است و از سوی دیگر او میکوشد فضای عمومی را متوجه امر سیاست کند تا در ادامه پروژه انتخاباتی خود را پیش ببرد. البته برخی هم مطرح کردند که شاید همه اینها درست باشد اما ظریف پروژهای بلندمدت برای انتخابات ریاستجمهوری دارد. کار تا جایی پیش رفت که نه تنها چهرهها و رسانههای اصولگرا بلکه رسانههای اصلاحطلب هم همین گمانهزنیها را مطرح کردند؛ شاهد مثالش روزنامه «شرق» است که در مطلبی ضمن اشاره به مصاحبههای دیگر اعضای کابینه دولت روحانی مینویسد: «این روزها کابینه دولت یازدهم و دوازدهم عرصه رسانههای موافق و مخالف جریان خود را در اختیار گرفته؛ بازی درست در میدان سیاست که شاید بیربط به انتخابات نباشد. در سال منتهی به انتخاباتی که نتیجه آن رئیسجمهور چهاردهم را تعیین خواهد کرد، هر سخن و کنش سیاسی میتواند مرتبط با گزاره فعالیت انتخاباتی باشد».
هرچند بعد از این تحلیلها و نقد و نظرها ظریف گفت: «بنده نه در گذشته، نه در حال، نه در آینده قصد مشارکت در انتخابات به صورت مستقیم، نیابتی یا غیرمستقیم ندارم. تعهد محضری هم میدهم».
حالا پرسش آن است که اگر هدف برجستهکردن یک گفتمان است یعنی به نوعی همان فرضیه دوم مطرحشده، ظریف چهقدر میتواند در این جهت مؤثر عمل کند؟ او نماینده چه طیفی فکری-سیاسی است و چه قدر مورد نظر عموم مردم است؟ برای پاسخ به این پرسشها باید چند نکته به طور مجزا بیان شود:
یک: حتی اگر ظریف قبول نکند اما نتیجه سخنان او کلابهاوس متوجهکردن مخاطبان حامیان دولت قبل و اصلاحطلبان به انتخابات بود. ظریف در تمام مدت سخنانش با توسل به امر دیپلماسی سعی در ایجاد دو قطبی مذاکره خوب و مذاکره بد داشت. او میکوشید خود و تیمش را فاتح میدان و منتقدانش که حالا سکان دیپلماسی کشور در دستشان است را ناآگاه به موضوع جلوه دهد. البته فراتر از خود را در برابر رادیکالها تعریف میکرد. ایجاد دو قطبیسازی در سال انتخابات چه بخواهیم و چه نخواهیم عملی انتخاباتی محسوب میشود.
دوم: محمدجواد ظریف اگر به طور کامل و دقیق در جبهه اصلاحات تعریف نشود اما علاوه بر آنکه به آنها نزدیکی بسیاری دارد، میتواند او را در طیف «معتدلین» گنجاند؛ به معنای آنکه او خود را پیش از این نزدیک به حسن روحانی و به نظر میرسد حالا نزدیک به علی لاریجانی تعریف میکند؛ بنابراین اگر بنا باشد تأثیری بگذارد؛ جامعه هدفش مخاطبان طیفهای «اصلاحات» و «اعتدال» است. اگر ظریف تا روز آخر هم به صورت مستقیم از فردی چون علی لاریجانی حمایت نکند اما همین سخنان او طیف مورد نظرش را به سمت فردی مانند لاریجانی سوق میدهد.
سوم: اما مسئله این است که ظریف آیا میتواند جامعه هدف خود و نزدیکان سیاسیاش را به تحرک انتخاباتی وا دارد؟ اگر غیرممکن نباشد اما سخت است. مخاطبان اصلاحطلبان یک طیف ثابت نیستند که به صورت تشکیلاتی عمل کنند و آنها نیز نسبت به عملکرد دولتهای یازدهم و دوازدهم نقدهای زیادی دارند؛ از سوی دیگر همین سخنان ظریف درباره برجام هم شاید مورد قبول مخاطبانش نباشد زیرا پر واضح است که نداشتن ضمانت اجرای کافی در این سند چندجانبه باعث شد آمریکا به راحتی از آن خارج شود و اروپاییها هم به تعهداتشان عمل نکنند.
به هر روی حالا ظریف وارد میدان شده است؛ حتی با انکار ورودش به انتخابات. هر سخنی از او در سال انتخابات میتواند تأثیر انتخاباتی داشته باشد و همه اهل سیاست میدانند که چهرههای سیاسی برای آنکه به سرعت از دور انتخابات بیرون نروند، اعلام ورودشان به انتخابات یا حمایت رسمی از فرد یا لیستی خاص را به صورت زودهنگام اعلام نمیکنند.