كودكان دارا و ندار؛ هر دو قرباني فاجعه
افزایش فقر از یک طرف به افزایش تقاضا برای نیروی کار کودکان میانجامد و از سوی دیگر طرف خانوادهها را نیز بیشتر نیازمند کار کودکان کرده است/ موضوعی که هر دو کودک دارا و ندار قربانی آن هستند. تشدید روحیه خشونت ورزی است.
ايلنا: هیچ برنامهای برای حمایت از کودکان در مقابل شوکهای ویرانگر اقتصادی وجود ندارد، خلایی که میبایست افکار عمومی را متوجه آن کرد و جای خالی آنرا به سیاستگذاران و حاکمان بیشتر گوشزد کرد. "کودکی" در بحرانی عمیقتر فرو خواهد رفت اگر امروز هم اندیشهای نکنیم. سایت انجمن حمایت از حقوق کودکان که به مناسبت روز جهانی کودک منتشر کرده است، فرشید یزدانی فعال حقوق کودک با ارائه مقالهای تاکید کرده است: از دوران کودکی در بسیاری از متون سنتی به عنوان دوران گذر نام برده میشود که البته دولتها هم در حوزههایی که با کودکان سرو کار دارند نیز بر این مساله تاکید داشتهاند که کودکی دوران گذر به بزرگسالی است و نهادها و ساز و کارها نیز با همین رویکرد و در همین راستا تعریف و طراحی شدهاند و به نظر میرسد اساس بحران کودکی نیز ناشی از همین تلقی از دوران کودکی است. کودکی فقط دوران گذار نیست بلکه بخشی مهم از زندگی هر انسانی نیز میباشد، که باید متناسب با شرایط از آن لذت ببرد. عضو انجمن حمایت از حقوق کودکان با اشاره به لزوم توجه به آینده کودکان یاد آور میشود: گرچه آموختن شاید مهمترین وجه آن باشد، که به باور نگارنده این امر یکی از مهمترین وجوه زندگی انسانی است، اما نباید فراموش کرد که هر چند کودکان آیندهساز هستند و امیدهای فردا، اما امروز هم زندهاند و باید زندگی کنند، نه فقط برای فرداها که برای امروز هم؛ ساز و کار ایدئولوژیک دولتها بنا به گفته "لوئی آلتوسر" بیشتر مایل به دخالت در آموزش کودکان برای حفظ وضع موجود و باز تولید آنچه که هست میباشند و بدین واسطه دولتها نگرش مستبدانهای در این زمینه اتخاذ میکنند. به اعتقاد یزدانی، این مساله در خصوص دولتهای ایدئولوژیک تغلیظ بیشتری مییابد و کودکی را به چالش میکشاند. چالشی که البته بیشتر ویرانگر است تا سازنده یک زندگی متعادل برای حال و آینده کودکان. این فعال حقوق کودک در ادامه این مقاله آورده است: چگونگی گذران دوران کودکی از شرایط اقتصادی و اجتماعی نیز به شدت تاثیر پذیر است. در بحرانها و اتفاقات اقتصادی، اجتماعی و طبیعی کودکان نخستین حلقه آسیب پذیری هستند، چه به لحاظ توانایی محدود آنها در مواجهه با تحولات و عدم درک و شناخت صحیح شرایط و امکان تحلیل وقایع و چه به لحاظ شرایط خاص کودکی و اثر گذاری بلند مدتی که بر جسم و ذهن و روان آنان گذارده میشود. این اثرات به خصوص در شرایطی که حمایتهای عمومی نباشد و دولتها برنامه و بودجه مناسبی برای حمایت از این بخش از جمعیت نداشته باشند مخربتر است. یزدانی عضو انجمن حمایت از حقوق کودکان در ادامه مقاله خود با اشاره به نادیده گرفتن سهم 30 درصدی جمعیت جوان در کشور عنوان میکند: در کشور ما هر دو ساز و کار مخرب به خصوص در خلا نهاد حمایتی مناسب علیرغم درصد بالای کودکان(حدود 28 در صد کل جمعیت)،دوران کودکی را با بحران مواجه ساخته است. از یک سو شرایط بد اقتصادی و توزیع نا برابر درآمد و امکانات و سیاستهای خطایی که به افزایش فقر انجامیده بر جنبههای مختلف کودکان تاثیر گذاشته است. او میافزاید: افزایش فقر از یک طرف به افزایش تقاضا برای نیروی کار کودکان میانجامد و از سوی دیگر طرف عرضه نیروی کار کودکان (خانوادهها) را نیز بیشتر نیازمند کار کودکان کرده است. بدین واسطه وجود کودکان خارج از چرخه تحصیل استمرار مییابد و به تعداد آنان افزوده میشود. در کنار آن کودکانی نیز که در خانوارهای با درآمد بالاتر زندگی میکنند با رویکرد مصرفگرایی شدید مواجهاند و به نوعی تشکیل دهنده بازار کالاهای مصرفی غیر ضروریاند. هر دو روی سکه (درا و ندار ) کودکی را به چالش میکشد. یزدانی با اشاره به وجود برخی تعارضات خیابانی در برابر کودکان ایرانی خاطرنشان میکند: رویکرد ایدئولوژیک و ابزاری به کودکان نیز در این بین ذهن و روان کودکان را به مخاطره و بحران میکشد. تشدید فاصله طبقاتی که ناشی از عملکرد سیاست گذاران کلان است و تبیین خطا و دگرگونه آن به گسترش تقابل کودکان با رویکردهای متفاوت و سطحی نگر به مساله دارا بودن و ندار بودن، به جای رویکرد انسان مدارانهای که به بیان روابط علت و معلولیای مساله میپردازد انجامیده است که نماد آن را در برخی تعارضارت خیابانی میتوان مشاهده کرد. این فعال حقوق کودک با اشاره به خلاءهای آموزشی و تقویت روحیه خشونت در کودکان ادامه میدهد: موضوعی که هر دو کودک دارا و ندار قربانی آن هستند. تشدید روحیه خشونت ورزی توسط نهادهای مختلف فرهنگی و آموزشی( از آموزش و پرورش گرفته تا صدا و سیما و....)،اولویت آموزشهای نظامی به کودکان به جای آموزش مهارتهای زندگی و حتی آموزشهای خشونت ورزانه از بدو کودکی توسط برخی نهادهایی که داعیه اجتماعی نیز دارند، آموزشهایی که در واقع پایمال کردن حقوق مسلم کودکان در جهت رشد فردیت و انسانیت آنان است، نمونهای از این روشهای مخاطره آمیز است، که "کودکی" را به بحران میکشد؛ در این بین نردههای مدارس دیگر حفاظی برای امنیت کودکان نیست، بلکه جداکننده کودکانی است که از داخل در تکاپوی گریز از مدرسه هستند و کودکانی در خارج از آن که در تلاش برای ورود به مدرسهاند. عضو انجمن حمایت از حقوق کودکان با ابراز نگرانی از قانون هدفمند کردن یارانهها و مشکلات اقتصادی فعلی و اثرات آن بر روی کودکان تاکید میکند: امسال در روز جهانی کودک کودکانمان در شرایطی به سر میبرند که از هرزمان دیگری کودکیشان در مخاطرات جدیتری قرار دارند. حذف یارانهها و وضعیت نامساعد اقتصادی بی گمان اثرات مستقیم و اولیه خود را بر زندگی کودکانمان نشان خواهد داد و این در حالی است هیچ برنامهای برای حمایت از آنها در مقابل این شوکهای ویرانگر وجود ندارد، خلایی که میبایست افکار عمومی را متوجه آن کرد و جای خالی آنرا به سیاست گذاران و حاکمان بیشتر گوشزد کرد. "کودکی" در بحرانی عمیقتر فرو خواهد رفت اگر امروز هم اندیشهای نکنیم.