چرا برخی سلبریتی‌ها مواضع ضدملی و ایران می‌گیرند؟

سلبریتی‌ها؛ علیه مردم

استاندارد دوگانه سلبریتی‌ها در برابر وقایع مختلف اجتماعی و سیاسی دیگر چیزی نیست که نیازی به اثبات داشته باشد، اگر پیش از این خود آنها هم سعی در پنهان کردن این موضوع می‌کردند حالا ماجرا عیان‌تر از آن است که بخواهیم استدلالی بر سر این ادعا رو کنیم. مصداق تازه این رویه تلخ مربوط به همزمانی تقریبی دو اتفاق در ایران است، یکی اعدام عوامل تروریستی خانه اصفهان و دیگری شهادت 5 مرزبان ایرانی در مزه‌سر. اولی با حجم قابل توجهی از واکنش از سوی برخی از سلبریتی‌ها روبه رو شد، واکنش‌هایی در اعتراض به این مجازات! و البته که در برابر دومی یک سکوت ممتد محض از آنها شنیده می‌شد، سکوتی که بیش از هر هیاهو و صدایی آزاردهنده بود، همین مصداق آشکار و تازه است که این سوال را پیش می‌آورد که چه اتفاقی افتاده است که چنین حقایقی از سوی آنها وارونه نشان داده می‌شود؟ صریح‌تر اینکه اساسا کجای راه را اشتباه رفته‌ایم که این چهره‌ها از نهادهای بین‌المللی درخواست می‌کنند مردم ایران را تحریم کنند؟!!

کد خبر : 1223541

معروفیت، مرجعیت نیست

ماجرای سلبریتی‌ها از آن رو مهم است که بدانیم دیگر آنها همچون یک رسانه برای بسیاری از شهروندان ایران مرجعیت پیدا کرده‌اند. به این معنا که گفته‌های آنها به عنوان یک حقیقت مطلق از سوی شهروندان دریافت می‌شود. مهم‌تر اینکه این افراد اغلب به واسطه رسانه‌های رسمی مظرح شده‌اند و از تلویزیون و سینما یا باشگاه‌های ورزشی به این جایگاه رسیده‌اند. اما کجای کار اشتباه بوده است که افراد حالا از نهادهای بین‌المللی درخواست دارند که مردم ایرانرا تحریم کنند؟ محمد تقی فهیم منتقد سینما و پژوهشگر معتقد است بخشی از این موضوع به کم‌کاری خود رسانه‌ها بازمی‌گردد. او می‌گوید « ذات پدیده سلبریتی در جنجال و دیده شدن است. نگاه این افراد عموما به برون از دروازه‌های ایران است و مهم حقیقت رویداد اتفاق افتاده نیست مهم این است که چگونه می‌توانند جنون دیده شدن خود را سیراب کنند. « این منتقد البته که معتقد است معروفیت لزوما به معنا مرجعیت نیست. او می‌گوید «مردم در حال حاضر به دلیل کم‌کاری سیاست‌گذاران فرهنگی از رسانه‌ها پیش‌ترند. همین حالا ما با یک سونامی انتقاد از سلبریتی‌ها از سوی مردم مواجهیم و همین نشان می‌دهد در سایه کم‌کاری رسانه‌های رسمی مردم جلوتر از آنها انتقادشان را نسبت به این افراد اعلام کرده‌اند.»

دیکتاتوری لانه زنبور

برخی معتقدند در زمانه کنونی ما با یک سرکوب رسانه‌ای مواجهیم، به این معنا که یک اقلیتی در این حوزه سعی در پیاده‌سازی یک فضای دیکتاتوری دارند. یکی از این افراد سعید مستغاثی پژوهش‌گر و مدرس سینماست که می‌گوید این نگاه را حتی می‌توان در آثار و دیدگاه‌های جلال آل احمد هم دید. او می‌گوید « آل احمد در نیم قرن پیش هم عنوان لانه زنبور را به شبه‌روشنفکرانی داده بود که با تحمیل یک فضای دیکتاتوری در این حوزه اجاره ابزار حرف و نظر را از دیگران سلب کرده بودند.» مثال گفته‌های این پژوهشگر از وجود این جریانات داخلی مربوط است به مصاحبه عادل فردوسی‌پور با علیرضا جهانبخش که اتفاقا جنجال بسیاری هم به همراه داشت. مصاحبه‌ای که به باور سعید مستغاثی بیش از اینکه یک گفتگوی فوتبالی باشد شبیه به یک بازجویی سیاسی بود.

علیه مردم برای گرین‌کارت

اما این رویه تنها معلول نافهمی برخی از سلبریتی‌ها نیست. حتی رد کم‌کاری‌های احتمالی رسانه‌ای را هم نمی‌توان چندان در شرایط پیش آمده کنونی دخیل دانست. چرا که وقتی ریزتر به موضوع نگاه کنیم متوجه می‌شویم این رویه به نوعی عامدانه شکل گرفته است، چرا که پس پشت این رفتار دوگانه و عجیب برخی از این سلبریتی‌ها مزایای مالی نهفته است. آنقدر که حتی برخی از سفارت‌خانه‌های خارجی برای اعمال چنین رفتاری برای این سلبریتی‌ها پاداش‌هایی را در نظر گرفته‌اند. علی‌اکبر عبدالعلی‌زاده روزنامه‌نگار و فعال فرهنگی معتقد است برای دریافت گرین‌کارت برخی از این کشورها یکی از مولفه‌های موضع‌گیری علیه کشورش در جشنواره‌های خارجی است! او می‌گوید «اساسا اصطلاح فیلمنامه سفارتی بابت همین موضوع شکل گرفته است. ما آنقدر غفلت کرده‌ایم که حالا با سرمایه شخصی خودمان و در کشور خودمان علیه منافع کشورمان سریال ساخته و منتشر می‌شود! علیه شخصیت و ساحت ایرانیان آثار هنری تولید می‌شود»

 

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: