چقدر آمار انسیه خزعلی درباره چرایی عدم فرزندآوری درست است؟
«اقتصاد» علیه فرزندآوری؛ «جمعیت» علیه اقتصاد
فرصت اندک مانده برای بسته نشدن پنجره جمعیتی ایران باعث شده در اجرای سیاستهای فرزندآوری شتاب بیشتری صورت بگیرد، اما آنطور که حالا پیداست و میتوان از گفتههای برخی مسئولان دید اساسا راه ترغیب به حسن اجرای سیاستهای جمعیتی اشتباه است. همین چند روز پیش سازمان ثبت احوال اقدام به انتظار آمار میزان موالید سال 1401 کرد. آماری که نشان میدهد در سال گذشته کمی بیش از یک میلیون و 75 هزار کودک متولد شدهاند. نکته این آمار در مقایسه این تعداد با میزان موالید در 43 سال گذشته آشکار میشود، جایی که بدانیم سال 1401 ( به جز آمار موالید سال 83 ) صاحب رکورد کمترین میزان تولید در طول 43 سال گذشته است. اما مهمتر از نکته آماری منتشر شده اظهارنظر انسیه خزعلی معاون امور زنان است که به پیوست این آمار معنایی مهم میگیرد. او گفته « کمتر از ۳۰ درصد از دلایل عدم فرزندآوری، اقتصادی است.» اما این گزاره چقدر صحیح است؟ با علم به اینکه همانطور که مولفههای اقتصادی بر تمایل بر فرزندآوری موثر است خود جمعیت هم بر پویایی اقتصاد تاثیر دارد، این چرخه از هر جایی لنگ بزند یکی از این دو مولفه آسیب خواهند دید.
این درصد از کجا آمده؟
وقتی صحبت از میزان درصد و اعداد و ارقام میآید احتمالا باید با یک جامعه آمار (هر چند محدود و اندک) رو به رو باشیم. به این معنا که وقتی اظهار میکنیم کمتر از 30 درصد دلایل عدم فرزند آوری اقتصادی است علاوه بر اینکه باید مشخص شود سهم متغیرهای دیگر در 70 درصد باقیمانده چیست بلکه باید گفته شود این آمار با چه جامعه آماری و تحت چه پژوهشی به دست آمده است. بنابراین اولین ابهام این اظهارنظر در این است که بدانیم این عدد از کجا استخراج شده است؟ چشم چشم که کنیم و حتی از جامعه آدمهای پیرامونیمان هم بپرسیم احتمالا به نقش مهم عوامل اقتصادی در عدم فرزندآوری پی میبریم.
وقتی اقتصاد مساله نیست!
این باور معاون امور زنان ریاست جمهوری چندان کمطرفدار هم نیست، حداقل این نگاه در گفتههای برخی از تصمیمگیران این حوزه دیده میشود. محمد جواد محمودی رئیس کمیته مطالعات و پایش سیاستهای جمعیتی دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی یکی از این افراد است. او برای اثبات بیتاثیری متغیرهای اقتصادی بر فرزندآوری از گری بکر، برنده جایزه نوبل اقتصاد مثال میآورد و میگوید « افراد هر چه ثروتمندتر باشند، میل کمتری به فرزندآوری دارند. افزایش درآمد منجر به افزایش تعداد فرزندان نمیشود و خانوادهها این افزایش درآمد را صرف افزایش کیفیت زندگی خودشان میکنند.» و البته شبیهترین گفته محمد جواد محمودی به حرفهای تازه انسیه خزعلی جایی است که او میگوید «مسئله خانوادهها در بحث فرزندآوری، اقتصادی نیست و دلایل فرهنگی، تغییر سبک زندگی، فردگرایی، توسعه اقتصادی- اجتماعی است.»
عوامل فرهنگی هم دلیل اقتصادی دارد
اما حداقل پژوهشها و مطالعات صورت گرفته در ایران خلاف این نگاه را اثبات میکند. آبان ماه سال گذشته مرکز پژوهشهای مجلس در گزارشی نگرش ایرانیان در موضوع فرزندآوری را بررسی کرده است و در انتهای این گزارش به نتایج برخی پژوهش ها مخصوصا در حوزه متغییرهای اقتصادی اشاره شده است. میتوان از یک اظهارنطر دیگر هم در این راستا وام گرفت.
جایی که مسعود عالمی رئیس مؤسسه تحقیقات جمعیت کشور در برابر اصراار مصاحبهکننده که قصد دارد عوامل فرهنگی را مهمتر از متغیرهای اقتصادی بداند پاسخ میدهد « این را نمیتوان انکار کرد اما عوامل اقتصادی اولاً هم نقش پررنگی دارند؛ ثانیاً خیلی از تغییرات فرهنگی هم محصول شرایط اقتصادی و قوانین و مقررات اشتباه اقتصادی تحمیل شدهاند. مثل همین قوانین شهرسازی که آنقدر برخی از این قوانین اشتباه استمرار پیدا کرده است که کم کم و به تدریج فرهنگ خاص خود را تحمیل کرده است. اگر در تهران واحدهای مسکونی به صورت میانگین ۲۰۰ مترمربع بود آیا همچنان خانوادهها به داشتن فرزند یا داشتن چندفرزند بی میل بودند؟»
پژوهشها چه میگویند؟
در مطالعات دیگری هم به تاثیر مهم عوامل اقتصادی در عدم فرزندآوری اشارههای پررنگی شده است که احتمالا از چشم معان زنان ریاست جمهوری به دور مانده است. به عنوان مثال در پژوهشی که توسط استاد گروه جمعیتشناسی دانشگاه تهران در سال 1393 صورت گرفته نشان داده شده است که «یافتههای این مطالعه حاکی از تاثیر معنادار ناامنی اقتصادی بر رفتار و ایدهآل باروری پایین زنان است. طبق نتایج چندمتغیره، با وجود نقش تعدیل کننده متغیرهای تحصیلات، فاصله بین واقعیات و انتظارات اقتصادی و سن زنان، تاثیر معنادار ناامنی اقتصادی بر باروری همچنان پایدار است.» یا در پژوهش تازه صورت گرفته دیگری که در فصلنامه مطالعات تحقیقات اجتماعی ایران در اردیبهشت سال گذشته منتشر شده و طی آن به بررسی تعیینکنندههای اقتصادی در رفتار فرزندآوری مردان پرداخته شده آمده است « با توجه به رابطه مثبت میان پایگاههای اقتصادی مردان با تعداد فرزندان در کشورهای توسعه یافته و رابطه منفی در مطالعه حاضر، اجرای بستههای سیاستی با ابعاد مختلف اقتصادی که در آن اقشار مختلف دیدگاهها و پایگاه اقتصادی متفاوت و متنوع لحاظ شده باشند؛ ضروری به نظر میرسد و در راستای فرزندآوری کارآمد خواهد بود. »