منبطل؟!
جمهوری اسلامی: در مناقشات مربوط به دانشگاه آزاد اسلامي، نظر صاحب اين قلم از ابتدا اين بود و اكنون نيز اينست كه تصميم گيري درباره اين دانشگاه به رهبري واگذار شود. كاملاً قابل پيش بيني بود كه اين مناقشات براي كشور هزينه خواهد داشت و اكنون نيز شرايط بگونه ايست كه اگر اين غائله هرچه زودتر ختم نشود هزينهاي كه به كشور و نظام جمهوري اسلامي تحميل ميكند بسيار سنگين خواهد بود. به همين دليل، سالمترين و كم هزينهترين راه اينست كه براي آينده اين دانشگاه از هر نظر، اعم از مالكيت، مديريت و محتوا براساس نظر رهبري برنامهاي تنظيم گردد و بر اين مبنا به مناقشات خاتمه داده شود. اينكه اين نظر چقدر درست است و يا چقدر به آن اعتنا ميشود، نكته ايست كه مورد نظر نويسنده نيست. اصراري هم بر اين نظر وجود ندارد، آنچه در اين ميان مورد اهتمام است توجه دادن به اين واقعيت است كه كشمكشهاي موجود آنهم درباره يك موسسه دانشگاهي كه داراي ماهيت علمي و فرهنگي است به مصلحت جامعه نيست. انقلاب اسلامي، يك انقلاب ارزشي است كه انتظار طبيعي همگان از آن، حاكم كردن و گسترش ارزشها و معنويات در ايران و بسط آن در جهان است و اجازه دادن به ادامه مرافعات و مناقشات و مشاجراتي كه هر روز بخشي از بنيانهاي معنوي اين انقلاب را تحليل ميبرد به مصلحت هيچكس نيست. تازهترين نمونه از اين مناقشات، اظهارات آقاي لاريجاني رئيس قوه قضائيه در پاسخ به اظهارات آقاي هاشمي رفسنجاني است. بدون آنكه قصد اظهارنظر درباره اين دو سخن را داشته باشيم، نفس اين قبيل مناقشات را به حال جامعه مضر ميدانيم. رئيس قوه قضائيه در جمع ائمه جمعه سراسر كشور درباره بررسي موضوع وقف اموال دانشگاه آزاد اسلامي گفت: "مقام معظم رهبري به من موكول كرد كه نسبت به وقف دانشگاه آزاد بررسي فقهي و حقوقي كنم بررسي كردم، نوشتم و ارسال كردم. اما ميخواهم از رياست مجمع تشخيص مصلحت نظام با همه احترامي كه براي او دارم و همه ميدانند، گلايه كنم. اشتباه بزرگي كردند كه گفتند وقف دانشگاه آزاد اسلامي را كسي نميتواند برهم بزند.... اين حرف، عوامانه است. مگر ميخواهيم وقف را ابطال كنيم؟ وقف، خود منبطل بوده، اينكه اين سخن را در يك مجمع عمومي به اينصورت بيان كنند كه وقف دانشگاه آزاد ابطال كردني نيست، واقعاً پذيرفتني نيست و شايسته وي نبود. متأسفم كه اينگونه قضاوت ميشود. حرفهاي ما فني و دقيق است و انشاءالله اگر لازم باشد مجموع مدارك را ارائه خواهيم كرد" (روزنامه جمهوري اسلامي 8/7/1389). درباره نحوه پاسخگوئي رئيس قوه قضائيه به آقاي هاشمي رفسنجاني لازم است نكاتي را با ايشان در ميان بگذاريم كه كاملاً مشفقانه و خيرخواهانه است. اين نكات، به تعيين تكليف دانشگاه آزاد اسلامي و موضوع وقف آن مربوط نميشوند، مسائل مهمتري وجود دارند كه به نحوه ورود كسي كه در جايگاه رياست قوه قضائيه قرار دارد به مسائل مربوط ميشوند. اعتقاد راسخ داريم كه در ميان گذاشتن صادقانه آنچه به صلاح مسئولان نظام جمهوري اسلامي تشخيص ميدهيم، براي ما يك وظيفه و براي خود مسئولان يك فرصت است. ما به وظيفه خود عمل ميكنيم، اينكه آنها از اين تذكرات پند بگيرند يا ملال، خود دانند. 1 - جناب آقاي لاريجاني! افراد زيادي در اين ايام با زباني خارج از چارچوبهاي متناسب با بزرگان درباره آقاي هاشمي رفسنجاني سخن گفتهاند كه ما پرداختن به آنها و اظهاراتشان را نوعي اتلاف وقت ميدانيم. اما كسي كه در جايگاه رئيس قوه قضائيه قرار دارد و در كسوت روحانيت است و از خانواده ريشهداري همچون بيت آيتالله حاج ميرزا هاشم آملي رحمة الله عليه برخاسته، حساب جدائي دارد. از شما انتظاري وجود دارد كه از بسياري افراد ديگر چنان انتظاري نه منطقي است و نه عملي. شما هرگاه و هر جا كه سخن ميگوئيد شايسته است با توجه به اين سه ويژگي كه برايتان برشمرديم باشد. 2 - بهيچوجه تصور نكنيد براي جناب آقاي هاشمي رفسنجاني هالهاي از قداست و مصونيت از اشتباه قائل هستيم و برآنيم كه به شما بگوئيم چرا در برابر سخن صحيح و بي عيب و نقص ايشان چنين سخن گفته ايد. اعتقاد راسخ داريم كه در ميان انسان ها، فقط معصومين عليهم السلام از چنين مقامي برخوردارند و بقيه انسانها دچار خطا و اشتباه ميشوند. حتي در موضوع مورد توجه شما در اين مقوله، فرض را بر اين ميگذاريم كه شما درست فكر ميكنيد و همانطور كه گفتهايد سخن جناب آقاي هاشمي رفسنجاني اشتباه بوده است. با اينحال، انتظاري كه از شما با توجه به اينكه شما در جايگاه رياست قوه قضائيه قرار داريد وجود دارد اينست كه خود را طرف مناقشه قرار ندهيد تا قضاوت و حكم شما به عنوان قاضي القضات و زير مجموعه به عنوان دستگاه قضائي نظام جمهوري اسلامي در افكار عمومي هرگز دچار شائبه ترديد و طرفيت نشود. اين نكته را درباره ساير موضوعات نيز شايسته است رعايت كنيد. 3 - علاوه بر اين، شما با توجه به برخورداري از ويژگيهائي كه برشمرديم بايد براي ديگران الگو باشيد. مردم، اعم از افراد عادي جامعه و همكارانتان در قوه قضائيه، بايد از شما بياموزند كه چگونه با بزرگ ترها سخن بگويند. جناب آقاي هاشمي رفسنجاني با توجه به اينكه از سابقون الاولون انقلاب است، از ياران مورد اعتماد امام بود، از دوستان و همرزمان رهبر معظم انقلاب و مورد احترام و تكريم ايشان است، داراي تجربيات كم نظير در زمينههاي مختلف مبارزات و تقنين و اجرائيات است، خدمات بزرگي به كشور و اسلام انجام داده، چند بار تا مرز شهادت پيش رفته، اموال خود را براي پيشبرد اهداف انقلاب صرف كرده، از معماران نظام جمهوري اسلامي محسوب ميشود و از همه اينها گذشته در دو نهاد مهم يعني مجمع تشخيص مصلحت نظام و مجلس خبرگان رهبري رئيس شماست، انتظار اينست كه شما درباره ايشان و هر بزرگ ديگري محترمانه سخن بگوئيد و در جلسات رسمي از الفاظ و عباراتي استفاده نكنيد كه بكارگيري آنها در شأن كسي كه در جايگاه شما قرار دارد نيست. شايد زيره به كرمان بردن باشد كه به شما گفته شود: "بزرگش نخوانند اهل خرد - كه نام بزرگان به زشتي برد." قطعاً شما هم حق داريد در موضوع مورد مناقشه نظر داشته باشيد و به سئوال مطرح شده هم لازم بود جواب بدهيد، اما آيا بهتر نبود به همان نكته كه نتيجه بررسيها خدمت رهبري ارسال شده اكتفا ميكرديد و در مورد بقيه مطالب كف نفس مينموديد؟ 4 - شايد در آن لحظه كه در جمع ائمه جمعه سخن ميگفتيد يادتان نبود كه خودتان چندي قبل چگونه ناصحانه و البته درست و بجا به رئيسجمهور به خاطر همين گونه سخن گفتن ايراد گرفتيد و گفتيد: "توقع ما از رئيسجمهور اينست كه ادبياتش متين و فاخر و با تعابير جا افتاده و البته صحيح و منصفانه باشد..." (روزنامه جمهوري اسلامي 18 مرداد 1389) اكنون چه شده است كه آن ناصح ناقد نافذ، خود در دام "رطب خورده منع رطب كي تواند كند" گرفتار آمده است؟ 5 - و آخرين نكته به كلمه "منبطل" مربوط ميشود كه برخلاف ادبيات عرب بكار برده ايد. بكار بردن اين كلمه، كه در هيچيك از كتب لغت وجود ندارد و از اختراعات شما محسوب ميشود، نويسنده اين سطور را دچار اين سئوال كرده است كه نكند رئيس محترم قوه قضائيه تصور كردهاند مسند قاضي القضاتي اين قدرت را نيز به ايشان ميدهد كه هر صيغهاي را به هر بابي كه ميخواهند ببرند و هر اصطلاحي كه مايل هستند را استخراج كنند؟!