آن جا واقعا آفسايد است
حسن جعفري
ابتکار: قهرمان فوتبال در حين فسق گرفتار شده بود! چندين سال از اين ماجرا گذشته است، او که اکنون مربي يکي از تيمهاي کشورمان است و بچه هايمان را ورزش کار تربيت ميکند، در آن زمان در مصاحبهاي ميگويد (نقل به مضمون) در کشورهاي خارج و عربي به من پول خوبي ميدهند. اگر زياد گير بدهند من به آنجا ميروم! و... او به عنوان قهرمان ما سالها در تيم ملي کشورمان بازي ميکند. *** سال گذشته روزنامهها خبر از دستگيري يکي از قهرمانان سرشناس فوتبال در يک محفل خاص در حين مصرف مواد مخدر ميدهند، گزارش ميشود که مسئولين باشگاه مانع از تنظيم پرونده براي وي شده¬اند!!؟ از جرائم يقه سفيدها و عدم پيگرد آنها خيلي خبرها شنيده بودم. اما واقعا نميدانستم بازيکن فوتبال هم جزو يقه سفيدها شده است!!؟ و حتي مواد مخدر هم ممکن است مصرف کند پس آنهمه شعار ورزش تن را سالم و.... *** يکي از افراد صاحب منصب در دولت کانديداي رياست يک سازمان ورزش در مورد فوتبال ميگردد. ساير مدعيان از اين امر آنقدر ناراحت ميشود که يک سازمان معمولي جهاني که فيفا ناميده ميشود را وارد معرکه ميکنند.تا در مقابله با کانديدا شدن فرد مذکور بر آيد. هدف فقط مقابله با کانديداشدن يک نفر است و اين جمع گرداننده و پشت پرده، بدون کوچکترين شرمي براي رسيدن به اهداف خود از بيگانگان نيز کمک ميگيرند و حتي حاضر ميشوند فوتبالي راکه دار وندارشان از آن است در معرض آسيب و خطر قرار دهند! و در نهايت با تلاش بسيار و تله گذاري و حيلههاي مختلف کانديداي دولت را وادار به کنارکشيدن مينمايند تا سکان از دست آنها خارج نشود. *** نارنجکي در وسط بازي( تاکيد ميگردد) يک بازي!!! ورزشي منفجر ميگردد يک انسان، يک جوان سرباز! نه در دفاع از ميهن و نه در مقابل خصم بلکه در مراقبت از نظمي ساده در يک بازي فوتبال بين هموطنهاي خود، چشمان خود را از دست ميدهد که با آنها آرزوي ديدن سالهاي زندگي آينده را داشت. *** جمعي رنگ نارنجي، عدهاي قرمز،ديگر گروه آبي و جمع ديگري سبز پوشيده اند! آنها تيم خود را تشويق ميکنند. اما واقعا چه چيز تشويق ميگردد. رنگ لباس! يازده نفري که در وسط چمنها بازي ميکنند! يا باشگاه! و يا مالک باشگاه! هيچ چيز معلوم نيست. آيا اگر رنگ لباسها عوض شود يا نام باشگاه و يا مالک آن عوض شود، وضع عوض خواهد شد؟ بازيکنان که هر چند سال تقريبا همه شان عوض ميشوند!!! واقعا آيا فکر کرده ايد که هواداري يک تيم به چه معني است؟ اين تخم جهالتي است که در ذهن مردمان ساده دل کاشته ميشود، آبياري ميگردد و از آن استفاده ميشود!! *** او فقط راي ميخواهد به هر بهايي که آن را بفروشند! دوسري پوستر از او در ديوارها است! ما به او راي ميدهيم! با امضاي سرخپوشان و کمي آنطرف تر دوباره "ما به او راي ميدهيم " باامضاي آبي پوشان! تا به حال سرخ و آبي روبروي هم بوده اند پس او چگونه از هر دو تيم است؟ و ديگر تيمها هم که به او راي نميدهند. انتخابات تمام شده است و او هم مثل هميشه از آخر نفر اول شده است!!! *** صدا وسيما و روزنامههاي زرد و نارنجي دم به دم برنامهها و صفحات ورزشي خود را اضافه ميکنند؛ توليد سهل ترين کالا يعني گذاردن دوربين و ضبط يک مسابقه به جاي تعمق و تلاش براي توليد محصولي غني ! به نظر نميرسد که افزايش تعداد صفحات ورزشي موجب افزايش فروش يا ناشي از درخواست مشتريان باشد، جامعهاي که به سمت کار ميرود و به سوي رشد تلاش ميکند بايد با روياي کاذب ورزشکار شدن و جادوگر ناميده شدن از تلاش و شعور مندي بماند؛ نهادهاي مسئول در امر رسانه به جاي ساختن فرهنگ؛ فرهنگ سخيف را اجازه ميدهند آنها را بسازد ! توليد کالا بر مبناي سليقه مشتري!!!! در حاليکه نميدانند کالاي فرهنگي براي تغيير فرهنگ و رشد آن مسئوليت دارند! همواره سعي شده است که ما در مقابل غريبهها کوتاه بيائيم اين شايد ابتدا بواسطه مهمان نوازي ما بود، اما اين مهمان نوازي اکنون به يک فرهنگ کم آوردن در مقابل بيگانگان تبديل شده است. بيگانهاي براي بردن تيم ملي فوتبال کشورمان به جام جهاني دعوت ميگردد او از ابتدا شرايط خود را ديکته ميکند. مربي پروازي خواهد بود، پول خوب خواهد گرفت و هيچ ضمانتي در مقابل کار خود نخواهد داد. به معني واضح پول ميلياردي از ثروت نفتي مردمان اين سرزمين از طرف امانت داران به او داده ميشود اما او ضمانت نميکند که نتيجه اين هزينه از جيب و بيت المال مردم ايران، موجب گردد که تيم آنها به جام برسد و يا رتبهاي خاص را کسب نمايد. پس اين چگونه قراردادي است؟! سال هاست که ورزش کشورمان تحت تاثير فوتبال قرار دارد اما تاکنون هيچ پژوهشي در مورد تاثيرگذاري مثبت اين بازي در سرزنده نگه داشتن جامعه و تشويق جوانان به ورزش ارائه نشده است. ميلياردها هزينه فوتبال شده است، بسياري از ورزشها تحت تاثير فوتبال منزوي و بصورت ضعيف باقي مانده اند اما ثروت از شيرهاي باز جامعه همچنان به اين مسير در جريان است ! کارمندي در فدراسيون فوتبال در مقابل سوال مردم و صاحب نظران خود را در جايگاهي مييابد که ميگويد "بعضيها ميخواهند منافع ملي را به خطر بياندازند» اکنون اين قرارداد در حال عقد با آن خارجي است که ميخواهند يک ميليون يورو حدود يک ميليارد و چهارصد ميليون تومان و حقوقي بيش از 40 ميليون تومان از ثروت جامعه را به او بدهند و او همچنان تمام شرايط خود را ديکته خواهد کرد، حتي ارزشهاي جامعه خود را نيز به ما تحميل خواهد کرد. ضروري است که ارزش افزوده اين قراردادها و هزينههاي جانبي آن براي مردم جامعه مشخص گردد. يک استاد دانشگاه، يک پزشک، يک مهندس و يا يک معلم بايد بدانند چرا ارزش کار آنها در جامعه کمتر از مربي فوتبال رقم زده ميشود. کدام مسئول کشوري داراي حقوقي به اندازه يک مربي خارجي در کشور است، آيا مسئوليت آنان از اين مربي کمتر است!!؟ هر قرارداد ضمانتهاي لازم را براي حصول به نتيجه در پي دارد اگر براي پيروز شدن يک تيم يازده نفره و چند نفر ديگر اين همه هزينه گردد، بايد در مقابل عدم رسيدن به آن نيز مسئوليت افراد و امکان بازخواست از آنها نيز مشخص گردد. ثروت جامعه ما از کارکردن واقعي نيست ما منابع طبيعي خود را ميفروشيم و آنرا هزينه ميکنيم و اين ثروت به غير از مردم و آيندگان مان به هيچ کس تعلق ندارد و نميتواند در بحث ورزش بجز صرف در سلامتي و ايجاد فرهنگ سلامتي و شادابي واقعي مردم هزينه گردد. کدام قهرماني براي ملت ما شادي آورتر از بينا شدن چشمهاي سرباز ورزشگاه فوتبال خواهد بود. اکنون به نظر ميرسد با توجه به بازي خوب مربي خارجي درمذاکرات خود و امتيازگيريهاي بسيارش و همچنين ضعفهاي بسيار مسئولين فوتبال در اداره کردن امور و فرافکنيهاي آنان در نقاط ضعف خود، بايد دقتي مسئولانه به اين ورزش و نقش منفي آن در بسط ورزش و ايجاد فرهنگ خاص خود در جامعه بياندازيم. تعجب آور نيست که تاکنون کمتر خانوادهاي حاضر شده است که فرزندان پاک و مودب خود چه رسد به دخترانشان را به اين ورزشگاهها بفرستند چون آن جا واقعا آفسايد است!