منطقه خلیج فارس در مسیر ثبات
دکتر فاطمه نکولعل آزاد در یادداشتی برای «فردا» نوشت: منطقه خلیج فارس از حیث برخورداری از منابع نفت و گاز مهمترین منطقه دنیا می باشد. از این جهت هرگونه ناامنی و بی ثباتی در این منطقه مهم می تواند به اخلال در بازار انرژی منجر شود و اقتصاد جهانی را تحت تاثیر منفی خود قرار دهد. اهمیت وجود ثبات در خلیج فارس برای اقتصاد جهانی، خواست و منفعت مشترک بازیگران بین المللی چون اتحادیه اروپا و چین می باشد.
فاطمه نکولعل آزاد: این منطقه با مهم با روی کار آمدن ترامپ در سال 2017 در مسیر فزاینده تنش قرار گرفت. هرچند پیش از ترامپ منابعی از تنش در سطح منطقه مانند قطع شدن روابط ایران و عربستان در سال 1394 وجود داشت اما دولت ترامپ به شکلی آگاهانه تنش ها را تشدید کرد. دولت او از یک سو با خروج از توافق هسته ای 2015 جمهوری اسلامی ایران را به انجام اقدامات تهاجمی تحریک می کرد و از سوی دیگر برخی از کشورهای منطقه خلیج فارس مانند عربستان، امارات و بحرین را به اتحاد با اسرائیل علیه جمهوری اسلامی ایران تشویق میکرد. وقوع حوادثی مانند حملات به نفت کشها در خرداد 1398، حمله به تاسیسات نفتی آرامکو در شهریور 1398 و در نهایت ترور سردار سلیمانی در دی ماه 1398، سبب شد که ثبات و امنیت در منطقه خلیج فارس به شدت شکننده شود. در این بین دولت جمهوری خواه ترامپ به دنبال تشدید تنش در سطح منطقه بود. دولت وقت آمریکا به دنبال تشکیل یک ائتلاف نظامی دریایی در خلیج فارس و دریای عمان بود که هدف آن را تامین امنیت در این دو منطقه میدانست. از آنجایی که نوک پیکان این ائتلاف علیه جمهوری اسلامی ایران بود روشن بود که ائتلاف مدنظر نه تنها امنیت ساز نیست بلکه منجر به تشدید ناامنی در منطقه می شود. زیرا ائتلاف مد نظر آنها امنیت منطقه را در ایجاد ناامنی برای ایران می دید که بر کرانه های شمالی خلیج فارس، تنگه هرمز و بخشهایی از دریای عمان تسلط دارد. از طرفی اثرات منفی تداوم جنگ یمن و بحران سوریه محدود به این دو کشور بحران زده نمانده بود و به سطح منطقه خلیج فارس نیز کشیده شده بود. بدین معنی که ایران و عربستان هریک از یکی از طرفین درگیری در سوریه و یمن حمایت میکردند.
در چنین شرایطی هیچ نشانه های از خوش بینی به پایان شکنندگی امنیت در خلیج فارس وجود نداشت. اما بی اعتمادی دولتهایی چون عربستان و امارات متحده عربی به نقش امنیت ساز آمریکا در منطقه از یک سو و تمایل جدی ایران به تنش زدایی با همسایگان جنوبی خود از سوی دیگر سبب شد شکل گیری وضعیتی متفاوت برای منطقه خلیج فارس شد. در اواخر دولت ترامپ، ابتدا امارات متحده عربی سیاست تنش زدایی با ایران را آغاز کرد. سپس با میانجیگری عراق به عنوان یک کشور مهم در منطقه خلیج فارس، تنش زدایی بین ایران و عربستان آغاز و مذاکرات متعددی بین دو کشور برگزار شد. اهمیت ثبات در منطقه خلیج فارس برای اقتصاد کشوری چون چین سبب شد که چین نیز در کنار عراق به نقش میانجیگری میان ایران و عربستان بپردازد که نتیجه نهایی آن عادی سازی روابط ایران و عربستان از یک سو و ایران و امارات از سوی دیگر بود.
نتیجه نهایی عادی سازی روابط بین ایران و کشورهای مهمی چون عربستان و امارات متحده عربی این بود که منطقه خلیج فارس از وضعیت شکننده پیشین که شرح آن رفت فاصله گرفت و در مسیر ثبات و آرامش قرار گرفته است. در واقع میتوان گفت برای نخستین بار است که تمامی کشورهای حاشیه منطقه خلیج فارس خواهان تنش زدایی در روابط بین اعضای منطقه هستند. عراق، قطر و کویت همواره مشوق عادی سازی روابط بین ایران و عربستان بوده اند. عراق حتی نقش میانجیگری را نیز بر عهده گرفت. از طرفی کشورهایی چون امارات و عربستان که در سال 2017 با قطر منازعه و رقابت شدند، به عادی سازی روابط پرداختند. به طور کلی خواست مشترک تمامی دولتهای عضو منطقه خلیج فارس برای تنش زایی در روابط که مورد حمایت دولتی مانند چین است و حتی با اعلام حمایت دولت دموکرات بایدن همراه گشته است، چشم انداز امنیت و ثبات در منطقه خلیج فارس را مثبت ترسیم میکند.
از طرفی تنش زدایی در منطقه خلیج فارس سبب تقویت احتمال پایان جنگ یمن و صلح در این کشور گشته است. همچنین، کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس سیاست پیشین خود نسبت به سوریه را تغییر دادهاند که این تغییر رویکرد خود سبب شکل گیری این چشمانداز میشود که شاید بحران سوریه نیز در مسیر حل شدن قرار گرفته است. لذا باید گفت به خاطر ابتکارهای سیاسی دولتهای مهم منطقه برای تنشزدایی و حمایت قدرتهایی فرامنطقه ای چون چین از آن، منطقه خلیج فارس نسبت به اواخر دوره ترامپ از ثبات و امنیت بیشتری برخوردار است بلکه اثرات مثبت آن از خلیج فارس فراتر رفته و جنگ یمن و بحران سوریه را نیز در برگرفته است. این وضعیت بدان معنی است که امنیت کلیت منطقه خاورمیانه از خلیج فارس میگذرد و با وجود امنیت و ثبات در این منطقه میتوان امیداوار بود که دیگر خرده نظامهای منطقه خاورمیانه مانند شامات نیز در مسیر مشابه حرکت کنند.