يك شورا، سه تئوريسين

با افزوده‌شدن محمد جواد لاريجاني به تركيب چهره‌هايي چون علي مطهري و اسفنديار رحيم‌مشايي، در واقع شورای نظارت بر عملکرد صداو سیما به مجموعه اي از شهيرترين و غريب‌ترين تئوري‌پردازان حوزه سياست و فرهنگ ايران تبديل شده است.

کد خبر : 121724

تهران امروز: «بين العباسين»، اين تعبير كنايه‌آميز را روزگاري سياسيون براي تفسير تفاوت‌هاي موجود در گروه‌هاي سياسي به كار مي‌بردند. اين تعبير را در شباهتي محتوايي مي‌توان اكنون براي شوراي نظارت بر عملكرد صداوسيما به كار برد كه با افزوده‌شدن محمد جواد لاريجاني به تركيب چهره‌هايي چون علي مطهري و اسفنديار رحيم‌مشايي، در واقع به مجموعه اي از شهيرترين و غريب‌ترين تئوري‌پردازان حوزه سياست و فرهنگ ايران تبديل شده است. اين سه تئوريسين با وجود همه تفاوت‌هاي بنيادين نظري، شباهت‌هاي بسياري دارند. نخست اينكه هر سه اهل گشايش باب‌هاي تازه ولو توام با جنجال و حاشيه در عالم سياست،‌ فرهنگ و مديريت ايران هستند. اگر روزگاري لاريجاني، نظرياتش در باب سياست خارجي جنجال آفريد، امروز مطهري با انتقادهايش از سياست‌ فرهنگي دولت و يا پيشنهادهايش در باب ازدواج موقت و ‌مشايي با گزاره‌هايش در باب دين، سياست خارجي و.... جنجال مي‌آفريند. اگر مطهري و لاريجاني، اعتبار بالقوه اي از خانواده هاي مشهور سياسي خود دارندكه به آنها اجازه عرض اندام در حوزه هاي مختلف سياسي و اجتماعي مي دهد ، مشايي نيز به پشتوانه احمدي‌نژاد، همين شيوه را در پيش گرفته است. و اگر در مقابل لاريجاني گروه هاي منتقد بسياري ايستاده‌اند كه مخالف رويكردها او در حوزه سياست خارجي هستند، روياروي مطهري و ‌مشايي نيز گروه كثير ي به چشم مي‌خورند. بدين اعتبار مي‌توان گفت كه اينك در شورايي ناظر بر عملكرد صداوسيما، سه مرد نشسته‌اند كه متخصص اظهارنظر كارشناسي در حوزه‌هاي مختلف به‌ويژه سياستگذاري فرهنگي هستند كه عموما نيز بازتاب رسانه اي گسترده اي مي‌يابد اما از آن مهمتر اينكه ‌ در اين‌گذار(سياستگذاري فرهنگي ) اختلافاتي انكارناشدني دارند. لاريجاني،‌ نماد «محافظه‌كاران سنتي» است كه مذاكره كم سروصدا را كليدي‌ و محبوب‌ترين راهبرد در پيشبرد برنامه‌هاي خويش مي‌داند. مطهري، نماد «اصولگرايي منتقد» است كه انتقاد سرگشاده، وجه تمايز حضورش در عرصه سياست و مديريت است. و اسفنديار مشايي از سوي مخالفان و منتقدان به عنوان نماد «بدعت در اصولگرايي» معرفي شده است. اتهامي كه او و حاميانش هرگز نپذيرفته و طرح آن را از سر حسادت سياسي و تاوان صداقت و شفافيت در گفتار و كردار مي‌دانند. اين اما تنها اتهام مشايي نيست، او از جانب چهره‌هايي چون علي مطهري، به ليبرال‌ بودن در عرصه فرهنگ نيز متهم شده است. اما تنها مشايي نيست كه بدين اتهام نواخته شده است، محمد جواد لاريجاني نيز پس از انتشار بخش‌هايي از مذاكره مشهورش با نيك‌ براون (يكي از مسئولان وزارت خارجه انگليس) در سال 76، متهم شد كه تلاش كرده است در حوزه سياست خارجي، سيمايي دوستدار غرب از خويش نشان دهد و البته لاريجاني، پس از آن ماجرا - كه به انزواي طولاني مدت و وسيعش در ميان اصولگرايان منجر شد- بارها به منتقدانش نشان داده كه با اين آموزه هاو اتهام ها ميانه‌اي ندارد. در همين حال،‌ علي مطهري نيز به سبب برخي موضع‌گيري‌هايش درباره حوادث پس از انتخابات، از جانب نزديكان محمود احمدي‌نژاد و رسانه‌هاي حامي دولت به همسويي سياسي با ليبرال‌هاي اصلاح‌طلب متهم شده است. از سوي ديگر سويه و سابقه متفاوت اين سه چهره در عمل خويش را به خوبي نشان مي‌دهد، همچنانكه چندي پيش علي مطهري در گفت‌وگو با هفته‌نامه يالثارات، از بخشي از اين جدال‌ها پرده برداشت: «آقای مشایی درجلسات شورا خیلی راحت حرف‌های خود را می‌زنند. مطالعات عمیقی در حوزه اسلام ندارند و مطالعات‌شان سطحی است. مشایی مي‌گفت الان دختر و پسر دست در دست هم در خیابان راه می‌روند. اما سه سال قبل عده‌ای فریاد می‌زدند که وا اسلاما. الان دیگر عادی شده و مردم هم کاری ندارند. اینها مسائل مهمی نیست و نباید سخت‌گیری کنیم. نظرشان این است که همه چیز را به اختیار خود مردم بگذاریم و دولت هیچ مسئولیتی ندارد، همان چیزی که در سخنان آقای احمدی ن‍ژاد هم مشاهده می‌شود.» اين‌ تضاد، تعارض، حاشيه و فراز و نشيب اما تنها يك‌سوي ماجراست، سوي ديگر ماجرا را بايد عزت‌الله ضرغامي مديريت كند. به هر روي، خروجي اين شورا، چه از باب نظارت و چه از منظر توصيه، متوجه مديريت عالي صداوسيماست و تركيب سياسي‌تر از هميشه اين شورا، بي‌شك كشاكش‌ها را برجسته‌تر از هميشه خواهد نمود. همچنان‌كه سوابق نشان مي‌دهد در رويارويي‌هاي يكي ‌ دوساله اخير، قرار نيست كسي كوتاه بيايد، نه كساني كه نمادشان علي مطهري است و نه آنان كه مشايي را پيشگام خويش مي‌بينند و همين نقطه‌اي براي افتراق‌ها و حاشيه‌هاي تازه بوده و هست، چه در مقام مدير اجرايي، چه در كسوت يك ناظر و چه در قامت يك منتقد. ضرغامي با بين‌العباسين اصولگرا چه خواهد كرد؟

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: