واقعیت نظر و اندیشه رهبری درباره رای مردم چیست؟
ناقصخوانی متن رهبری و بیتوجهی به روح سخن حضرت آیت الله خامنهای
روح حاکم بر سخن رهبری حمایت از رای و نظر مردم از طریق انتخابات است و نمی توان بدون خواندن کامل سخن ایشان به صورت غیرمنصفانه و جهت دار جمع بندی انجام داد.
گروه سیاست سایت فردا: سخنان روز گذشته رهبر انقلاب درباره رفراندوم موجب شده که برخی اصلاح طلبان در کنار اپوزیسیون خارج از کشور با کنار گذاشتن روح حاکم بر سخن ایشان تفاسیر نادرستی از فلسفه سیاسی رهبر انقلاب ارائه دهند که عمیقا نادرست و غیرمنصفانه و نارواست. ابتدا اصل سخن و متن را مرور کنیم. رهبری روز گذشته ضمن اشاره به اهمیت رای مردم در جمهوری اسلامی که در انتخابات ها نمود می یابد در پاسخ به یکی از دانشجویان که رفراندوم را راهکار حل مشکلات کشور می دانست، فرمودند: " یک وقتی به امام مراجعه کرده بودند ــ زمان حیات مبارک ایشان ــ یک شکایتی از دولت کرده بودند. امام گوش کرد حرف آن بنده خدا را ــ آنطور که برای ما نقل کردند ــ بعد در جوابش فقط یک کلمه گفت؛ گفت: «آقا! ادارهی مملکت سخت است.» واقعاً سخت است (اگر حالا همینطور با همدیگر بخواهیم دهنبهدهن بکنیم که کارها پیش نمیرود.) حرف مردم را باید گوش بدهند. حرف مردم کجا است؟ خب مردم در همهی مسائل که حرف ندارند، [ضمناً] یک حرف ندارند؛ باید فکر کنند، مطالعه کنند. حرف مردم سازوکاری دارد. حرف مردم همین است که الان وجود دارد؛ یعنی یک نفر را به عنوان رئیسجمهور انتخاب میکنند؛ این حرف مردم است. یک عدّهای را به عنوان نمایندهی مجلس انتخاب میکنند؛ این حرف مردم است. حرف مردم را اینجوری میشود فهمید دیگر. حالا یکی از برادرها گفت رفراندوم؛ اینجوری گفتند که اگر چنانچه شما از اوّل در همهی مسائلی که پیش میآمد رفراندوم میکردید، حالا آن حسّاسیّت روی رفراندوم وجود نداشت. کجای دنیا این کار را میکنند؟ مگر مسائل گوناگون کشور قابل رفراندوم است؟ مگر همهی مردمی که در رفراندوم باید شرکت کنند و شرکت میکنند، امکان تحلیل آن مسئله را دارند؟ این چه حرفی است؟ چطور میشود رفراندوم کرد، در مسائلی که تبلیغات میشود کرد، از همه طرف حرف میشود زد؟ اصلاً یک کشور را شش ماه درگیر بحث و جدل و گفتگو و دوقطبیسازی میکنند برای اینکه یک مسئلهای رفراندوم بشود. در همهی مسائل رفراندوم بکنیم؟ یعنی قضایا اینجوری نیست که آدم اینجور ساده از رویشان [عبور کند]."
همان گونه که از اصل متن برمی آید رهبری با تاکید بر رای مردم در انتخابات های گوناگون ، رفراندوم در مسائل مختلف را موجب درگیر شدن کشور و دوقطبی سازی در مسائل مختلف می دانند و در هیچ کجای متن مخالفت قطعی با رفراندوم بر خلاف برخی نظرها استنباط نمی شود. ضمن اینکه رفراندوم یکی از ظرفیت های قانون اساسی است که طبق روال قانونی توسط پارلمان درخواست.
می شود مانند دیگر ظرفیت های قانونی از جمله امکان استیضاح رییس جمهور که درباره فردی مانند حسن روحانی از سوی برخی جریان های سیاسی مداوم پیشنهاد می شد اما در نهایت اتفاقا به دلیل حفاظت از رای ملت در سال 96 انجام نگرفت. رفراندوم هم از ظرفیت های قانون اساسی است که یک بار درباره بازنگری قانون اساسی و یک بار هم درباره اصل جمهوری اسلامی در ابتدای حکومت انجام شده است. اما در دموکراسی های نمایندگی بر خلاف معدود دموکراسی های مستقیم مثل بخش هایی از سوییس کمتر رفراندوم صورت می گیرد و عمدتا مسائل در سطح نهادهای سیاسی حل و فصل می شود. در واقع تفاوت رویکردها میان دموکراسی مستقیم و نمایندگی موجب تفاوت شیوه ها هم می شود.
نکته بعدی آن است که در برخی مسائل تخصصی سپردن موضوع به رفراندوم اساسا موضوعیت ندارد چرا که نظر دادن درباره آن مرتبط به کارشناسان است و اصلا وظیفه دموکراسی نمایندگی بسط دادن چنین مکانیسم و ساز و کاری است که باید در نهادهایی مانند پارلمان و شوراها و دولت تثبیت شود تا سیاست مداران حرفه ای بر اساس نظرات کارشناسی توان اتخاذ تصمیمی داشته باشند. از همین رو اتکا به نظر کارشناسی هرگز به معنای مخالفت با نظر مردم نیست بلکه ادامه رای و نظر مردم است.
نکته بعدی هم این که روح حاکم بر سخن رهبری حمایت از رای و نظر مردم از طریق انتخابات است و نمی توان بدون خواندن کامل سخن ایشان به صورت غیرمنصفانه و جهت دار جمع بندی انجام داد. منش سیاسی رهبری در حمایت از برگزیدگان مردم و حفاظت از رای مردم در انتخابات های مختلف به خوبی تصدیق عملی روح حاکم بر سخن رهبری است.
نکته آخر اما درباره حسن روحانی که گرچه ادعای حقوق خواندن و علوم انسانی دانستن دارد اما هنوز نمی داند که در موضوعاتی مثل سیاست خارجی و توافق با دیگر کشورها و حتی مسائل سیاست داخلی سخن گفتن از رفراندوم نوعی شعار و ژست سیاسی است که در جهان واقعیت ما به ازای قدرتمندی ندارد و در ادامه ادبیات فرافکنانه او برای پاسخ نگفتن به عملکرد دولتش ارزیابی می شود.