چرا بنیصدر دستور خلع درجه صیادشیرازی را صادر کرد؟
از جمله عملیاتهایی که نیروهای نظامی سازمان منافقین به صورت مستقیم به آن وارد شدند، عملیات فروغ جاویدان یا عملیات مرصاد بود که مسؤولیت مبارزه با منافقین بر عهده صیادشیرازی گذاشته شد.
انقلاب اسلامی و وقوع آن در ایران اسلامی و منطقه غرب آسیا باعث شد تا شخصیتهای مومن و متعهد به مرور شناخت شده و با پیروزی انقلاب اسلامی امکان بروز و ظهور برای آنها فراهم شود. یکی از میدانهای این ظهور و بروز، دفاع مقدس و هشت سال جنگ تحمیلی بود و طی آن شخصیتهای نظامی بسیاری پا به عرصه گذاشتند. این شخصیتها نه تنها در حوزه نظامی بلکه در حوزه تعهد به اسلام و ایران نیز جزو شخصیتهای شاخص بودند.
یکی از شخصیتهای شاخص انقلاب اسلامی و نیروهای مسلح خاصّه ارتش جمهوری اسلامی ایران، سپهبد شهید علی صیاد شیرازی است که در ادامه با زندگی او آشنا میشویم.
شهید صیاد شیرازی در طول دوران زندگی نظامی خود مدارج متفاوتی را طی کرده است که از میان آنها میتوان به فرماندهی نیروی زمینی ارتش، معاونت بازرسی ستاد کل نیروهای مسلح و جانشینی ستاد کل نیروهای مسلح را برعهده داشته است.
روایت زندگی علی؛ از کبودگنبد تا گرگان، آمل و گنبدکاووس
علی صیاد شیرازی در سال ۱۳۲۳ درروستای کبودگنبد از توابع شهرستان درگز استان خراسان به دنیا آمد.
مادرش اهل شهر انارک مرکز بخش انارک از توابع شهرستان نایین و پدرش از عشایر قشقایی بود که شغل نظامیگری را برای خودش انتخاب کرد و به ارتش رضا شاه پیوست.
علی در خاطرهای از اصالت خانوادگی خود گفته است: «اجداد من از عشیرهای به نام «اختافشار» هستند که از اصطهبانات و نیریز در فارس تا سیرجان، بافت و جیرفت در کرمان گسترش یافتهاند. پدربزرگم صیاد همراه فرزندانش و مال و احشامش دهها سال پیش به سوی خراسان و شهرستان مشهد به راه افتادند و به شهرستان درگز کوچ کردند. پس از ولادت اینجانب و حدود یک سال اقامت در این شهر بر حسب شغل درجهداری ژاندارمریِ پدرم، حدود دو سال در مشهد و بالغ بر ۱۵ سال در استانهای مازندران و گرگان در شهرهای گرگان، آمل و گنبدکاووس زندگی کرد اما در کلاس ششم ریاضی یعنی سال آخر دوره دبیرستان به تهران آمدیم و از دبیرستان امیرکبیر فارغالتحصیل شدم.»
کدام افسر ایرانی در نظامیان انقلابی نقشآفرینی کرد؟
علی پس از اتمام تحصیلات ابتدایی و دبیرستان وارد دانشکده افسری و در سال ۱۳۴۶ موفق به اخذ دانشنامه لیسانس از آن دانشکده شد. دورههای چتربازی و رنجر را با رتبه یکم گذراند و مدتی بعد به عنوان افسر توپخانه منصوب شد. در سال ۱۳۴۸ مأموریت استقرار در مرزهای غرب کشور، قصرشیرین به لشکر دوم تبریز داده شد و او به عنوان افسر دیدهبان توپخانه و معاون آتشبار، حدود یک سال در این منطقه مامور شد.
شهید صیاد شیرازی در خاطراتش میگوید: با منحل شدن لشکر تبریز در سال ۱۳۴۹ گردان ۳۰۲ توپخانه لشکر تبریز به توپخانه لشکر ۸۱ زرهی کرمانشاه پیوست و بنده فرمانده آتشبار شدم. پس از یک بار جابجایی و انتصاب به عنوان فرمانده آتشبار گردان ۳۱۶ توپخانه در سال ۱۳۵۰ برای شرکت در دوره آموزش زبان انگلیسی به تهران رفتم. با شرکت در کنکور اعزام به خارج در سال ۱۳۵۱ برای طی کردن دوره تخصصی هواسنجی بالستیک توپخانه به آمریکا رفتم.
در دوره هواسنجی بالستیک توپخانه در آمریکا به رغم داشتن رقبای آمریکایی، تواست رتبه یکم دوره را کسب کند.
صیاد شیرازی پس از طی دوره تخصصی توپخانه در آمریکا با درجه ستوان یکم و سمت استادی، در مرکز آموزش توپخانه اصفهان به تدریس پرداخت. او در اصفهان با یافتن دوستان جدید، فعالیتها و مطالعات دینی منسجمتری را پی گرفت و شخصیت سیاسی خویش را در این دوره قوام بخشید و در همان شرایط در جهت سازماندهی نظامیان انقلابی فعالیت خود را آغاز کرد.
نخستین فعالیتهای شهید صیاد شیرازی در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی
او به رغم شناخته شدن به عنوان یک افسر منضبط، با دانش بالا و توانمند، برای پیروزی انقلاب اسلامی هم از هیچ کوششی دریغ نمی کرد. مجموعه این فعالیت ها موجب شد تا در روزهای پایانی منجر به پیروزی انقلاب، بازداشت شده و پس از پیروزی انقلاب آزاد شود.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی با سیدیحیی رحیمصفوی و حجتالاسلام سالک آشنا شد و با همکاری یکدیگر از پادگانهای اصفهان حفاظت کردند. او در سازماندهی نیروهای انقلابیِ ارتش نقش بهسزایی داشت. به دلیل توان بالای سازماندهی نیروهای نظامی مورد توجه امام(ره) و یاران انقلاب قرار گرفت و در سال ۱۳۵۸ به عنوان فرمانده عملیات غرب کشور منصوب شد و عملیاتهای مختلفی علیه گروهکهای جداییطلب کمونیست و ضدانقلاب در استان کردستان به خصوص شهرهای پاوه، مریوان و سنندج عملیات نظامی انجام داد.
تهیه طرحهای عملیاتی بینظیر و تلاشهای وی در ساماندهی ارتش و ساختار نیروهای مسلح به شکستن حصر شهرهای سنندج و پادگانهای مریوان، بانه و سقز منجر شد.
صیاد شیرازی پس از تحقق و اجرای موفق طرحهای مذکور با دو درجه ارتقاء به درجه سرهنگ تمامی رسید و به فرماندهی عملیات غرب کشور منصوب شد.
توطئه بنیصدر علیه صیاد دلها
با انتصاب بنیصدر به عنوان فرمانده کل قوا و سنگاندازیهای او در کمک به جبهههای جنگ علیه صدام، سرهنگ صیاد شیرازی نسبت به رفتارهای تفرقهافکنانه بنیصدر بین ارتش و سپاه انتقادات شدیدی داشت. شدت انتقادات صیاد شیرازی به حدی بود که بنیصدر دستور خلع دو درجه و خلع از منصب نظامی صیادشیرازی را صادر کرد.
با کشدار شدن ماجرای مخالفت بنیصدر با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و مخالفت با کمکرسانی به جبهههای جنگ و رای مجلس شورای اسلامی به عدم کفایت سیاسی او، امام خمینی حکم خلع از فرماندهی کل قوا را صادر کرد و بنیصدر فراری شد.
پس از خلع بنیصدر، با حضور محمدعلی رجایی در سمت ریاست جمهوری، صیاد شیرازی بار دیگر با دریافت دو درجه، به ارتش بازگشت و برای پایان دادن به ناهماهنگی ارتش و سپاه، قرارگاه مشترک عملیاتی سپاه و ارتش تحت عنوان قرارگاه حمزه سیدالشهداء(ع) را راهاندازی کرد.
صیاد شیرازی درخاطرهای نقل میکند: «نامهای به من ابلاغ شد تا قرار گاه را بههم بزنم و بعنوان مشاور فرمانده لشکر کردستان در امرعملیات نامنظم کار کنم؛ یعنی مسئولیت من از فرماندهی منطقه کرمانشاه و کردستان محدود به کرمانشاه شد. حالا میبایست یک دفعه تشکیلات را برهم میزدیم در حالی که کار تمام نشده بود، چون کار را غیر معقول میدیدم؛ غفلت کردم و نامهای تهیه کردم و در آن جملاتی نوشتم که از نظر نظامی حالت طغیان و سرپیچی و تمرد را داشت. مستندترین مدرکی که بنی صدر به تحریک اطرافیانش همه جا بگوید ببینید این همان است که میگفتم؛ صیاد طغیان و تمرد کردهاست. بنیصدر نامه را مستقیم برده بود خدمت حضرت امام(ره) و گفته بود که صیاد شیرازی تمرد کرده. حضرت امام مرا که نمیشناخت ایشان هم همان اعتقادی که به اصول دین داشتند دستور داده بودند؛ با ایشان طبق مقررات رفتار کنید و منظور از مقررات نه تنها برکناری با قاطعیت بلکه گرفتن درجه و حتی دادگاهیکردن بود.
کدام فرمانده منادی اتحاد میان سپاه و ارتش بود؟
یکی از انتصابات مهم و مبارکی که تأثیر فراوانی در نزدیکی و اتحاد و وحدت بین نیروهای سپاه و ارتش به وجود آورد، انتصاب سرهنگ علی صیاد شیرازی به سمت فرماندهی نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی با حکم امام خمینی (ره) در 9 مهرماه سال 1360 بود.
برای پایان دادن به ناهماهنگی ارتش و سپاه در آن دوران، قرارگاه مشترک عملیاتی سپاه و ارتش را راهاندازی کرد و به عنوان فرمانده ارشد در آن قرارگاه مشغول به فعالیت شد.
چرایی تشکیل قرارگاه مشترک ارتش و سپاه در دفاع مقدس
شهید صیاد شیرازی درباره تشکیل قرارگاه مشترک میان ارتش و سپاه بیان میکند: من رفتم اهواز و از آنجا به آبادان. در شورای عالی سپاه گزارش داده شد که ما میتوانیم از سه محور به آبادان حمله کنیم. این طرح را شورا تقریباً یکپارچه تصویب کرد. رفتند دنبال تجهیزات و وسایل و امکانات و هماهنگی با ارتش. من در کردستان بودم؛ در حال آزادسازی بوکان بودیم و در شب آزادسازی بود که اعلام شد؛ فرمانده نیروی زمینی ارتش شدیم.
پس از پایان مأموریت، بهسرعت به منطقه جنوب آمدیم. در فرصت کوتاهی ما قرارگاهمان را در جبهه با سپاه یکی کردیم: قرارگاه کربلا. در واقع اولین نکتهای که به نظرم رسید این بود که باید بهصورت رسمی قرارگاه مشترک دایر کنیم. مقدمات عملیات بعدی(طریقالقدس) سه ماه طول کشید. در این سه ماه نیروی زمینی ارتش را تجدید سازمان کردیم.
سرآغاز همکاری و تعاملات ارتش با مدیریت و فرماندهی شهید صیاد شیرازی با سپاه، در جریان عملیات طریقالقدس کلید خورد.
در مورد انتخاب مناطق پیشنهادی بهمنظور اجرای عملیات، اختلافنظرهایی میان فرماندهان ارتش و سپاه وجود داشت. پس از مباحث طرح شده درباره این عملیات، محسن رضایی، فرمانده کل سپاه و صیاد شیرازی، فرمانده نیروی زمینی ارتش، اجرای عملیات در منطقه سوسنگرد و بستان را در اولویت قرار دادند.
پس از این توافق، محسن رضایی درباره طرحریزی برای این عملیات، به فرمانده نیروی زمینی ارتش پیشنهادی داد که صیاد شیرازی آن را پذیرفت. بر اساس این پیشنهاد، مقرر شد دو گروه کاری جداگانه از برادران ارتش و سپاه تشکیل و عهدهدار طرحریزی برای عملیات طریقالقدس شوند.
حاج صادق آهنگران در کتاب خاطرات خود (با نوای کاروان) به نقل از سرلشکر محسن رضایی میگوید: «بعد از اینکه صیاد شیرازی با فرمان حضرت امام(ره)، فرماندهی نیروی زمینی ارتش را در مهر سال 1360 بر عهده گرفت، به همراه هم طرح جدید دیگری به نام قرارگاه فرماندهی مشترک تشکیل دادیم.
بر اساس این طرح، از ردهبالا تا رده لشکر، هر قرارگاهی دو فرمانده داشت: یکی از سپاه و یکی از ارتش. بهگونهای که طرحهای عملیاتی باید به امضای هر دو فرمانده ارتش و سپاه میرسید. البته عدهای با این طرح با شک و بدبینی برخورد میکردند. میگفتند: مگر میشود دو فرماندهی داشت؟ عملیات طریقالقدس(کربلای 1) اولین عملیات با این روش جدید فرماندهی بود که منجر به آزادی بستان شد.
با اینحال عدهای معتقد بودند که عملیاتهای بعدی با شکست مواجه خواهد شد، اما عملیات بعدی هم که فتحالمبین بود، با موفقیت کامل اجرا شد. بعد هم عملیات آزادسازی خرمشهر (بیتالمقدس) با همان شیوه فرماندهی اجرا شد که در آن هم پیروز شدیم.
بدین ترتیب، وجود ویژگیهای بارزی همچون؛ سعهصدر، پیشنهاد پذیری، رعایت اصل وحدت در عین کثرت نظر؛ در شخصیت شهید صیاد شیرازی بهعنوان فرمانده ارشد ارتش در جنگ، نقش بارزی در اتحاد و وحدت بین دو نهاد سپاه و ارتش و موفقیت آنها در دفاع مقدس داشت.
او در منصب فرماندهی نیروهای ارتش اسلام در عملیاتهای پیروزمند ثامنالائمه، طریق القدس، فتح المبین و بیت المقدس نقش چشمگیری داشت. عملیاتی که سرنوشت جبهههای اسلام علیه کفر را به پیروزی رقم زد و روند جنگ تحمیلی را در مسیر پیروزی ارتش اسلام قرار داد.
وی در 18 اردیبهشت 1366 به همراه تعدادی از فرماندهان ارتش با پیشنهاد رئیس شورای عالی دفاع و موافقت امام خمینی(ره) به درجه سرتیپی ارتقاء یافت.
پنجه صیاد بر صورت منافقین
از جمله عملیاتهایی که نیروهای نظامی سازمان منافقین به صورت مستقیم به آن وارد شدند، عملیات فروغ جاویدان یا عملیات مرصاد بود که تنها یک هفته پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از سوی ایران در سوم مرداد ۱۳۶۷ منافقین از محور خانقین، خسروی، سرپل ذهاب، به سمت کرمانشاه حرکت کردند.
مسؤولیت مبارزه با منافقین بر عهده صیادشیرازی گذاشته شد. او پس از حضور در منطقه مرصاد از طریق فرماندهی متحرک هوایی و با استفاده از بالگرد تمام محورهای هجوم منافقین را شناسایی و ابتکار عمل را از آنِ نیروهای خودی کرد و حرکت ستون نظامی منافقین را متوقف کرد.
صیادشیرازی در خاطراتش از عملیات مرصاد گفت: «در آن زمان من نماینده حضرت امام (ره) در شورای عالی دفاع بودم و در ساعت ۲۰:۳۰ مورخه سوم مرداد ۱۳۶۷ معاون عملیات ستاد کل نیروهای مسلح به من تلفن کرد و گفت دشمن از سرپل ذهاب و گردنه پاتاق به سرعت در حال ورود به داخل خاک خودی است و به من حکم مأموریت دادند.
شبانه خودم را با یک فروند هواپیمای فالکون به کرمانشاه رساندم و صحنه پیشروی دشمن را از نزدیک مشاهده کردم و متوجه اوضاع شدم. صبح روز پنجم مرداد عملیات مرصاد با رمز یا علی (ع) آغاز شد. در تنگه چهار زبر چنان جهنمی برای یاران صدام بر پا شد که زمانی برای پشیمانی نماند.»
در این عملیات حدود ۲۰۰۰ نفر به هلاکت رسیدند و حدود ۱۵۰۰ نفر مجروح و ۱۰۰۰ نفر فراری شدند و ۱۵۰ نفر اسیر شدند. علاوه بر آن بیش از ۱۲۰ دستگاه تانک، ۴۰۰ دستگاه نفربر، ۲۴۰ قبضه خمپارهانداز ۸۰ و ۶۰ میلی متری و ۳۰ قبضه توپ ۱۰۶ میلی متری منهدم و صدها قبضه آرپیجی۷، تیربار و خمپارهانداز، دهها دستگاه تانک و نفربر، ۱۲ عراده توپ ۱۲۲ میلیمتر و مقادیری تجهیزات الکترونیکی و مخابراتی به غنیمت گرفته شد.
انتصاب به مناصب مختلف در ستاد کل نیروهای مسلح
تیمسار سرتیپ علی صیادشیرازی در مهر ماه سال 1368 به درخواست رئیس ستاد کل نیروهای مسلح و موافقت مقام معظّم رهبری به سمت معاونت بازرسی ستاد فرماندهی کل نیروهای مسلح منصوب شد.
امیر شجاع ارتش اسلام در شهریور ماه سال 72 به حکم فرمانده معظم کل قوا به سمت جانشین رئیس ستاد کل نیروهای مسلح منصوب شد.
توطئه منافقین علیه صیاد
علی صیادشیرازی ۱۵ روز قبل از ترور به دست گروهک تروریستی منافقین در تاریخ ششم فروردین ۱۳۷۸ به دست مقام معظم رهبری به درجه سرلشکری ارتقا درجه پیدا کرد. اما در ۲۱ فروردین در حالی که قصد عزیمت به محل کارش را داشت از سوی عامل تروریستی منافقین در داخل ماشین شخصیاش هدف قرار گرفت و به شهادت رسید و پاداش سال ها مجاهدت و جانبازی طاقت فرسای خود را با رسیدن به فیض عظیم شهادت دریافت کرد تا مشعل ایثار و شهادت در ایران اسلامی همچنان فروزان بماند.
ساعتی بعد از این عملیات ترورستی ناجوانمردانه، سخنگوی منافقین در تماس با خبرگزاری فرانسه در نیکوزیا مسئولیت این جنایت را بر عهده گرفت.
چند روز بعد از شهادت سرلشکر علی صیادشیرازی، آیتالله سیدعلی خامنهای به پاس رشادت های شهید، درجه سپهبدی را به او اعطاء کرد. با این اقدام، صیادشیرازی دومین نظامی عالیرتبه ایرانی بعد از سپهبد محمدولی قرنی بود که این درجه به وی اعطاء شد.
درجه سپهبدی شهید صیاد شیرازی
در حکم سپهبدی صیادشیرازی آمد: «به پاس رشادت و فداکاریهای امیر سرافراز ارتش اسلام و سرباز صادق و فداکار دین و قرآن، نظامی مومن، پارسا، پرهیزکار و فرمانده دلاور و نامدار هشت سال دفاع مقدس سرلشکر علی صیاد شیرازی که به دست دشمنان مجرم، خونخوار و منافقین رو سیاه به فیض عظمای شهادت نایل گردید، درجه سپهبدی به آن امیر بزرگوار اهدا گردید تا به عنوان نشان افتخار و شایستگی وی باقی بماند.»
راز و نیاز صیاد دلها با معبود
حسن ختام این مطلب را به گوشهای از وصیت نامه آن شهید عزیز اختصاص میدهیم:
خداوندا! این تو هستی که قلبم را مالامال ازعشق به راهت، اسلامت، نظامت و ولایتت قرار داده ای. خدایا! توخود می دانی که همواره آماده بودهام، آن چه را که خود به من دادی، در راه عشقی که به راهت دارم، نثار کنم، اگر جز این نبودم، آن هم به خواست تو بود. پروردگارا! رفتن در دست توست، من نمی دانم چه موقع خواهم رفت، ولی می دانم که از تو باید بخواهم که مرا در رکاب امام زمانم قرار دهی و آن قدر با دشمنان قسم خورده ات بجنگم تا به فیض شهادت برسم.
خداوندا! ولی امرت حضرت آیتالله خامنهای را تا ظهور حضرت مهدی (عج) زنده، پاینده و موفق بدار. آمین یا رب العالمین. سرباز کوچک اسلام؛ علی صیاد شیرازی.
فارس