«فردا» گزارش میدهد؛ نشانههایی از تحرکات انتخاباتی اصلاحطلبان دیده میشود
اصلاحطلبان با طرح دوباره مشارکت مشروط چه هدفی را دنبال میکنند؟
طیفی از اصلاحطلبان که غالبا مواضعی رادیکال دارند مانند گذشته سعی در مشروطکردن حضور نیروهای اصلاحطلب در انتخابات دارند.
گروه سیاست سایت فردا: به نظر میرسد اصلاحطلبان آرامآرام دور تازه فعالیتهای انتخاباتی خود را میخواهند آغاز کنند؛ چنانکه چندروز پیش علی شکوریراد، سخنگوی جبهه اصلاحات ایران، خبر از آغاز دور جدید هیئترئیسه جبهه اصلاحات از ماه اردیبهشت داد و گفت: «دوره قبلی هیئترئیسه جبهه اصلاحات در انتهای سال گذشته به پایان رسید. هماکنون جبهه اصلاحات در حال تدارک مقدمات کار برای تشکیل دور جدید هیات رئیسه است. فکر میکنم دوره جدید هیات رئیسه از اوایل اردیبهشت آغاز شود».
او ضمن اینکه مطرح کرد که در جلسه پیش روی جبهه اصلاحات بناست رئیس تازهای هم به جای بهزاد نبوی مشخص شود، درباره رویکرد اصلاحطلبان نسبت به انتخابات مجلس گفت: «خطمشی جبهه اصلاحات توسط مجمع عمومی و پس از تشکیل دوره جدید تعیین خواهد شد».
اصلاحطلبان به سیاق سابق خود در سال منتهی به انتخابات فعالیتهای انتخاباتی خود را آغاز میکنند. آنها در شرایطی میخواهند وارد عرصه انتخابات مجلس دوازدهم شوند که عملا از سال96 تا کنون بیش از هر زمان با بحران ریزش سرمایه اجتماعی مواجهاند و نهتنها در تمام اینسالها نتوانستند سرمایه اجتماعی خود را ترمیم کنند، بلکه شاهدیم که روز به روز حامیان خود را از دست دادند؛ شاهد مثالش دو انتخابات مجلس یازدهم و ریاستجمهوری سیزدهم در سالهای 98 1400 بود که هیچ از لیستها و نفراتشان نتوانست توفیقی داشته باشد.
اصلاحطلبان اما این گزاره قطعی یعنی نداشتن سرمایه اجتماعی کافی را نمیپذیرند و همواره برای دو سناریوی خود، دو حرف تکراری را مطرح میکنند؛ اگر برنده انتخابات شوند، اکثریت مردم ایران آنها را انتخاب کردهاند و هیچ حرفی از موضوع احراز صلاحیتها به میان نمیآورند اما اگر رأی نیاورند همهچیز را بر گردن ردصلاحیتها میاندازند و طوری القاء میکنند که حاکمیت در صدد کنارزدن آنهاست. حتی دیدهایم که برخی از آنها مانند سعید حجاریان پس از شکستشان در انتخابات، اصل انتخابات در جمهوری اسلامی را به سخره گرفتند و ادبیات خود را مشابه ادبیات اپوزیسیون کردند. سیاست انتخاباتی اصلاحطلبان همواره دوگانه است و برای فرار از مسئولیت شکست در دل تمنای پیروزی در انتخابات را میکنند اما در ظاهر نظام انتخاباتی در ایران را مخدش جلوه میدهند.
البته آنها برای پیشبردن چنین سناریوی دوگانهای مقدماتی را فراهم میکنند؛ از یکسال از قبل از انتخابات مدام در بوقوکرنا میکنند که در صورت ردصلاحیت نامزدهایمان در انتخابات شرکت نمیکنیم؛ طرحی که به طور مشخص سعید حجاریان در سال98 از آن رونمایی کرد؛ با نام «مشارکت مشروط». البته در آن زمان همه اصلاحطلبان همراه حجاریان نشدند و بودند گروهها و کسانی که مشارکت «بیقید و شرط» را در برابر «مشارکت مشروط» قرار دادند؛ مانند حزب کارگزاران و بهزاد نبوی. حالا اما گویا بخش بیشتری از اصلاحطلبان با چنین طرحی همراهاند؛ چنانکه اخیرا علی صوفی، یکی از اعضای جبهه اصلاحات، گفته است: « اصلاح طلبان از سال92 تا سال96 بدون قیدوشرط در انتخابات مجلس و ریاستجمهوری حاضر شدند و سعی کردند اگر کاندیدا ندارند سراغ حمایت از کاندیداهای ترجیحی بروند اما الان وضع فرق میکند و جریان اصلاحات با قیدوشرط در میدان انتخابات حاضر میشود. اگر خطوط قرمز جریان اصلاحات رعایت و موانع برای حضور کاندیداهای حداکثری این جریان برطرف شود، این جریان سیاسی وارد عرصه رقابت خواهد شد، در غیر این صورت وارد نخواهند شد».
این سخان نشان میدهد طیفی از اصلاحطلبان که غالبا مواضعی رادیکال دارند مانند گذشته سعی در مشروطکردن حضور نیروهای اصلاحطلب در انتخابات دارند؛ موضعی که البته بعید است مورد اقبال همه اصلاحطلبان قرار گیرد؛ چه آنکه در سال98 هم چنین نشد. احتمالا امسال هم شاهد دو قطبیشدن درونجریانی اصلاحطلبان درباره انتخابات باشیم؛ طیفی که سعی میکنند رادیکالترین نامزدها را معرفی کنند و در صورت ردصلاحیتشدن آنها آوای تحریم انتخابات یا به تعبیر دیگر عدم حضور در انتخابات را سر دهند و طیف دیگری که میگوید باید با هر کیفیتی در انتخابات شرکت کرد. به هر روی اصلاحطلبان از هر دو طیف بیتردید سودای بهارستان را در سر میپرورانند اما هر دو هم با یک مانع مهم روبهرو هستند؛ نداشتن سرمایه اجتماعی.