چرا بازار روانشناسی زرد در جامعه رونق گرفته است؟
رژه روی روان مردم
حال روانی جامعه ایرانی خوب نیست. راستیآزمایی این گزاره هم نیازی به گفته هیچ کارشناسی ندارد! و میتوان حتی با چشم چشم کردن در جامعه پیرامونی اطرافمان هم به صحت این گزاره دست یابیم. همین موضوع باعث شده ست حتی رئیس سازمان نظام روانشناسی طی یکسال گذشته بارها و بارها به آن هشدار بدهد و حتی این هشدارها تا جایی پیش رفت که او نامه بلندبالایی برای رئیس جمهور نوشت. در کنار این مکاتبات در سال گذشته او در چهار نوبت اقدام به انتشار اسامی رواشناسانی کرد که هیچ گونه مجوزی از این سازمان نداشتند و با روان مردم بازی میکردند. رویهای که خیلی زود نام «روانشناسی زرد» به خود گرفت چرا که بستر فعالیت اغلب آنها فضای مجازی بود، دلیل اقبال این روانشناسنماها هم مشخص بود، گرانی عجیب و بالاتر از تعرفه این سازمان در بسیاری از کلینیکهای رواندرمانی، حال مردم خوب نبود، آنها هم که میخواستند چارهای برای آن پیدا کنند با ویزیتهای نجومی رو به رو بودند و بنابراین به نسخه دم دست و ارزان و گاه رایگان روانشناسان زرد تن میدادند.
از پاورقیهای دیروز تا استوریهای امروز
دکتر اصغر کیهاننیا روانشناس ماجرا را مربوط به این سالها نمیداند. او معتقد است روانشناسی زرد یک پدیده تازه نیست اما دلایل تازهای برای اقبال کنونی آن مطرح است. او میگوید « از قدیم مجلات و کتابهای زرد باب بود و طرفداران زیادی داشت. مخاطبان این آثار عموم مردم بودند که تحصیلات متوسط رو به پایین داشتند. ستون مشاوره مجلات زرد پرخوانندهترین بخش این مجلات بود که جواب نامه مردم را میداد و یک فرد که هیچکس از مشخصات او خبر نداشت بهعنوان سنگصبور، جواب سوالات را میداد و درباره مسائل خانوادگی، و روانشناسی راهنمایی میکرد. آنها چیزهایی را نشر میدهند که مردم آنها را دوست دارند و احساس میکنند با خواندن این مطالب راه جدیدی برای بهتر زندگی کردن پیدا میکنند. از این مجلات که بگذریم با گسترش شبکههای اجتماعی آدمهای زیادی هستند که احساس میکنند مشاوران خوبی هستند و دانایی آنها به قدری هست که میتوانند دیگران را در مسائل فردی و خانوادگی راهنمایی کنند. این افراد کمی درباره روانشناسی مطالعه کرده و دانش ابتدایی را از طرق مختلف کسب و آن را با برداشتهای شخصی خود مخلوط میکنند و به خورد مخاطبان و دنبالکنندگان خود میدهند.
التیام زخمهای عمیق
برخی از مردم به این آگاهی رسیدهاند که برای نجات خود از تنشها و اختلالات روانی باید از مشاوری که بیشتر از خودشان میداند، کمک بگیرند اما در کشور ما نسبت به جمعیت، روانشناس و مشاور کم است و از طرفی مشاورهها بسیار گران است و به همین دلیل مردم به سمت مشاورهای شبکههای اجتماعی و کتابهای روانشناسی عامهپسند میروند چون کتابهای علمی از سطح درک و تحلیل آنها بالاتر است و عموم مردم قادر نیستند از آموزشهای کتابهای علمی استفاده کنند. طبق آمار ۳۵درصد مردم ایران دچار اختلال روانی هستند که افسردگی و اضطراب شایعترین آنهاست. کرونا سبب شد این اختلالات بیشتر شود، اوضاع شکننده اقتصادی، بیکاری، خانهنشینی و معاشرت نداشتن به این اختلالات دامن زد. مردم ناچار، درمانده، عصبانی یا با خشم فروخورده روبهرویند و میدانند باید از کسی کمک بگیرند اما مشاوران خوب و کارآزموده آنقدر گرانند که نمیتوانند به آنها مراجعه کنند پس با مشاوران شبکههای اجتماعی ارتباط میگیرند و از آنها که قیمتهای پایینتری دارند، راهنمایی میخواهند. این مشاوران چون از نظر عملی در سطح قابلقبولی نیستند راهکارهای موقتی ارائه میکنند که در درازمدت آسیبزاست چون زخم و جراحت فرد درمان نمیشود او مسکنی دریافت میکند که بهصورت موقت حال او را شاید خوب کند اما زخم سرجایش هست و در زمانهای اضطراری دوباره سر باز میکند و فرد را دچار تنش و اختلال میکند.
بازار داغ مشاوران دروغین
لیلا کریمی فرشی، روانشناس دیگری است که باور دارد تغییر سبک خانواده ایرانی و ورود تکنولوژی به زندگیها سبب شده تا مراجعه مردم به مشاور بیشتر شود. او به فردا میگوید « قبلا مراجعه به روانشناس همراه با تابوی جنون بود اما الان مردم میدانند همانقدر که به دندانپزشک نیاز دارند به مشاور نیز نیاز دارند. قبلا ریشسفید خانواده میتوانست در حل مشکلات فردی و خانوادگی کمک کند اما اکنون شرایط پیچیده شده و دیگر از ریشسفیدان کاری برنمیآید. همه اینها سبب شده تا بازار روانشناسان به اصطلاح زرد سکه شود چون بیشتر مردم بر این باورند که نرخ مشاوره روانشناسانی که مجوز دارند و در فضای واقعی مشغول کارند بسیار زیاد است.» او میگوید « مشاوره دادن یک تخصص است و نباید به فردی که فن بیان خوبی دارد و در ویدئوهایی که در اینستاگرام منتشر میکند و خوب حرف میزند اعتماد کرد. روانشناسی با روان فرد سر و کار دارد و روان انسان پیچیدهتر از آن است که با چهار تا جمله به اصطلاح انگیزشی درمان و سالم شود.»