ديوار بلند مدرسه، برای كودك فقير كوتاه نشد
زيبنده عدالتگستران نيست كه كودكي با لباس فرم تميز و شسته و رفته راهي مدرسه شود و كودك ديگري براي فروش دستمال كاغذي به او التماس كند./متاسفانه كودكان قربانيان اول و آخر فقر اقتصادي و فرهنگي خانوادهها هستند.
ایلنا: كفش نو و براقش را كه عكس «مرد عنكبوتي» دارد به پسر همسايه نشان ميدهد، حداقل 30 هزار تومان قيمت دارد، پسر همسايه هم كولهپشتي مدرسه با مارك «آديداس» را نشان ميدهد و ميگويد پدرم با آنكه حراج بوده، بابتش 48 هزار تومان پول پرداخت كرده است! ميگويند، تو از جنس آنها نيستي؛ با اين حال وقتي شب گذشته آخرين بستهي آدامس و بيسكويتها را با هزار التماس فروختي، شام خورده و نخورده كنار برادرت از خواب بيهوش شدي؛ حتي فرصت نداشتي نگاهي به تقويم بياندازي؛ شايد اگر ميدانستي امروز اول مهر است، براي فردا، كيسه بساطت را پر از خودكار و مدادمي كردي تا بتواني همه را اطراف مدارس بفروشي... وقتي هنوز كلاس اولي نشده بودي و از روي اجبار ، دستفروشي ميكردي قيمت اسكناسها را از رنگشان تشخيص ميدادي؛ و سكهها را از بزرگي و كوچكيشان؛ گاهي هم سرت كلاه ميرفت و بابت يك بسته بيسكويت كمترين پول را ميگرفتي! آنوقت بود كه شب با حساب و كتاب نامادري و غرو لندهايش، از ترس، مو به تنت راست ميشد...! امروز كه تمام حواست به پيدا كردن مشتري براي بيسكوئيتهايت بود، به طور اتفاقي از صداي بلند راديوي يكي از ماشينها كه پشت چراغقرمز منتظر بود، گوشهايت تيز شد و فهميدي كه زنگ مدرسه امروز براي خيلي از همسن و سالانت به صدا درآمده، «امروز اول مهر است» . گوشهاي از خيابان، بهتزده، نشستي و ياد اولين و آخرين كيف مدرسهات افتادي كه حالا گوشهي انباري خاك ميخورد؛ اضطراب خرج خانه و مريضي برادر معلولت تلنگر محكمي شد تا ديگر ياد خاطرات نكني و جعبههاي بيسكوئيت را تا ظهر بفروشي! احمد فقط تا دوم دبستان درس خوانده، در يكي از مجتمعهاي تجاري مشهد در مغازه بستنيفروشي كار ميكند، با اينكه قدش به داخل يخچال و ظرف بستني نميرسد اما چهارپايه كوچكي زير پايش ميگذارد و به سختي پياله را درون محتويات بستنيهاي شكلاتي و ميوهاي ميكند. از ساعت 9 صبح تا 6 شب در مغازه كار ميكند؛ و هر سه هفته، يك بار هفت هزار تومان دستمزد ميگيرد. احمد سرش را به يخچال تكيه ميدهد و با اينكه ميداند اول مهر است، با افتخار ميگويد: مادرم با همان پول ماهيانه براي شام و ناهار مواد غذايي ميخرد؛ خدا را شكر، كارم را دوست دارم. شيپوري براي انعكاس يك سويهي اخبار ايلنا از اول مهر گزارش ميدهد؛ اخبار روز اول مهر و پيشواز براي اين ايام زياد است، روز كلاس اوليها يا روزي ديگر براي آغاز يك سال تحصيلي جديد. مسئولان آموزش و پرورش امروز و فردا ميروند تا زنگهاي مدارس را به صورت نمادين به صدا درآورند، كارشناسان هم اين روزها به دنبال خريد كيف و كفش و روپوش هشدارهايي دادهاند؛ «كيف مناسب بخريد و به فكر ستون فقرات كودكانتان باشيد، براي زنگ تفريح به كودكانتان ميوه بدهيد و ...» اما اخباري از كودكان محروم مانده از تحصيل و آنها كه كمرشان زير بار مسئوليت خرد شده ، در وعدههاي غذاييشان خبري از ميوه نيست و روزيشان از مخازن زباله تامين ميشود و... وجود ندارد. نگاهي به سايتهاي خبري، اخبار جرايد و روزنامهها بياندازيد، آرشيو اخبار را نگاه كنيد، حتي اشارهاي هم به كودكان محروم مانده از تحصيل نشده و تمام اخبار، گزارشها، مصاحبهها، يادداشتها و .... به كودكاني اختصاص داشته كه امسال به مدرسه ميروند و از حق تحصيل برخوردارند. شايد مباحث مربوط به هدفمند كردن يارانهها و اطلاعرساني پيرامون اين قانون، آغاز سال تحصيلي جديد و مسايل مربوط به ثبتنام دانشآموزان جزو اولين و داغترين سوژههاي خبري يك يا دو ماه اخير بوده و جاي خالي اطلاعرساني پيرامون كودكان كار كه امسال به دليل فقر و مشكلات خانوادگي امكان ورود به مدرسه نداشتند و كودكاني كه امسال از تحصيل محروم بودند و به وضوح مشاهده ميشود. با وجود خلاء آمار مربوط به كودكاني كه از رفتن به مقطع راهنمايي يا دبيرستان بازماندند و يا چند كلاس بيشتر درس نخواندهاند، گويا در تمام خبرهاي اين ايام، شيپوري به دست گرفته شده تا يك طرفه و با چشم بسته در مورد يك روي سكهي كودكان مدرسهاي و ايام مهر اطلاعرساني شود. كودكان نونوار در برابر محروم ماندگان از تحصيل به راستي روي ديگر سكه به چشم چه كسي آمده؟ كدام مسئول با ديدن اخبار و تصاوير مربوط به محصلان و دانشآموزان دلش به حال محرومان از تحصيل، دختران ناگزير به ترك تحصيل و .... سوخته و به حالشان غبطه خورده؟ عدهاي بهتر و گرانقيمتترين كيف مدرسه را براي كودكانشان ميخرند، عدهاي با دوستشان بر سر خريد آخرين كيف و كفش ماركدار رقابت ميكنند، دستهاي ديگر براي خريد كيف، جامدادي و لوازمالتحريري كه نقش و نگار معروف و محبوبترين شخصيت عروسكي را داشته باشد سر و دست ميشكند.... افرادي هم يا به وسايل سال قبل تكيه ميكنند ويا به سراغ ارزان قيمتترين ابزار ميروند.... بازار خريد داغ است. اما دسته ديگر حتي امكان فكر كردن به مدرسه و كلاس درس را هم ندارند... يا سر چهارراهها دستفروشي ميكنند و يا در تنگ و تاريكترين كارگاه زيرزميني چال ميكنند.... دختراني پاي دار قالي مينشينند و يا در همان سن كودكي به خانه بخت ميروند و از تحصيل محروم ميشوند. انعكاس صداي فاصلهي طبقاتي از مدارس فرشيد يزداني مديرعامل سابق انجمن حمايت از حقوق كودكان با اشاره به آمار آخرين سرشماري «سال 85» و اعلام اينكه در اين سال، نزديك به 27 درصد از كودكان، خارج از چرخه تحصيل بودهاند به خبرنگار ايلنا ميگويد: اگرچه از اين سال به بعد آمار و ارقام مشخصي در مورد وضعيت محرومماندگان از تحصيل وجود نداشته اما به نظر ميرسد كه امسال با توجه به وضعيت اقتصادي و بار احتمالي هدفمند شدن يارانهها، وضعيت امرار معاش كودكاني كه در خانوادههاي فقير زندگي ميكنند به مراتب بدتر شده و فشار اقتصادي تاثير مستقيم و بيواسطه بر دوش خانوادهها و كودكانشان داشته باشد كه نتيجه آن حذف كودكان از صحنه مدارس و افزايش تقاضا براي كار در ميان آنان است. او مطابق با پيماننامه جهاني حقوق كودك و قانون اساسي به تعهدات ايران در برابر تحصيل و نيازهاي آموزشي كودكان اشاره ميكند و ادامه ميدهد: با وجود آنكه قانون در اين زمينه نسبت به حق مسلم كودكان براي آموزش و برخورداري آنها از علم و دانش صراحت دارد اما دولت با داشتن نگاه "اقتصادي" و "بنگاهداري" به سيستم آموزش و پرورش و راهاندازي مدارس غيرانتفاعي كه نزديك به هشت درصد از كودكان در اين مدارس درس ميخوانند، عملا زمينههاي ايجاد فاصله طبقاتي ميان كودكان را از سنين كودكي فراهم كرده و حتي به اين مسئله دامن زده است و در عين حال باعث شده تا كودكان نتوانند از امكانات جامعه كه دولت موظف به فراهم كردن رايگان آن بوده به طور يكسان برخوردار شوند. دختراني كه وارد مدرسه نميشوند تا چشم و گوششان بسته بماند اين فعال حقوق كودك وضعيت كودكان مهجور مانده از تحصيل در روستاها را جديتر ميداند و ميگويد: به نظر ميآيد كه با خصوصي شدن مهدهاي كودك در روستاها و به دنبال آن تعطيل شدن مهدها در روستاها و فشار بر روي خانوادهها، آمار كودكان خارج از چرخه تحصيل بيشتر باشد. يزداني مهمترين عامل ترك تحصيل ميان كودكان، گرايش آنها به كار و نبود امكانات تحصيلي براي دستهاي از كودكان را فقر اقتصادي و فرهنگي ميداند و ادامه ميدهد: متاسفانه به دليل فقر اقتصادي، دختران در روستاهاي عقب مانده امكان تحصيل ندارند همچنين خانوادههايي به دليل فقر فرهنگي نيز، از ادامه تحصيل فرزندان خود در مدارس سر باز ميزنند و اعتقاد دارند كه اگر دخترانشان وارد مدرسه شوند، چشم و گوششان باز شده و به عنوان مثال با مواد مخدر يا ساير مسايل آشنا ميشوند! دود مشكلات اقتصادي معلمان به چشم دانش آموزان ميرود مديرعامل سابق انجمن حمايت از حقوق كودكان در ادامه با اشاره به قانون هدفمند كردن يارانهها و تاثير منفي آن بر روي كادر آموزشي مدارس ابراز نگراني كرده و خاطر نشان ميكند؛ با توجه به افزايش محدود «5ـ6 درصدي» حقوق آموزگاران و كارمندان وزارت آموزش و پرورش و اثرگذاري مستقيم قانون هدفمند كردن يارانهها بر روي زندگي آنها، معلمان با اين شرايط مجبور ميشوند كه كار دوم يا سوم داشته باشند و افزايش مشكلات شخصي و اقتصاديشان به طور حتم بر روي كيفيت آموزش معلمان به دانشآموزان نيز اثر منفي خواهد داشت. يزداني عضو انجمن حمايت از حقوق كودكان نبود آمار دقيق در مورد كودكان محروم مانده از تحصيل در كشور را نشان از عدم برنامهريزي مناسب در زمينه مسايل اجتماعي ميداند و ميگويد: با توجه به آنكه هر گونه آماري مبناي تصميمگيري است، نبود آمار در اين بخش يا ساير مسايل و پديدههاي اجتماعي، نشان از دورنماي مبهم در آن پديده دارد و اينكه برنامهريزي مناسبي نيز در آن بخش وجود ندارد، به همين دليل به نظر ميرسد كه بخشهايي از انحرافات در حوزه آموزش از اين مسئله نشات گرفته باشد. كاهش 3 ميليوني دانشآموزان در سرشماريهاي گذشته فاطمه قاسمزاده عضو كميته هماهنگي شبكه كاري كودكان كار ايران نيز در گفتوگو با خبرنگار ايلنا با ابراز اميدواري از اينكه كودكان كار به سيستم آموزشي برگردند خاطر نشان ميكند: متاسفانه كودكان قربانيان اول و آخر فقر اقتصادي و فرهنگي خانوادهها هستند به طوري كه نمونهاي از آن در تابستان امسال با افزايش كار كودكان در سر چهارراهها و حتي كارگاهها قابل مشاهده بود. او با انتقاد از آمارهاي ضد و نقيض در مورد كودكان خارج از چرخه تحصيل خواستار انجام يك تحقيق جامع و شفاف در مورد وضعيت كودكانت دور مانده از تحصيل در سطح شهر تهران شده و ادامه ميدهد: مطابق با سرشماري سال 1380، 17 ميليون و 300 ـ400 هزار دانشآموز در سطح كشور داشتهايم كه اين آمار در سرشماري سال 85، به 15 ميليون و 300 هزار دانشآموز رسيده است. اين فعال حقوق كودك با طرح اين سئوال كه علت اصلي كم شدن تعداد دانشآموزان مبهم است تصريح ميكند، بسيار بعيد است كه كاهش سه ميليوني دانشآموزان ناشي از آموزشهاي مربوط به تنظيم خانواده و تابع تغييرات نرخ رشد جمعيت باشد؛ اما لازم است كه علت اين كاهش شفاف شود تا آمارهاي فعلي نيز قابل استناد شود. كار تابستانه قرباني ميگيرد او با استناد بر آمار فوق، وضعيت آمار كودكان خارج از چرخه تحصيل را نامناسب ارزيابي ميكند و ميگويد: سازمانهاي دولتي با داشتن امكانات لازم در اين بخش، پژوهش جامعي انجام دهند چرا كه انجمنها با وجود داشتن نگراني در اين موضوع، امكان انجام پژوهش ندارند. به اعتقاد قاسمزاده اكثر كودكان خارج از چرخه تحصيل در مقطع راهنمايي به متوسطه هستند كه خود و خانوادههايشان طعم حقوق و دستمزدهاي ناچيز را چشيده و ديگر تمايلي به درس نشان نميدهند. در اين ميان اگرچه مشاغل كاذب تعدادي از كودكان در تابستانها، در رديف كار كودك به حساب نميآيد اما به طور حتم كار تابستانه باعث محروم ماندن درصدي از اين كودكان كار از تحصيل ميشود. فشار فقر بر دوش دختران روستايي بر اساس اين گزارش داريوش قنبري عضو كميسيون اجتماعي مجلس نيز چندي پيش به خبرنگار ايلنا تاكيد كرده بود كه تعداد كودكان خارج از چرخه تحصيل در روستاها و عشاير بيشتر بوده و همه ساله تعداد زيادي از اين كودكان از ادامه تحصيل باز ميمانند. به اعتقاد اين نماينده مجلس، فقر و نياز خانوادههاي روستايي به كار كودكان، همچنين خدمترساني نامناسب آموزش و پرورش در سطح روستاهاي محروم و عشاير باعث شده كه در اين نقاط امكان تحصيل كودكان تنها تا مقطع پنجم ابتدايي فراهم باشد و متاسفانه امكان تحصيل در سطح راهنمايي و متوسطه در برخي از روستاها فراهم نباشد. به گفته عضو كميسيون اجتماعي مجلس شوراي اسلامي و با انتقاد از نبود آمار قابل استناد در حوزه كودكان خارج از چرخه تحصيل، مشكلات اقتصادي خانوادههاي روستايي و فقير، در كنار ضعف سياستهاي دولت، امكان تحصيل را از بسياري از كودكان را ميگيرد و دختران نيز اولين قربانيان چنين محدوديتهايي هستند. عدالتي كه براي اول مهر برقرار نشد به گزارش خبرنگار ايلنا، با اين تفاسير، زنگ مدرسه اول مهر ماه به گوش كودكان خارج از چرخه تحصيل نرسيد و كودكان زيادي در اين ساعات طلايي براي سير كردن شكم خود و خانواده، در خيابانها و كارگاهها كار كردند و حسرت خوردند و يا در كنار مادر خود به انجام كارهاي خانگي مشغول شدند.... پدر و مادرهايي كه براي ثبتنام فرزندان خود در بهترين مدارس ساعتها تحقيق و برنامهريزي كردند و حتي زير ميزي و شهريههاي كلاني به مدارس پرداخت كردند؛ مسئولاني كه پاي هر تريبون تهراني آمار و ارقامهاي ضد و نقيض در مورد مسايل كودكان ارايه دادند و حتي آمار دريافتي در مورد مسايل كودكان را تائيد كردند؛ بدانند كه روز اول در صورتي جشن شكوفهها و روز آغاز سال تحصيلي نامگذاري ميشود كه تمام كودكان ايران زمين از حق آموزشي يكسان برخوردار باشند؛ زيبنده عدالتگستران نيست كه كودكي با لباس فرم تميز و شسته و رفته راهي مدرسه شود و كودك ديگري براي فروش دستمال كاغذي به او التماس كند.. عدالت ميتواند به طور مساوي تقسيم شود.