یادداشتی از سعید آجورلو
برادران لیلا؛ نفرتپراکنی علیه پدر
سعید آجورلو نوشت: کاری که روستایی با «پدر» در این فیلم می کند بی رحمانه است. پدر این فیلم که مظهر فلاکت و تباهی خانواده، منفعت شخصی و توهم قدرت است، حتی به اندازه یک سکانس هم فرصت دفاع از خود ندارد.
سعید آجورلو: برادران لیلا، نفرت پراکنی و قداست زدایی علیه شخصیت «پدر» است. فیلمی صریحتر از ابد و متری شش و نیم و البته عقب تر از این دو فیلم. در آن دو فیلم با یک سعید روستایی سخت گیر در فیلمنامه و اجرا مواجهیم و اینجا با کارگردانی که خشم و کینه سراسر فیلمش را گرفته. گرچه همچنان سکانس هایی که فیلم او را از تبدیل شدن به یک بیانیه سیاسی نجات دهد، وجود دارد؛ مثل دو سکانس پشت بام بین لیلا و علیرضا یا سکانس هایی از عروسی. اما در نهایت او سینما را به سیاست می بازد و در وادی شعار و دشنام گویی می افتد. روستایی در این فیلم خشمگین و عصبانی است و نتوانسته فاصله احساس خود را با اثر حفظ کند.
کاری که روستایی با «پدر» در این فیلم می کند بی رحمانه است. پدر این فیلم که مظهر فلاکت و تباهی خانواده، منفعت شخصی و توهم قدرت است، حتی به اندازه یک سکانس هم فرصت دفاع از خود ندارد. کشیده لیلا به صورت اسماعیل، خلاصه یک دقیقه ای شورش فیلم علیه «پدر» است و نمایی از بی دفاعی پدر که مقدمه مرگ اوست. کارگردان تعارف رو کنار می گذارد و نقش دادستان و قاضی را همزمان ایفا می کند. همدلی های گاه و بیگاه برخی فرزندان با پدر و مادر به خاطر انفعال آنها هم نتوانسته تبدیل به کشمکش واقعی میان فرزندان شود و در نهایت مخاطب این گونه برداشت می کند که موضع لیلا همان موضعی است که کارگردان به اسماعیل دارد؛ شورش دختر علیه پدر. شورش دختران علیه پدران.
انگار لیلا همان سمیه ابد است که روستایی گفته بود؛ محکوم به ابد و یک روز است و حالا دوران محکومیت را می گذراند. ولی خسته تر، ناامیدتر و البته در پی انتقام. فقر سینمای روستایی چنان خشن و بی رحم است که خانواده را تبدیل به دشمنان یکدیگر می کند و فرزندان را مقابل پدر و مادر قرار می دهد و سرچشمه این خشم لیلا است. خشمی که از خانواده برآمده و در جامعه و سیاست گسترش یافته و از این جهت فیلم برادران لیلا را تبدیل به فیلمی سیاسی و نمادین کرده است.