رازي در دل «راز»
راز انقلابي بود از جنس جهاد و هيجان و تحرك و خداحافظي با مكتب ايراني و پيوند با مكتب جهانشمول اسلام...
سید مرتضی فاطمی: زمانيكه نگاههاي طبقات دوم و سومي از بالاي برج بلندبالاي گفتمان جذاب و قدرتمند فرهنگ انقلاب اسلامي جاي خود را به نگاههاي افقهاي فوقاني و طبقه بالاتري ميدهد، بيانصافي است كه از اين تحول خوشحال نشويم و اين سير صعود را به فال نيك نگرفته و نسبت به آن قدرداني به عمل نياوريم؛ از طرفي نابهجاست كه براي صعود به طبقات بالاتر حد يقف قائل شويم. برنامه «راز» متولد دغدغه مشترك مسئولان رسانه ملي و نادر طالبزاده با گرايش مقابله با پروپاگانداي رسانهاي غرب و در مسير تقابل با جنگ نرم بود. نوزادي مايه مباهات و سرور متولد شد و نشان داد براي رسيدن به بلوغ راه طولاني دارد و اميد است با اتكا به پتانسيل بالاي گفتمانش اين مسير را بهسرعت طي كند. راز نشان داد ميتوان با رويكرد فراجناحي و فرامتني و فارغ از دستهبنديهاي مرسوم سياسي متحدانه مبلغ فرهنگ مترقي انقلاب اسلامي بود و از موضع انفعال و دفاع خارج شده به تهاجم و پيشروي روي آورد. راز هماني بود كه سالها نبود و منتظرش بوديم؛ راز انقلابي بود از جنس جهاد و هيجان و تحرك و خداحافظي با مكتب ايراني و پيوند با مكتب جهانشمول اسلام؛ اين بود كه از پرونده غبارآلود جنگ بالكان و مظلوميت مسلمانان بوسني گردگيري ميكرد؛ از نقش غيرقابل انكار اوانجليستها - مسيحيان صهيونيست - پرده برميداشت و پا به مرزهايي ميگذاشت كه نياز ورود به آن ملموس و محسوس بود. باري، خبرها از توافق مسئولان رسانه ملي و دستاندركاران اين برنامه جهت ساخت سري جديد آن حكايت دارد. استقبال از اين خبر موجب دغدغههايي است كه بهطور گذرا به آن ميپردازم: 1- نگاه ما به سري اول برنامه، نگاه آفرينشي و پيدايشي بود و پر واضح است که بر پديده نوظهور بيش از اين توقعي نبود، اما امروز مطالبات فراتر رفته و كف انتظار مخاطب، كودكي است كه دنيا را از دريچه بازتري نسبت به يك نوزاد ميبيند و خدايناكرده عدم موفقيت در تحققبخشي به اين خواسته، سرخوردگي و دلزدگي مخاطب از گفتمان زمانشناسانه و هستيشناسانه انقلاب اسلامی را به همراه دارد و اينمسئوليت رسانه و برنامهساز را دوچندان ميكند. ٢- راز در ارائه چهره كريه و خبيث دشمنان اسلام و انقلاب اسلامي از جمله جان بولتون، مايكل لدين، دانيل پاپيس و... موفقیت محسوسي داشت. انتخاب بسياري از مهمانان ضروری و كارشناسانه بود، عوض آن در جاهايي نيز به برجستهسازي نظرات برخي چهرههاي سياسي و انديشهاي غرب و حتي ايران پرداخته شد كه گاه مواضع متغير و ناآگاهانه در سالهاي اخير از آنها ديده شده است: نوام چامسكي، آلكس جونز ... و x و y وطني. هر چند ميتوان پاسخ تهيهكنندگان برنامه را نيز متصور بود كه كوشيدهاند هر آنچه را مقوم مباني جمهوري اسلامي است، احصاء كنند اما با توجه به آشنايي مخاطب نخبه و با استفاده از آرا و عقايد برخي از كارشناسان داخلي و خارجي مدعو در اين برنامه، امر به گزينشي بودن برخي مهمانان به بيننده مشتبه میشد. خوشبختانه با توجه به شنيدهها در مواردي نيز مسئولان رسانه ملي هوشندانه تذكراتي نسبت به دعوت از برخی مهمانان برنامه دادهاند و درخواست مداقه بيشتر نسبت به استفاده از آراي كارشناسان داخلي و خارجي را داشتهاند. ٣- در سري اول راز، نكاتي را دیدیم و سعي كرديم نبينيم و با تهاون و سهلانگاري از كنار آن بگذريم؛ از جمله آيتمها و ولههاي سطحي و دون از ظرافتهاي بصري كه در قواره توليدات دسته چندمي صداوسيما نيز نمیگنجید. ايضا اشتباهات پشتصحنه اين برنامه فاحش بود، عدم هماهنگي مجري و پشتصحنه بهوضوح ديده ميشد. نقش مجري زن برنامه بسيار كمرنگ و حتي بيجا و به تقليد از برنامههاي مشابه بود. از آنجا كه نميخواهيم از شيريني اين برنامه با چنين يادآوريهايي كاسته شود، از آن ميگذريم وليكن بايسته است براي اين موارد تمهيدات و تصميمات لازم اتخاذ شود. ٤- بهجاست مسئولين رسانه ملي نيز دو نكته را لحاظ داشته باشند. اول اينكه زمانبندي و اطلاعرساني مطلوبتر از توقعات بهحق مخاطب است و دوم اينكه مبادا به بهانه پخش «راز» از پخش برنامه «دوقدم مانده به صبح» غفلت شود. ناگفته نماند كه رشحات روشنفكرانه سكولارماب در موارد محدودي در دو قدم مانده به صبح ديده ميشود (اصلاحات در اين بخشها ضروري است)؛ اما بدانيم رسانه محصولي براي مخاطبان با گرايشهاي متعدد و گوناگون است.