بررسی فردا از چرایی حمایت از همه گروه‌های کودکان کار

تابیدن نور روی کار پنهانی کودکان

اواسط امسال زمانی که قانون «حمایت از اطفال و نوجوانان» اصلاح و کودک کار از کودک خیابان جدا شد هیچ یک از کودکان کار یا کودکان خیابان از این اصلاحیه خبردار نشدند چون کودکان کار، بی‌اطلاع از آنچه تصویب می‌شود یا نمی‌شود همچنان مشغول کارند؛ چه درخیابان‌ها و محیط‌های کاری عیان و چه در پستوها و مکان‌های پنهان و غیررسمی. اصل قضیه هم همین است، درحالی که ما به عنوان مردم و مسئولان به‌عنوان کسانی که قدرت و ابزار اجرا را در دست دارند، بیشتر توجه‌مان معطوف به کودکانی است که در خیابان کار می‌کنند، همین شده که بسیاری از کودکان کار که در فضاهای آسیب‌زا برای دستمزدهایی بی‌قاعده و تبعیض‌آمیز در ساعت‌های طولانی سرسختانه کار می‌کنند و لحظه به لحظه از نشاط کودکی فاصله می‌گیرند، از قلم می‌افتند و از نظارت‌ها و حمایت‌ها خارج می‌شوند.

کد خبر : 1210079

قاسم حسنی، مدیرعامل انجمن حمایت از کودکان کار می‌گوید که لازم نیست حتما کودکی در کارگاه‌های زیرزمینی کار کند تا کار او را پنهانی تلقی کنیم، بلکه حتی اگر یک کودک پیش چشم ما مشغول کار باشد ولی هیچ دست حمایتگری بر سر وی کشیده نشود، کار او غیررسمی و آسیب‌زاست. او از یک کودک چوپان در یکی از مراتع شمال کشور حرف می‌زند که شب و روزش را بدون سرپناه در این مراتع و کنار چند مصرف کننده بزرگسال موادمخدر می‌گذراند، بی آن‌که خانواده یا نهادهای حمایتی پی او را بگیرند. حسنی به فردا می‌گوید که این کودک از منظر آسیب‌ها و خطراتی که سلامت، بهداشت، نشاط، آموزش و امنیت وی را تهدید می‌کند با کودکی که در کارگاهی در دل پستوهای شهرمشغول سراجی است یا در مراکز غیرقانونی زباله تفکیک می‌کند، هیچ فرقی ندارد. 

اما قانونگذار و مجریان قانون درکشورمان سال‌هاست که تمرکز خود را بر کودکان کاری که دیده می‌شوند، گذاشته و از سایر گروه‌ها غفلت کرده‌اند به طوری که اکنون حجم انباشته‌ای از نارسایی‌های آموزشی، مشکلات سلامتی، کودکی‌های از دست رفته، خشونت‌ها، تبعیض‌ها و استثمارهای اقتصادی در پرونده کار کودکان وجود دارد. 

یک تناقض عجیب

بند ۶ قانون حمایت از اطفال و نوجوانان که اصلاح شد و چند موضوع در آن تغییر کرد بازهم از جمع‌آوری کودکان کار و خیابان و مداخله پلیس و ارجاع کودکان به بهزیستی حرف می‌زند؛ اصراری عجیب که بعد از حدود ۲۰ سال از مطرح شدن موضوع کودکان کار در کشورمان معلوم نیست به چه دلایلی همچنان مورد تاکید است. این اصرار عجیب است چون تاکنون نه طرح‌های جمع‌آوری (و به قول مسئولان، طرح‌های ساماندهی)  کودکان کار نتیجه داده و نه کودکان کار فقط آنهایی هستند که در انظار عمومی دیده می‌شوند. نویسنده کتاب « وضعیت اجتماعی کودکان در ایران» براساس مطالعات متعددی که تاکنون درکشورمان انجام شده، گزارش می‌دهد که ۱۱درصد دانش‌آموزان کشور برای کمک به امرار معاش خانواده کار می‌کنند که بیشترین آنها در استان‌های گلستان، چهارمحال و بختیاری و قزوین گزارش شده‌اند. براساس این مطالعات، همچنین از میان کودکان کار مورد مطالعه در یک تحقیق، دختران بیشتر از پسران در خیابان مریض شده‌، تصادف کرده، کتک خورده و اهانت شنیده‌اند. این اطلاعات گرچه نمی‌تواند همه کودکان کار را شامل شود ولی به هرحال برشی از وضعیت بغرنج آنهاست که نشان می‌دهد جمع‌آوری از سطح خیابان پایان‌بخش ماجرای کار کودکان نیست به‌ویژه این که مطالعات گویای این حقیقت است که بیشتر کودکان کار خارج از خیابان‌ها کار می‌کنند.  در این میان یک نکته قابل تامل نیز وجود دارد این‌که محیط‌های کاری غیرقانونی یا پنهانی که اغلب کودکان زیر ۱۵ سال را در شرایطی سخت به کار می‌گیرند معمولا کارگاه‌های زیر ۱۰ نفرهستند که به روایت نویسنده کتاب وضعیت اجتماعی کودکان در ایران از شمول وزارت کار خارج‌اند و چون نظارت کارآمدی بر این محیط‌های کاری اعمال نمی‌شود آسیب‌های مضاعفی به کودکان کار وارد می‌شود. پس چرا در چنین شرایطی به جای اصلاح قانون و تقویت نظارت‌ها فقط بر جمع‌آوری کودکان- آن هم فقط بخشی از کودکان- بدون خشکاندن ریشه‌ها تاکید می‌شود؟

به جای کودک روی خانواده تمرکز کنیم

وضعیت حقوقی اتباع خارجی و کودکان بی‌شناسنامه در کشورمان هنوز روشن نیست و اوضاع کودکان شاغل در کارهای خانگی نیز نامشخص و مبهم است؛ یعنی ما هنوز در اجرای قانون و گسترش نظام رفاه اجتماعی مشکل داریم. به همین دلیل مدیرعامل انجمن حمایت از کودکان کار به فردا می‌گوید: «گاهی اوقات قانون به جای این که حامی کودک باشد به ابزاری برای ستم مضاعف به کودکان تبدیل می‌شود». اشاره قاسم حسنی به قوانینی است که پیش‌نیازهای آن پیش‌بینی نمی‌شود، واقع‌بینانه تنظیم نمی‌شود و یا مقدمات اجرای آنها فراهم نمی‌آید و در نتیجه باعث تضییع حقوق کودکان و نقض حقوق آنها می‌شود. 

البته او معتقد است که  کودکان چه در خیابان کار کنند و چه در محیط‌های پنهان و دور از چشم، تمرکز قانون و قانونگذار نباید روی آنها باشد زیرا کودکان کار معلول عوامل مختلف اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی هستند که شرایط، آنها را از چرخه زیست طبیعی خارج و به چرخه کار و بهره‌کشی هدایت کرده است. 

این فعال حقوق کودک می‌گوید:« بی‌پناهی، نبود سیستم فراگیر حمایتی، نابسامانی‌های اجتماعی، فقر و ناتوانی‌های خانوادگی از عوامل مهم شکل‌گیری کودکان کار است که برای حذف کار کودک باید بر اصلاح آنها تمرکز شود به‌ویژه بر توانمندسازی خانواده‌ها؛ چراکه در سیاستگذاری اجتماعی گفته می‌شود اگر می‌خواهیم مشکلی را حل کنیم باید بر اموری غیر از آن تمرکز داشته باشیم؛ مثلا سرمایه‌گذاری کنیم تا بیکاری از بین برود، همان‌طور که باید نارسایی‌های اجتماعی و خانوادگی را برطرف کنیم تا کار کودکان سامان بگیرد». در این میان به نظر می‌رسد که واقعا وقت تاباندن جدی روشنایی نورافکن‌های نظارتی بر کودکان کار فرا رسیده است؛ کودکان کاری که تاکنون کمتر دیده شده و کمتر درباره‌شان حرف زده شده؛ البته اگر نگوییم کار از دست رفته و دیر شده است. »

 

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: