ترجمه/ ایران چگونه از یک قدرت منطقهای به یک قدرت جهانی تبدیل شد؟
پیمان شیر و اژدها علیه تحریم
کمال خلف در یادداشتی نوشت: رفته رفته منطقه از چنگ آمریکا خارج می شود و این تحول در رویکرد و سیاست ورزی دولت ها در عرصه جهانی تاثیرگذار است.
کمال خلف، روزنامه رای الیوم/ ترجمه از سایت فردا: رئیس جمهور ایران و همراهانش به منظور آغاز فصل تازه ای در همکاری های مشترک ایران و چین به پکن سفر کردند تا توافقنامه تازه ای را در این خصوص به امضاء برسانند.
گفتوگو و بررسی این توافقنامه و دور جدید همکاری های ایران و چین از سال 2015 و سفر رئیس جمهور چین به تهران آغاز شد تا مشارکت گسترده استراتژیک دو کشور به مرحله تازه ای برسد ، همکاری که برخی رسانه ها با عنوان پیمان شیر و اژدها از آن یاد می کنند.
این یک تفاهمنامه عادی در راستای تقویت همکاری های دوجانبه نیست بلکه از آغاز مذاکرات در این حوزه در دوره ریاست جمهوری روحانی تا کنون نشانگر تحول بنیادین در تاریخ روابط و همکاری های دو کشور بوده و می تواند در تغییر معادلات منطقه ای و حتی جهانی خصوصا نقش ایالات متحده تاثیرگذار باشد ، موضوعی که موجب نگرانی آمریکا از تقویت همکاری های استراتژیک ایران و چین شده است.
نخستین نتیجه توافق با چین تبدیل ایران از یک بازیگر منطقه ای به یک قدرت تاثیرگذار در منطقه است که حالا جایگاهی در کنار بزرگان پیدا کرده و در سوی دیگر نفوذ چین در خاورمیانه ادامه دارد ، قدرتی که توان جذب کشورهای متعددی را به سوی خودش پیدا کرده و محور تعامل های بین المللی اش نه بر پایه سلطه گری و استعمار که بر مبنای همکاری و حفظ منافع دوجانبه استوار است.
به شکل خلاصه می توان گفت توافق تازه ایران چین از نگاه ایالات متحده نماد نفوذ چین به عنوان یک رقیب قدرتمند در غرب آسیا است.
در پی همین نگرانی رسانه های آمریکایی به شکل گسترده تلاش کردند توافق ایران و چین را مورد تخریب و تحریف قرار بدهند و قبل از نهایی شدن بندها و جزئیات این پیمان تخریب و زیر سوال بردن موارد مورد توافق را در دستور کار قرار دادند.
در این پروژه تخریب رسانه ای مدعی شدند که ایران جزایر خودش را به چین اجاره می دهد و اجازه ایجاد پایگاههای نظامی چین در منطقه را صادر می کند در حالی که هدف از انتشار این اخبار تخریب پروژه همکاری با چین و ایجاد جنجال ها و اختلافات داخلی خصوصا در فضای رسانه ای ایران بود تا با شکل گیری شبهه های تازه در خصوص بندهای نامشخص و جزئیات منتشر نشده توافقنامه ایران و چین ارتباط دو کشور تحت تاثیر اینگونه اقدامات و فعالیت های رسانه ای قرار بگیرد.
حقیقت این است که ایالات متحده از سال 1979 با سقوط محمدرضا پهلوی ایران را با همه توانمندی ها و ظرفیت هایش از دست داد. ایران قبال از انقلاب ابزار آمریکا در مقابله با نفوذ شوروی و چین به شمار می رفت.
بعد از پیروزی انقلاب تا کنون فرصت نزدیک شدن ایران و چین در این حد وجود نداشت به شکلی که چینی ها همچنان به سیاست ها و رویکرد ایالات متحده بر علیه ایران نزدیک بودند و بر مبنای حفاظت از منافع تجاری و اقتصادی خود حتی از سیاست های فشار آمریکا علیه ایران ازجمله رای دادن در خصوص پرونده هسته ای ایران در شورای امنیت و در سال 2006 حمایت می کردند.
با این وجود تغییراتی در معادلات جهانی صورت گرفته به گونه ای که با وجود پافشاری ایالات متحده بر شدت گیری تحریم ها و فشار علیه ایران، چین رسما اعلام می کند که سیاست تحت فشار قرار دادن ایران را نمی پذیرد بلکه در مسیر عبور از تحریم ها به ایران کمک خواهد کرد. روسیه هم چنین سیاستی را در پیش گرفته و سطح ارتباطات دو کشور به جایی رسیده که هرگز در تاریخ سابقه نداشته است.
دولت های عربی منطقه نیز بر خلاف گذشته تلاش می کنند از خواسته های ایالات متحده عبور کنند و به دنبال گشودن مسیر همکاری مشترک با ایران ، چین و روسیه هستند.
رفته رفته منطقه از چنگ آمریکا خارج می شود و این تحول در رویکرد و سیاست ورزی دولت ها در عرصه جهانی تاثیرگذار است.
آمریکا از همه ابزارها و توانمندی های خودش در مسیر انزوا و تحت فشار قرار دادن ایران استفاده کرده ، سیاست تحریم و فشار حداکثری در طول این 44 سال همواره ادامه یافته اما به نتیجه نرسیده است. سیاست تهدید نظامی هم در این سال ها اثری نداشته خصوصا با توجه به تجربه های ناموفق حمله نظامی به افغانستان و عراق و ظهور تهدیدی مانند چین که از ورود امریکا به هر جنگی به سود خودش استفاده خواهد کرد ، در سوی دیگر ایرانی که قدرتمندتر شده و نفوذش گسترده تر می شود.
آخرین گزینه به راه انداختن درگیری های داخلی و شورش های خیابانی در ایران بود تا ایران دچار بحران داخلی تازه ای شود و راه ورود قدرت های خارجی گشوده شود که این گزینه هم بی نتیجه ماند و ایران از این بحران هم عبور کرد. برای آمریکا چه باقی مانده؟ ، امید بستن به عملیات های امنیتی و جاسوسی اسرائیل هرچند نشانه های ناکامی این گزینه هم از وضعیت امنیتی موجود در سرزمین های اشغالی کاملا روشن و مشخص است.بر این اساس اسرائیل هم ناتوان تر از آن است که بتواند خواسته آمریکا را عملی کند و ایران را به زانو در آورد.
بر این اساس باید پذیرفت که نشانه هایی از معادلات جهان جدید نمایان شده و ادامه وضعیت موجود ممکن نخواهد بود. نتایج جنگ اوکراین در تعیین قواعد و معادلات آتی بسیار تاثیرگذار است در حالی که باید پذیرفت آمریکا نتوانسته در این جبهه همانطور که وعده داده بود روسیه را مغلوب کند. نخستین پیامدهای نتیجه این جنگ در خاورمیانه مشاهده خواهد شد.