سفر به سمت زباله
چه کسی مقصر آلودگی دریا و جنگلهای شمال است؟
آن تصاویر کارتپستالی ثبت شده روی کاتالوگ آژانسهای گردشگری از طبیعت بکر شمال ایران را فراموش کنید، حقیقت آن عکسها نیستند، حالا دریای و جنگلهای شمال ایران یک مهمان ناخوانده چندسالهای دارند به نام «زباله». مهمانی که معیشت مردمان سه استان شمالی را به مخاطره انداخته، ماهیان دریای شمال را کاهش داده و از حجم انبوه درختان جنگل کاسته است. اینکه چقدر مسافران در آلودگی جنگلها نقش دارند یک بحث است و اینکه چقدر سوءمدیریتها در این میان نقش داشته هم بحث دیگری است. آنچه در این مقصریابی تفاوتی ندارد نابودی نزدیک دریای خزر و جنگلهای شمال است، آنقدر که کارشناسان به فردا میگویند همین حالا 90 درصد ذخایر دریای خزر نابود شده است!
دفن جنگل در زباله
سوال مهم این است که در 30سال گذشته چه میزان زباله در این مناطق دفن یا رها شده است؟ و مهم تر این که دفن زباله در این مناطق چه بلایی بر سر محیط زیست منطقه می آورد؟ بگذارید نتیجه آخر اعداد و آمار گفته شده را خلاصه بگوییم، نتیجه رویه این است که حالا در بسیاری از رودخانه های شمال ایران هیچ موجود زنده ای وجود ندارد! این که زمین های حاصلخیز شمال رو به نابودی است و روند تخریب جنگل ها ساعت به ساعت تشدید می شود. به گواه آمارهای رسمی روزانه 800 تا1200 تن زباله یعنی تقریبا نیمی از زباله های گیلان در پهنه ای جنگلی دپو و دفن می شود که امروز مساحت این پهنه حدود20هکتار است. این اتفاق از میانه های دهه 60 در سراوان شکل گرفته است و هنوز هم ادامه دارد. طبق آخرین برآوردهای رسمی و غیررسمی، محل دفن زباله در منطقه سراوان رشت کوهستانی از زباله به ارتفاع بیش از 110متر است و حجم زباله انباشت شده در سراوان با گذشت بیش از 35سال به یک میلیون تن رسیده است. سازمان حفاظت محیط زیست هم پیش از این اعلام کرده بود هم اکنون 30سایت دپو و دفن زباله در جنگل های هیرکانی وجود دارد که هریک کوهی از زباله را یدک می کشند و نزدیک به سه دهه از تشکیل آنها می گذرد. روزانه به واسطه حجم ورود بسیار زیاد زباله به این مناطق که قرار است آینده حیات در ایران را تضمین کنند و به زعم یونسکو، میراث زیست کره محسوب می شوند، زیر کوه زباله ها دفن می شوند. عددهای هولناک دیگری هم از این وضعیت در دسترس است؛ به عنوان مثال این حجم دپوی روزانه زباله تنها در سراوان به تولید شش تا 10لیتر بر ثانیه شیرآبه در محل دفن زباله می انجامد. به این معنا که هر ثانیه 10لیتر شیرابه راهی آب های زیرزمینی شده، موجب نابودی آب و خاک و درخت ها می شود. اما تلخ تر از همه، این است که بدانیم وضعیت موجود تنها محدود به سراوان نیست. محل دپوی زباله تموشل لاهیجان با وسعت 12هکتار، منطقه کانرود در آستارا با فاصله 500 متری از دریا با وسعت 17هکتار، دپوی زباله در قروق تالش با وسعت دو هکتار و محل دفن زباله در آزادسرای آستانه با وسعتی هفت هکتاری از جمله دیگر این مناطق است؛ مناطقی که جنگل ها را در زباله دفن می کند.
این آغاز ویرانی است
سهم متهمان این اتفاق رسالت این گزارش کوتاه نیست، اگر چه محمد درویش کنشکر محیط زیست معتقد است مردم کمترین سهم را در میزانآلودگی جنگلها دارند. او میگوید «بخش بسیار ناچیزی از این مسئله، فرهنگ مردم این نواحی را درگیر میکند. اصل ماجرا به حاکمیت و دولت بازمیگردد. وقتی سیستمی وجود ندارد تا کسانیکه اصول حفاظت از محیطزیست را رعایت میکنند تشویق شده و تهدیدکنندهها مجازات شوند، افراد دیگر انگیزهای پیدا نمیکنند که کار درست را انجام دهند.» او میگوید «مهمترین مشکل زباله در کشور، خصوصاً در ساحل محمودآباد، از مسافران نیست، بلکه «سیستم جمعآوری و مدیریت زبالهای» است که در شمال کشور با بحران جدی مواجه شده. ما هیچ فرایندی را در این منطقه تعریف نکردهایم که «تفکیک زباله» از مبداء اتفاق بیفتد.» اما این رویه به چه اتفاقی منجر میشود؟ محمد درویش میگوید «در ادامۀ این ویرانیها، جنگلهای بیشتری در حال تخریب شدن است، همینطور که شیرابهها وارد منابع آب سطحی شده و رودخانهها را آلوده کرده است. از این رو، شاخص آلودگی در دریای کاسپین نیز تا ۴۰ برابر حد مجاز بیشتر شده و باید برای رفع آن بهسرعت راه حل جدی پیدا کرد. اینها همه تهدید برای همه چیز است.»
خالی از ماهی
نکته مورد اشاره این کنشکر درباره آلودگی بیش از حد مجاز دریای خزر چیزی است که کمتر به چشم رسانهها آمده است، چرا که زبالههای جنگلی قابل رویتند اما میزان آلودگی آب دریای خزر برای کمتر مسافری قابلیت سنجش دارد.
وزارت نیرو مدام از بستر رودخانهها شن و ماسه استخراج میکند، برخی مدیران با اجرای سیاستهای توسعه محور برای آنچه آنها «ذخیره سازی آب» مینامند روی رودخانهها سد احداث میکنند، گردشگران همیشگی جادههای شمال، هزاران تن زباله با خود در جنگلها و رودخانهها به جا میگذارند، کارخانهها برای تخلیه پسابهای صنعتی جایی بهتر از رودها پیدا نمیکنند و فاضلابهای شهری هم حتی راه به رودخانههای منتهی به دریای خزر دارند، با این توصیفات مگر میشود بستری برای تخمریزی ماهیان وجود داشته باشد.
دریای خزر هم با این اوصاف دارد هر روز از حضور ماهیان خالیتر میشود. محمدرضا فاطمی، کارشناس محیط زیست دریایی میگوید هر بار که کنار صیادان «پره» میایستد از حجم اندک ماهیان صید شده شگفتزده میشود. آن هم ماهیان کوچک و نابالغ! این در حالی است که «صید پره» یا تورگستر یکی از قدیمیترین روشهای صید ماهیان استخوانی از جمله ماهی سفید در حاشیه جنوبی دریای خزر است و قدمتی چند صد ساله دارد.
فاطمی به فردا میگوید: «۹۰ درصد ماهیان مولد استخوانی دریای خزر رود کوچ هستند و باید برای تخمگذاری وارد رودخانههای منتهی به دریا شوند اما به واسطه از بین رفتن شرایط زیستی در این رودخانهها یعنی آلودگی شدید و برداشت شن و ماسه عملا قدرت زادآوری خود را از دست دادهاند.»
۹۰ درصد ذخایر دریای خزر از دست رفته است!
همین موضوع باعث شده بسیاری از ماهیان ارزشمند این دریاچه در خطر انقراض قرار بگیرند. هرچند باوری عمومی وجود دارد مبنی بر اینکه میتوان برای جبران این خسران از تکثیر مصنوعی ماهیان استفاده کرد اما فاطمی به عنوان کارشناس محیط زیست دریایی معتقد است فقط کمی بیش از ۲۰ درصد ماهیان برای تکثیر وابسته به محیط دریا هستند و اگر شرایط تکثیر مصنوعی وجود داشته باشد باز هم تابع شرایط مناسب زیستمحیطی است. تحقیقات مراکز علمی و نظارتی هم نشان میدهد که از دو دهه پیش تاکنون وضعیت رودخانههای شمال ایران برای زیست ماهیان مولد هر ساله وخیمتر میشود؛ معضلی که معیشت صیادان شمالی را به صورت جدی به مخاطره انداخته است، هر چند حالا تنها امید صیادان برای صید به همین تکثیر مصنوعی ماهیان وابسته است، این کار را شیلات ایران با هدف حفظ ذخایر دریای خزر و توجه به معیشت ماهیگیران شمال همه ساله انجام میدهد که البته محمدرضا فاطمی معتقد است؛ «۹۰ درصد ذخایر دریای خزر از دست رفته است!» اما آمار شیلات مازندران نشان میدهد میزان صید در سال ۹۵ در حالی فقط ۳۵۴۵ تن بوده که این میزان در سال گذشته یعنی سال 1400 به ۴۵۹۶ تن رسیده است.
صید بیماری از خزر
آلودگی بالای دریای خزر باعث شده حالا بسیاری از صیادان مجبور باشند برای دستیابی به صید حداقلی در فواصل دورتری از ساحل تور به آب بیندازند. دلیل کوچ ماهیان این دریاچه از بخشهای ساحلی تنها صید بیرویه صیادان نیست و آنطور که این کارشناس محیط زیست دریایی میگوید آلودگی آب در بخشهای ساحلی بسیار بیشتر است. فاطمی به فردا میگوید «این دریاچه مدتهاست دچار آلودگیهای ناشی از ورود فاضلابهای خانگی، بیمارستانی، صنعتی، سموم کشاورزی و البته شیرابههای زبالههاست. آلودگیهایی که نه تنها آبزیان که سلامت شناگران را هم به خطر انداخته است.» هر چند نمیتوان همه تقصیرات آلودگی این دریاچه را سهم ایران دانست اما آنطور که کارشناسان این حوزه میگویند آلودگیهای سرازیر شده از سوی دیگر کشورها بیشتر مربوط به آلودگیهای نفتی است و اغلب آلودگیهای ساحل خزر در ایران مرتبط به آلودگیهای میکربی ناشی از ورود فاضلاب است.