پشت صحنه نمایش بلینکن و نتانیاهو

«آنتونی بلینکن» وزیر خارجه امریکا در جریان سفر خود به خاورمیانه روز گذشته با حضور در «تل‌آویو» اتحاد ایالات متحده و رژیم صهیونیستی را در برابر جمهوری اسلامی ایران «اتحادی آهنین» توصیف کرد و مدعی شد که «امریکا همکاری‌های خود را برای مقابله با فعالیت‌های بی‌‌ثبات‌کننده ایران در منطقه و ورای آن شدت خواهد داد».

کد خبر : 1202335

بلینکن در حالی دست دوستی «بنیامین نتانیاهو» را فشرد که یک روز پیش از آن، در گفت‌و‌گویی بار دیگر از لزوم تمرکز بر دیپلماسی درباره مذاکرات رفع تحریم‌ها سخن به میان آورده بود. موضعی که او از تکرار آن در نشست خبری مشترکش با «نتانیاهو» خودداری کرد و کوشید مواضع اعلامی خود در «تل‌آویو» را بر برجسته‌سازی مخاطرات ادعایی تهران متمرکز سازد؛ امری که برای ایرانیان سنجه‌ای است از یک پارادوکس بزرگ که در هفته‌های اخیر در چندین وجه پدیدار شده است.

تناقض نخست

همین چند هفته پیش بود که در پی بروز ناآرامی‌های داخلی در ایران، مذاکرات وین از سوی امریکا و متحدان اروپایی‌اش به گروگان گرفته شد و آنها وجه نخست رویکرد متناقض خود را با دمیدن بر آتش پروژه جنگ روانی آشکار کرده و اعلام کردند که دیپلماسی با ایران را کنار گذاشته‌اند. بدیهی بود این رویکرد زیر سایه امید به نتیجه‌بخش بودن اقدامات سازماندهی شده در حمایت از آشوبگران داخل ایران در پیش گرفته شده بود اما با نمایان شدن آثار شکست در اجرای این سیاست، ایالات متحده باید به تدابیر دیگری جهت بازگرداندن مذاکرات به ریل تمسک می‌جست. این چنین بود که مسئولان امریکایی از بلینکن گرفته تا «رابرت مالی» نماینده ویژه امریکا در امور ایران در مواضع متعددی معترف شدند واشنگتن تصمیمی در حمایت از اقدامات سازماندهی شده برای طرح‌های تجزیه‌طلبانه و براندازانه علیه ایران ندارد و اساساً چنین طرح‌هایی را در خاورمیانه شکست‌خورده می‌داند.

ادعای عجیب

وجه دوم پارادوکس بزرگ رفتار امریکایی‌ها جایی بیرون زد که آنها مدعی طرح مسائل غیرهسته‌ای از سوی ایران در مذاکرات وین شدند. بلینکن اخیراً در این رابطه مدعی شده است: «ایرانی‌ها کماکان خواسته‌های فرعی مطرح می‌کنند.» اشاره او به خواسته‌های فرعی ایران به این بازمی‌گردد که پیشتر مقام‌های ایرانی، دستیابی به هر توافق احتمالی در وین را منوط به پایان یافتن پرونده ادعاهای سیاسی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی اعلام کرده بودند. طبیعی بود با توجه به نقش نظارتی آژانس بر روند اجرای توافق هسته‌ای، خواسته تهران با آنچه در زمین مذاکرات وین می‌گذشت، ارتباط مستقیم داشت و ادعای فرعی بودن این خواسته هیچ محمل منطقی نداشت. بلینکن اما در حالی پایان یافتن سیاسی کاری آژانس را یک خواسته فرعی از سوی ایران به شمار آورده که در هفته‌های اخیر ادعای مشارکت ایران در جنگ اوکراین به دلیل یک همکاری متعارف نظامی با مسکو به بهانه جدید مقام‌های امریکایی برای بازگشت به مذاکرات مطرح شده است. این را وزیر خارجه امریکا خود در مصاحبه اخیرش با «العربیه» بر زبان آورد و مدعی شد: «ایران از روسیه در جنگ علیه اوکراین با ارسال پهپاد و دیگر تسلیحات حمایت می‌کند و امریکا از اقدام ایران در ارسال موشک و پهپاد به روسیه نگران است.» بدون کمترین سخن و تحلیلی تنها با قرار دادن این سخنان که در کمتر از چند هفته مطرح شده است، می‌توان ابعاد این تناقض گویی فاحش را مشاهده کرد.

جلب رضایت تل‌آویو

مسأله دیگری که از همین دست دولت امریکا با آن روبه‌‌رو بوده و آنها را به سمت نمایان کردن بعد دیگری از سیاست متناقض خود هدایت کرده است، الزام به جلب رضایت رژیم اسرائیل و لابی قدرتمند صهیونیستی به عنوان شریک و پشتیبان سیاسی جریان‌های عمده سیاسی امریکا است. رژیمی که در سال‌های در جریان بودن مذاکرات هسته‌ای از تمام ابزارهای خود برای بحران‌زایی درقبال منطقه و ایران استفاده کرده و از سیاستمداران امریکایی در ازای حمایت لابی یهود اگر نه تبعیت که همراهی طلب کرده است. این در حالی است که با روی کار آمدن دولت سیزدهم در ایران و تأکید آن بر سیاست خنثی‌سازی تحریم‌ها و تقویت روابط آسیایی و همسایگی، دولت امریکا بازگشت به توافق 2015 را شاید بیش از هر زمان دیگری ضروری یافت؛ ضرورتی که در عین حال دستاویزی برای حملات دوباره مقام‌های صهیونیستی شد. تا آنجا که تأکید شد در صورت احیای برجام، رژیم صهیونیستی کمترین پایبندی به این توافق احتمالی ندارد. تصمیم گیرندگان در کاخ سفید برای راضی نگه داشتن تل‌آویو در تمام این مدت به انجام و واسپاری پروژه‌‌های تبلیغات سیاسی- رسانه‌ای با محور ایران‌ هراسی و نیز ایجاد برخی رویارویی‌‌های ایذایی امنیتی - نظامی با ایران روی آوردند تا با این نقش‌آفرینی مستقیم و غیرمستقیم در پروژه‌های ضد ایرانی بر نوعی قدرت‌نمایی پوشالی علیه ایران مانور بدهند. سفر اخیر بلینکن به تل آویو و تأکید بر تعهد کشورش به محافظت از امنیت اسرائیل در مقابل ایران در چنین فضایی صورت گرفته است؛ سفری که «یوآف گالانت» وزیر جنگ رژیم صهیونیستی آن را پیام واضح امریکا و رژیم اسرائیل در قبال تهدید ایران توصیف کرده است.

یک روز بعد از خرابکاری

وزیر خارجه امریکا و نتانیاهو در حالی ماهیت صلح‌آمیز فعالیت‌های هسته‌ای ایران را خطرناک و سمت و سوی همکاری دوجانبه واشنگتن- تل آویو را مقابله با فعالیت‌های بی‌ثبات کننده ایران در منطقه اعلام کردند که این ادعا تنها یک روز پس از عملیات خرابکارانه‌ای مطرح شد که علیه مجتمع کارگاهی وزارت دفاع ایران صورت گرفته بود؛ عملیاتی که رسانه امریکایی «وال استریت ژورنال» بلافاصله به نقل از منافع دیپلماتیک از دست داشتن اسرائیل در این حمله خبر داد. این تصویری شفاف از واقعیت صحنه‌ای بود که پیشتر در قالب عملیات روانی امریکا و اسرائیل علیه فعالیت‌های منطقه‌ای جمهوری اسلامی و ماهیت صلح‌آمیز فعالیت‌های هسته ای‌اش رخ نموده بود. اقداماتی که هدفی جز وزن کشی در مذاکرات و تلاش برای امتیازگیری بر خلاف روندی که تاکنون طی شده و نیز سامان دادن به وضعیت نامطلوب دولت «بایدن» در داخل نداشته است. از این رو در این مسیر امریکا و رژیم اسرائیل که ماهیتی بحران‌ زی دارد، ذیل یک بده بستان متقابل به دو شریک در پروژه‌های از پیش شکست خورده تبدیل شده و ضرورت و مصلحتی بالاتر از تحقق منافع یکجانبه برای خود تعریف نکرده‌اند. حمایت سازماندهی شده از اغتشاشات، پرونده‌سازی سیاسی در آژانس و تلاش برای تبدیل کردن ایران به یکی از طرف‌های جنگ در اوکراین همه و همه برای تهیه سناریوی مساعد با هدف تحریک افکار جهانی و زمینه‌سازی برای تحقق خواسته‌های این بازیگران صورت گرفته است.

 بنابراین به نظر می‌رسد با تدابیری که جمهوری اسلامی برای بی‌اثر کردن عملیات گسترده روانی و اجرای یک سیاست خارجی همه‌جانبه به کار گرفته، تداوم رویکرد ضد و نقیض واشنگتن نتیجه‌ای جز به بار آوردن هزینه مضاعف چه در زمین مذاکرات و چه در قالب جنگ روانی ندارد.

 

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: