خداحافظی فقرا با آموزش؛ پایان عدالت آموزشی

جزئیات تکان‌دهنده از بودجه آموزش و پرورش

«بی‌مهری» شاید مناسب‌ترین واژه در توصیف بودجه اختصاصی به وزارت آموزش و پرورش باشد، اگرچه در ظاهر بودجه این وزارتخانه نسبت به سال گذشته 21 درصد افزایش داشته اما وقتی پای حرف‌های کارشناسان این حوزه بنشینید متوجه می‌شوید چه حجم از بی‌توجهی نسبت به نظام آموزشی در لایحه بودجه امسال نهفته است. خلاصه حرف‌های ابراهیم سحرخیز کارشناس آموزش و معاون پیشین وزارت آموزش و پرورش در گفتگویش با فردا این است که پیامد این بی‌توجهی دلسردی بالای معلمان و قربانی شدن کیفیت آموزش خواهد بود و بس، البته در این میان یک گزاره تلخ هم وجود دارد و اینکه پیام لایحه بودجه امسال برای دانش‌آموزان کم‌برخوردار «خداحافظی با آموزش» است! این را می‌توان از حجم بالای تعدادی بازماندگان از تحصیل در میان این طبقه اجتماعی هم متوجه شد. جایی که از میان یک میلیون دانش آموز بازمانده از تحصیل 840 هزار نفر آنها مربوط به طبقه کم برخوردارند!

کد خبر : 1201669

21 درصد افزایش بودجه امسال نسبت به سال گذشته چقدر واقعی است؟

سریال بی‌مهری به آموزش و پرورش ادامه دارد، سهم آموزش و پرورش از بودجه عمومی دولت در حقیقت روی همان 10 درصد است. سهم اعتبارات غیرپرسنلی در آموزش و پرورش آن چیزی که من در متن لایحه دیدم 2.6 درصد است. مراد از اعتبارات غیرپرسنلی بحث کیفیت‌بخشی است. به عبارات دیگر چیزی در حدود 97 درصد این بودجه مربوط به حقوق می‌شود. شما اگر می‌بینید که آنها ادعا کردند بودجه 21 درصد افزایش داشته باید بدانید سال آینده قرار است حقوق‌ها بین 15 تا 25 درصد افزایش داشته باشد.

این تازه در حالی است که قرار است بحث رتبه‌بندی هم پرداخت داشته باشند؟

از محل رتبه‌بندی هم آن چیزی که معاون وزیر اعلام کرده است از 38 همت 22 همت آن پرداخت شده است. یعنی در سال آینده اگر بخواهند رتبه‌ها بر اساس بررسی مستندات دقیق انجام بدهند و در احکام معلمین لحاظ بشود منابع آن از کجا قرار است تامین شود! به همین دلیل است که همین حالا اعلام کرده‌اند هزار میلیاردتومان کسری داریم.

در لایحه امسال هم تفاوت بین بودجه آموزش و پرورش و بودجه عملکردی همچنان وجود دارد؟

اشکال دیگری که در بودجه آموزش و پرورش هر سال به چشم می‌خورد این است که بودجه مصوب آموزش و پرورش با بودجه عملکردی یعنی آن چیزی که ما باید تا پایان سال خرج کنیم تفاوت معناداری وجود داشته است که در اصطلاح نمایندگان مجلس اینگونه اطلاق می‌شود که بودجه عملکردی بر بودجه آموزش و پرورش می‌چربد!

علت این تفاوت چیست؟

این است که آموزش و پرورش باید به هر طریقی شده است حقوقش را پرداخت کند به این معنا که به آذر و دیماه که می‌رسیم کل 100 درصد تخصیص خودش در خزانه تمام شده است و مجبور است برای پرداخت سه ماه پایانس سال را به نوعی پیش‌خور می‌کند! به این عنا که چون در این ماهها کسری می‌آورد می‌رود مازاد بر برنامه تخصیص می‌گیرد. برای همین است که در بخش حقوق تخصیص آموزش و پرورش از 100 درصد بالاتر می‌رود. این فاجعه همچنان ادامه دارد.

این موضوع را باید علاوه کنیم بر وضعیت بازنشسته‌های هرساله؟

من دیدم در بودجه 1400 ما 72 هزار نفر بازنشسته داشته‌ایم که پاداش پایان خدمت آنها از بودجه امسال یعنی در آذر 1401 تسویه شده است. خود معاون وزیر هم اعلام کرده است ما در بودجه امسال کسری 20 درصدی در ردیف‌های اصلی داشتیم. ما ردیف‌هایی در آموزش و پرورش داریم به نام ردیف‌های پرورشی که شامل اردو و کارهای کیفیت‌بخشی در نظام آموزشی می‌شود. همه اینها در بودجه سال 1402 تنها 2.6 درصد است.

با این تفاسیر اولین قربانی بودجه امسال قربانی شدن کیفیت است.

این شاید مهم‌ترین باشد اما ردیف بودجه‌های تخصیصی در لایحه امسال داده‌های عجیب دیگری هم دارد. به عنوان مثال می‌توانیم به کاهش 15 درصدی اعتبارات سازمان نوساازی مدارس اشاره کنیم در حالی که می‌دانیم درصد قابل توجهی از مدارس ایران نیاز به نوسازی دارند. یا به حذف بودجه توزیع شیر آن هم با وجود تشدید آلودگی هوا می‌توان اشاره کرد. یا به حذف ردیف بودجه تغذیه، سرویس مدرسه و حمایت از لازم‌التعلیم‌ها می‌توانیم اشاره کنیم.

می‌توانیم با این اوصاف بگوییم مناطق محروم فراموش‌شدگان در بودجه امسال هستند؟

دولت در حوزه آموزش و پرورش نزدیک به دو دهه است که دارد به مرگ می‌گیرد که به تب راضی شود. یعنی تضعیف مدارس عادی دولتی به قیمت خصوصی‌سازی آموزش و پرورش، به قیمت ارزان اداره شدن آموزش و پرورش، به قیمت شتاب‌بخشی به توسعه مدارس غیردولتی و برون‌سپاری آموزش.

مستندات این ادعاها چیست؟

شما بخش‌های مربوط به ابلاغ آموزش و پرورش سند دولت را نگاه کنید متوجه می‌شوید که آنجا گفته شده ما مدارس را به برخی از شخصیت‌ها واگذار کنیم. یا مدارس را به صورت هیئت امنایی اداره کنیم. یا بخشی از مدارس را به انجمن‌های خاص بدهیم! این هم از بودجه به عنوان مهم ترین سند مالی که نشان می‌دهد نگاه راهبردی دولت در یک بازه زمانی یکساله چگونه است. ما وقتی می‌گوییم سهم آموزش و پرورش از تولید ناخالص ملی یا بودجه عمومی دولت هیچ تغییری نکرده از همین موارد حرف می‌زنیم. یا دقت کنید برای سرانه دانش‌آموزی مناطق محروم روزانه 19 هزار تومان دیده شده است! رقمی که حتی نمی‌توانید با آن صبحانه بخورید! چطور می‌شود توقع داشته باشید یک مرکز شبانه روزی را با سرانه 19 هزارتومانی هر دانش آموز اداره کرد.

همین موارد است که به شلوغی کلاس‌ها و پایین آمدن کیفیت آموزش می‌انجامد؟

ما 16 هزار کلاس درس داریم که با تراکم بالای چهل نفر دارد اداره می‌شود در صورتی که استاندارد خود آموزش و پرورش ما 23 نفر است! ما هنوز 135 هزار دانش‌آموز متوسطه اولمان دارند در مدارس مختلط درس می‌خوانند. یعنی در پایه هفتم تا نهم 135 هزار دانش‌آموز مختلط داریم! یعنی 8 هزار 400 کلاس مختلط در این پایه‎‌ها داریم. ما همین حالا 400 هزار معلم کم داریم. نمی‌توانیم این کمبود معلم را با بازنشسته‌ها پر کنیم. بعد بگوییم شعارمان عدالت تربیتی و ارتقای کیفیت آموزش است!

پس این بودجه عاری از هر گونه عدالتی است؟!

این بودجه‌ای که ما می‌بینیم هیچ عدالتی به همراه ندارد. تنها یک حقوق بخور و نمیر است که به معلمان پرداخت می‌شود. این بودجه هیچ گامی برای عدالت آموزش متصور نیست و نمی‌توانیم به این بودجه خوشبین باشیم.  با ما اعلام رسمی خود آموزش و پرورش 911 هزار دانش‌آموز بازمانده از تحصیل در دوره ابتدایی و متوسطه داریم که نزدیک به 840 هزار نفر آنها ار طبقه کم برخوردارند! کجای این آمار نشان از عدالت آموزشی دارد که شعارش را می‌دهیم؟

این تازه آمار رسمی است؟

بله آمارهای واقعی احتمالا بیشتر از این موارد است. وقتی اطلاعات رسمی می‌گوید 44 درصد دانش‌آموزان دوره ابتدایی سواد خواندن و نوشتن ندارند یعنی یک فاجعه در نظام آموزشی. بعد آقایان می‌گویند 440 میلیارد تومان ردیف گذاشته‌اند برای اجرای سند تحول! ما وقتی برای حقوق به مشکل می‌خوریم خیلی از همین ردیف‌های بودجه تخصیصی هم حذف می‌شوند! به این معنا که 440 میلیارد هم روی کاغذ است و تخصیص واقعی آن بستگی به این دارد که چه اتفاقی در سال می‌افتد. این دولت هم متاسفانه همچنان نگاه مصرفی به حوزه آموزش و پرورش دارد.

به عنوان  سوال آخر ما چقدر فاصله با استانداردهای هزینه‌کرد آموزش و پرورش کشورهای دیگر داریم؟

ما یک سی‌ام میانگین جهانی خرج آموزش و پرورشمان می‌کنیم! یعنی برای هر یک از  16 میلیون دانش‌آموزمان در یک سال 17 میلیون خرج می‌کنیم. با تبدیل این رقم به دلار  می‌شود یک سی‌ام میانگین جهانی. نمی‌گوییم کشوری مثل فنلاند یا ژاپن بلکه منظور میانگین جهانی است.

 

 

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: