کوورسازی رسانه ای؛ ابزاری برای تصاحب قدرت
امین شاکری- دکتری ارتباطات
در جهان امروز وسایل ارتباط جمعی، روزنامه، رادیو، تلویزیون و سینما با انتقال پیام های گوناگون و مبادله افکار و عقاید، در راه پیشرفت فرهنگ و تمدن بشری نقش بزرگی را برعهده گرفتهاند. به طوریکه بسیاری از اندیشمندان، عصر کنونی را «عصر ارتباطات» نامیدهاند. مهم ترین ابزار آگاهی بخشیدن و فرهنگ سازی در دوره کنونی رسانه ها هستند و زندگی در دنیای امروز بدون رسانه ها، قابل تصور نیست. رﺳﺎﻧﻪﻫﺎ ﺑﺎ ﻋﻤﻠﻜﺮدﺷﺎن در تلاشند تا رﻓﺘـﺎر ﺻﺎﺣﺒﺎﻧﺸـﺎن را در اﻓـﺮاد ﺟﺎﻣﻌﻪ رواج دﻫﻨﺪ و ﻣﺴﺎﺋﻞ اﺟﺘﻤﺎعی ﻣﻄﻠﻮﺑﺸﺎن را در ﻣﺨﺎﻃﺒﺎﻧﺸﺎن ایجاد ﻛﻨﻨﺪ. رﺳﺎﻧﻪ ﻫﺎی جمعی، از ﻋﻮاﻣﻞ ﻣﻬﻢ همگرایی ﻳﺎ واﮔﺮایی ﻫﻮﻳﺖ ملی در ﻋﺼـﺮ رﺳـﺎﻧﻪای ﺣﺎﺿﺮﻧﺪ. رﺳﺎﻧﻪﻫﺎ در ﺗﻜﻮﻳﻦ ﻳﺎ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﻫﻮﻳﺖ ﻓﺮدی و جمعی ﺗﺄﺛﻴﺮ ﺷـﮕﺮف داﺷـﺘﻪاﻧـﺪ؛ زﻳـﺮا رﺳﺎﻧﻪﻫﺎ، ﺑﺎﻓﺖ ﻧﻤﺎدﻳﻦ زﻧﺪگی اﺟﺘﻤﺎعی ﻣﻌﺎﺻﺮ را ﺗﺸﻜﻴﻞ میدﻫﻨﺪ. ﻛﺎرﻛﺮد رﺳـﺎﻧﻪ ﺑﺮﻗـﺮاری ارﺗﺒﺎﻃﺎت، ﺑﺮﺧﻮرد و تضارب آرا و اندیشه، اﻳﺪهﻫﺎ و ﺑﺮداﺷﺖﻫﺎی ذﻫنی اﻧﺴﺎن، اﻳﺠﺎد ﻓﻀﺎی ﮔﻔﺖوﮔﻮ و ﺳﺎﺧﺖ اﻓﻜﺎر ﻋﻤﻮمی اﺳﺖ. امروزه رسانه های جمعی به دلیل مالکیت سرمایه داران و جریان های قدرت، خط مشی مالکان و صاحبان خود را دنبال میکنند. طی دهه های اخیر مالکان صنایع رسانه ای در یک رقابت مشهود برای تصاحب و خرید شرکت های رسانه ای خرد به دنبال تشکیل شرکت های بزرک و هولدینگ های رسانه های هستند که از این طریق اعمال قدرت بیشتری در جریان فرهنگی و رسانه ای جوامع داشته باشند. این شرکت های بزرگ رسانه ای علاوه بر اعمال قدرت، به دنبال کسب سود و عواید اقتصادی بیستر نیز هستند که در این میان، کشورهای غیر صنعتی و مصرف کننده رسانه ای آسیب بسیار زیادی را در حوزه های مختلف می بینند. تمرکز یا یکپارچه سازی مالکیت در رسانه ها راهبردی است که اغلب درکنار کوورسازی مطرح میشود. رابطه بین قدرت و رسانه یک رابطه دو سویه است، به این معنی که برخورداری از قدرت اعم از اقتصادی، سیاسی و … به عنوان ابزار در دستگیری رسانه ها و کنترل آنها عمل میکند و رسانهها نیز با برخورداری از قدرت القای مطالب میتوانند به عنوان منابع قدرت و اهرم های فشار عمل کنند. در این مقاله به مفهوم کوور سازی رسانه ای و اهداف آن که در خدمت صاحبان قدرت قرار میگیرد، پرداخته خواهد شد.
کوورسازی رسانه ای
پیش از دهه 1980 هر صنعت رسانه ای کاملاً متمایز و عموماً تحت تسلط یک انحصار چند قطبی کوچک متشکل از شرکت های بزرگ بود. پس ازآن یکی از روندهایی که در جهان سرمایه داری در حوزه رسانه ای شکل گرفت، کوورسازی رسانهای (Media conglomerate) است که بر اساس آن چندین رسانه توسط افراد صاحب قدرت خریداری شده و با هم ادغام میشوند. اغلب به یکپارچه سازی به عنوان یک تغییر جدید فکر می کنند که در زمانی پدید آمده که رکود بزرگ و سیاست های مقررات زدایی امکان یک پارچه سازی را در دهه 1980 ایجاد کرده و همین هم در مورد صنایع رسانه ای مثل رادیو و تلویزیون روی داد. بگدیکیان در کتاب خود با عنوان انحصار رسانهها بیان میکند که چگونه در یکصد سال گذشته تعداد رسانههای جمعی در آمریکا به صورت چشمگیری کمتر و هولدینگ های رسانهای به نحو وحشت آوری بزرگ و قدرتمند شدهاند.
مدیریت رسانه ها یکی از نقاط اتصال مهم رسانه ها با نظام سیاسی است (روشندل اربطانی، 1386). همانگونه که میدانیم در یک طبقهبندی کلی سازمان های رسانه ای در دنیا از حیث نوع مالکیت و وضعیت حقوقی به سه دسته تقسیم بندی میگردند. دسته اول سازمان های رسانهای دولتی که کل اعتبارات و بودجه خود را از بودجه عمومی کشور و دولت دریافت میکنند. بنابراین از نظر سیاستهای کاری و برنامه ای وابسته به دولت و حاکمیت و در پی تأمین درخواست ها و مقاصد آنها هستند. دسته دوم سازمان های رسانه ای عمومی یا ملی اند که ضمن دریافت کمک های حکومتی و دولتی، هزینه های خود را عمدتاً از محل پرداخت های عمومی و حق اشتراک های مردمی تأمین می کنند و ارتباط دولت با آنها در حد نظارت است. قوانین و مقررات اینگونه سازمان ها را هم نهادهای حاکمیتی مثل مجلس نمایندگان و شوراهای صنفی وضع می کنند. دسته سوم سازمان های رسانه ای خصوصی اند که به آنها سازمان های رسانه ای تجاری ( خصوصی) نیز گفته میشود. این سازمان ها ضمن تبعیت از مقررات عمومی جامعه، رأساً در برابر عملکرد خود مسئول اند و هزینه های آن ها صرفاً از محل درآمدهای اختصاصی نظیر اشتراک ، آگهی های بازرگانی، فروش محصولات و خدمات و حمایت های تجاری تأمین می گردد. این دسته از سازمان ها به لحاظ حقوقی تابع قوانین مملکتی و خصوصاً قانون تجارت هستند. (باقی، 1379)
ملاحظه می شود که مالکیت گروه اول به حکومت (دولت)، مالکیت گروه دوم به عموم مردم و مالکیت گروه سوم به اشخاص حقیقی یا حقوقی بخش خصوصی تعلق دارد. مسلماً هر نوع از این مالکیت ها در شیوه اداره، میزان و نحوه پاسخگویی به مردم، نحوه انتصاب یا انتخاب مدیران، چارچوب های حاکم بر ضوابط و مقررات، شیوه نظارت و کنترل و مسائلی که در مدیریت دخیلاند، تأثیرگذار و تعیین کننده اند.
همان طور که گفته شد، کوورسازی یا یکپارچهسازی مالکیت با قرار دادن تولید رسانهای در درون شرکتهای بزرگ و متنوع باعث موفقیت میشوند. عموماً دو موضع در خصوص کوورسازی وجود دارد که یک موضع آن معادل یکپارچه سازی و موضع دیگر آن عدم آگاهی کامل از اهداف کوورها و نتایج آن است. پژوهشگران و منتقدان رسانهای از جمله رابرت مک چسنی و بن بگدیکیان به تفصیل کوور سازی و یکپارچه سازی رسانهها را بررسی کرده اند و با ذکر مثال و بیان نمونه هایی خطرات این نوع مالکیت ها را اشاره کرده اند (هیونز, 1396). اما سوالی مهمی که در توضیح فرآیند تمرکز شرکتهای رسانهای پیش میآید این است که این فرایند چگونه صورت میگیرد ؟ به گفته مورداک و گولدینگ در مقاله اولیه شان به نام «برای اقتصاد سیاسی ارتباط جمعی» (چاپ نخست، 1973) نقل شده در لافی (1396, ص. 254)
تمرکز و یکپارچه سازی عمدتاً شامل 3 فرآیند میشود: ادغام، تنوع بخشی و بین المللی شدن.
ادغام
ادغام فرایندی است که طی آن شرکتها در یک اقتصاد سرمایه داری مشغول فعالیت هستند که در آن پیوندها و کسب اکثریت سهام یک شرکت روی میدهد. و دو نوع ادغام وجود دارد : عمودی و افقی.
ادغام افقی به شرکت امکان میدهد تا کنترل خود را در یک بخش خاص از تولید رسانهای یکپارچه کند و توسعه دهد و صرفه به مقیاس و منابع مشترک را به حداکثر برساند. ادغام عمودی زمانی روی میدهد که به یک مرحله از فرایند تولید علاقه مند است، عملکردهای خود را به مراحل دیگر همانند عرضه مواد خام و تامین تجهیزات سرمایه و سازمان دهی توزیع و خرده فروشی تسری میدهد.(مورداک و گولدینگ، 1995) نقل شده در لافی (1396, ص. 254).
تمرکز
فرایند دوم تمرکز تنوع است که زمانی روی میدهد که شرکتی که در یک بخش دارای منافعی است تقسیم میشود و علاقه خود را به بخش دیگری تسری میدهد (مورداک و گولدینگ، 1997) نقل شده در لافی (1396, ص. 256).
بین المللی شدن
فرایند سوم و نهایی تمرکز بین المللی شدن است که توجه ما را به نگرانیهای اساسی نظریههای امپریالیسم رسانهای و فرهنگی معطوف میکند (لافی, 1396). اگر امروزه جهانیسازی، به گفتمان مسلط غرب تبدیل شده است؛ نشاندهنده توجه عمیق جامعهشناسان و کارشناسان رسانه به کیفیت رسانه به عنوان وسیله ای برای انتقال پیام است.
فرآیند بین المللی شدن در کوور سازی رسانه ای و در سود آوری شرکت های بزرگ رسانه ای از اهمیت بسیاری برخوردار است. امروزه بیشتر رسانههای دنیا در انحصار شرکتهای بزرگ رسانهای است و از اهداف این شرکتها را دنبال میکنند. اصحاب قدرت برای نفوذ به اعماق جامعه، پیام های مطلوب خود را از طریق رسانه هایی که تحت مالکیت خود دارند، منتقل میکنند. افزایش تمایل سرمایهداران جهان برای خرید رسانههای اثرگذار، نفوذ سیاسی آنها را تضمین و استقلال رسانهها را تهدید میکند. بنابراین امروزه بخش وسیعی از رسانه ها در اختیار هلدینگ های رسانه های رسانه ای است که به دلیل منافع اقتصادی با یکدیگر همکاری و مشارکت دارند و همین امر سبب شده که بسیاری از تولیدات رسانه ای شبیه به هم بوده و یک هدف را دنبال میکنند.
جهانی شدن (Globalization) و فرهنگ واحد جهانی
جهانی شدن واژه ای است که در دهه ۱۹۹۰ میلادی مطرح گردید. جهانی شدن فرآیندی تحولی است که مرزهای سیاسی و اقتصادی را کم رنگ میکند، ارتباطات را گسترش میدهد و تعامل فرهنگها را فزونی میبخشد. «جهانی شدن» یک پدیده چند بعدی است که آثار آن قابل تسری به فعالیتهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، حقوقی، فرهنگی، نظامی و فنآوری است و همچنین فعالیتهای اجتماعی هم چون محیط زیست را نیز متاثر میکند. تمامی جوامع در فرایند جهانی شدن، تحت تأثیر ارتباطات رسانه ای، در معرض تهدیدها و فرصت های گوناگونی قرار می گیرند که بنیان های اجتماعی آنان را تحت تاثیر قرار میدهد و منجر به تحولات ساختاری در حوزه های گوناگون میگردند. به طور کلی پدیده جهانی شدن موجب فراگیر شدن تلاش برای سیاست گذاری و حکمرانی به منظور تحقق اهداف گروه های اجتماعی شده است. در واقع فرآیند جهانی شدن را میتوان با تضعیف، فرسایش، و در نهایت فرو ریزی مرزها مترادف دانست؛ زیرا هدف آن گسترش عرصه روابط اجتماعی و تعمیم آن به سراسر جهان و تا جایی است که فرد و جامعه در بستر و محیط جهانی کاملاً با یکدیگر مرتبط میشوند.
مارشال مک لوهان در دهه 1960 نظریه «دهکده جهانی» را مطرح کرد. دهکده ای مبتنی بر فناوری که به دلیل سرعت اجتماعی در تمامی ابعاد زندگی انسانی تحقق پذیرفته است. منظور او از این اصطلاح تبیین جهانی است که توسط تلویزیون و دیگر شگفتیهای عصر الکترونیک به هم پیوسته و به وسیله آنها دگرگون میشود. وی در کتاب معروف خود به نام «شناخت وسایل ارتباط جمعی »پیش بینی کرد که کره زمین توسط یک شبکه اطلاعاتی در بر گرفته خواهد شد، دموکراسی در آن گسترش یافته و وضعیتی نشاط انگیز پیدا خواهد شد که در آن تفاهم و اتحاد جهانی و همچنین هشیاری عمومی و جهانی برقرار است (بگدیکیان, 1989). جهانی سازی رسانهای را تا حد زیادی به عنوان پدیده ای میشناسند که کوورهای بزرگ رسانهای با سرپرستگی تجاری بر آن چیرگی دارند.
جهانی شدن در حوزه ارتباطات منجر به شکل گیری ارتباطات افقی و تعاملی شده است. ارتباطات و رسانهها با سهولت بیشتر به فراسوی محدوده کشورها گسترش مییابد(سربرنی محمدی، 1997) نقل شده درگیدنز. اما نظم نوین اطلاعات به طور یک دست توسعه نیافته است و بازتاب شکاف بین جوامع پیشرفته و جوامع در حال توسعه است. برخی محققان معتقدند نظم نوین را بهتر است «امپریالیسم رسانهای» نامگذاری کرد. (1395, ص. 360). جایگاه بسیار بالای کشور های صنعتی و علی الخصوص آمریکا در تولید و اشاعه رسانه ها باعث شده بسیاری از صاحبان نظران از امپریالیسم رسانه ای سخن به میان می آورند. طبق این دیدگاه یک امپراطوری فرهنگی پا گرفته است و کشور های کمتر توسعه یافته، به دلیل فقدان منابع کافی برای حفظ استقلال فرهنگی و تمامیت سیاسی خود از آسیب پذیری بالایی برخوردارند. امروزه برخلاف پیش بینیهای مک لوهان این دهکده جهانی نه تنها موجب تقویت دموکراسی نشده است، بلکه بنیانهای دموکراسی را نیز سست نموده است. به تعبیر برخی از پژوهشگران نظام نوین جهانی بر اثر تشکیل امپراطوری های رسانه ای ایجاد شده است. امپراطوری های رسانه ای عمده شبکه های اجتماعی و وسایل ارتباط جمعی را در اختیار داشته و صاحبان این امپراطوری های رسانه ای ، به قدرتی غیر قابل درک دست یافته اند و از طریق رسانه های خود در جوامع، اعمال قدرت میکنند. امپراطورهای بزرگ رسانهای برای فروش بیشتر محصولاتشان در نقاط مختلف جهان نیاز به شناخت قواعد محلی و فرهنگ عرفی این نقاط دارند تا این محصولات را مطابق خواست و پسند مردم نقاط مختلف تولید نمایند. بنابراین خود این مسئله تا حدودی میتواند موید ابطال نظریههای شکل گیری فرهنگ واحد جهانی باشد.
امپراطوری های رسانه ای
در دوره کنونی، توسعه صنعت ارتباطات فاصله های زمانی و مکانی را از بین برد و مفهوم مرزهای جغرافیایی معنای خود را از دست داده است. هم اکنون رسانه های جمعی بزرگ در سراسر جهان در مالکیت و کنترل افراد خاص و قدرتمند هستند که با تملک و خریدن سهام شرکت های رسانه ای کوچک و متوسط، شرکت های بزرگ رسانه ای را تشکیل داده که اصطلاحا به آنها " امپراطوری های رسانه ای" میگویند. جایگاه بسیار بالای کشورهای صنعتی و علی الخصوص آمریکا در تولید و اشاعه رسانهها باعث شده بسیاری از صاحب نظران از امپریالیسم رسانهای سخن به میان میآورند(هرمان و چامسکی، 2003) نقل شده در گیدنز. این نگرانی ریشه در چیرگی جهان گستر نهادهای رسانهای غربی دارد که به بیش از یک سده پیش باز میگردد. تمامی شبکههای تلویزیونی، ماهوارهای و کابلی آمریکا تقریباً به وسیله شش امپراطوری رسانه ای اداره میشوند. این رسانه های آمریکایی مخاطبان زیادی در سراسر جهان دارند و در واقع تمامی اخبار، اطلاعات و برنامههای سرگرمکننده مردم جهان از طریق این رسانه های انحصاری تأمین میشود. با توجه به این میتوان اذعان داشت که این امپراطوری های رسانه ای بر تمامی جهان مسلّط هستند. به عبارت سادهتر، این امپراطوری های رسانه ای شریانهای اصلی اطلاعات را در اختیار دارند و بر آن حکمرانی میکنند. این هولدینگ ها عبارتند از « کامکست»، « والت دیزنی»، « نیوز کورپوریشن»، « تایموارنر»، « سیبیاس» و « ویاکوم»؛ که کمپانی تایم وارنر بزرگترین مجموعه رسانه ای در جهان بوده و پس از شرکت دیزنی دومین مجموعه بزرگ سرگرمیاز لحاظ درآمد است. اگرچه این چند امپراطوری های رسانهای بزرگ بنگاههایی چند ملیتی با ساختار مالی پیچیده هستند اما مدیران کلیدی کلیه شرکت ها از اعضای خانوادگی هستند که در شرکت ها به طور گردشی فعالیت مینمایند.
رابطه قدرت سیاسی و رسانه
در بررسی رابطه بین قدرت سیاسی و رسانه ها، می توان سه مدل عمده را از یکدیگر تفکیک کرد:
الف- مدل دستکاری کردن:
براساس این مدل، صاحبان ابزار تولید درجهت منافع خودشان وسایل تولید فرهنگ و اندیشه را درجامعه کنترل میکنند. این مدل برپایه فلسفه مارکسیسم استواراست.
دولت ها در جوامع سرمایه داری، نماینده صاحبان سرمایه محسوب میشوند و با استفاده از وسایل ارتباط جمعی، سعی در حفظ وضع موجود دارند. بنابراین دولت یا کسانی که مالکیت یا مسئولیت اداره این رسانه ها را برعهده دارند، آگاهانه محتوای آنها را دستکاری میکنند. بدین ترتیب رسانه ها موجب می شوند، که صاحبان سرمایه، ثروتمند شوند وثروت بیشتر، قدرت سیاسی بیشتری برای آنها به ارمغان می آورد. افرادی چون ' هرمن ' Herman و ' چامسکی ' Chomsky ازاین دیدگاه دفاع کردهاند.
ب- مدل هژمونی (سرکردگی):
این مدل نیز بر پایه فلسفه مارکسیسم استواراست، که اولین بار توسط ' آنتیونیوکراشی ' عنوان شد و ریشه در افکارمتفکرانی چون ' لوی آلتوسر' و ' نیکوس پوالنزاس' دارد. هژمونی درلغت به معنای حاکمیت نوعی اندیشه در جوامع، طی دوره ای خاص است. این مدل، ایدئولوژی را بهتر از ساختار و منافع اقتصادی میبیند. براساس این دیدگاه، روزنامه نگاران و روشنفکران درجامعه بر اساس ایدئولوژی خودشان عمل میکنند. زیرا منافع طبقاتی و اجتماعی، و به عقیده 'گرامشی'، اندیشه برتر یا تفکرحاکم در جامعه، بهطور ناخودآگاه در ضمیر روزنامهنگار جا دارد و از این رو رسانه بخشی از ایدئولوژی حاکم محسوب میشود.
ج- مدل کثرت گرا:
در مدل کثرت گرا که بر اساس دیدگاه 'ماکس وبر' طرح ریزی شده است، تنها به طبقه بندی جوامع از نظر اقتصادی توجه نمیشود. بلکه موقعیتهای سیاسی و منزلت های اجتماعی نیز در آن وارد میشود. ازاین رو 'جهت گیری' در رسانه ها با توجه به نیاز مخاطبان و ازسوی بازار مشخص می شود. محتوای رسانه ها متنوع میشود و سانسوری در کار نخواهد بود. دراین مدل، آزادی بیان حق همگان محسوب میشود.
نتیجه گیری
قدرت، یکی از عام ترین مفاهیم در علوم انسانی و اجتماعی است و شاید دلیل این عام بودن،حضور همیشگی اش در روابط اجتماعی و انسانی باشد. قدرت، ذاتی روابط اجتماعی است و جامعه به واسطه آن به سامان می شود. در نگرش سیاسی و فلسفی عمومی معاصر، قدرت همواره معادل حکومت تلقی می شود و حکومت، تنها صاحب امتیاز قدرت به حساب می آید و مردم فاقد آن هستند. بر پایه ی این نگرش،کشمکش اصلی در جوامع،تضاد بین فرادستان صاحبان قدرت و فرو دستان افراد فاقد قدرت می باشد و افراد به دنبال ابزارهایی برای تصاحب قدرت هستند. بر اساس آنچه که در این مقاله عنوان شد، امروزه کوورهای بزرگ به صورت انحصاری جریان رسانه ای و تولید محصولات رسانه ای در سراسر دنیا را در اختیار دارند. خطر کوورسازی رسانهای این است که میتواند باعث تشکیل جامعه تک صدایی شود و رسانههای کوچک و مستقل کم کم با از دست دادن مخاطبان و جریان درآمدی خود به نابودی کشیده شوند. همین امر سبب گردید که جنبش هایی در نقد رویکردهای امپریالیستی شکل گرفته و اعتراضاتی علیه اقدامات مالکین این کوورها یا به اصطلاح امپراطوری های رسانه ای مطرح گردد و قوانینی برای مقابله با آن نیز تصویب شده است. اما متاسفانه روند کوورسازی رسانهای روز به روز در حال افزایش است .
بنابراین تمام ملتهایی که به دنبال استقلال فرهنگی و اجتماعی خود با حفظ مقیاسهای جهانی و استفاده از تولیدات رسانهای متعدد هستند، میبایست اقداماتی را به منظور حفظ افزایش تاب آوری اجتماعی و محافظت از هویت و فرهنگ ملی خود انجام دهند. یکی از راهبردهایی که امروزه در سراسر جهان از آن استفاده میشود تاسیس مرکز رسانهای مستقل یا ایندیمدیاست که مجموعه جهانی تولیدات رسانهای مستقل است که به جنبش ضد جهانی شدن وابسته است (گیدنز, 1395). راهبرد دیگری که به بخشهای داخلی هر کشوری مربوط میشود بحث تبیین مفهوم سواد رسانه ای و تربیت مخاطب فعال است به گونه ای که مخاطبان در برخورد با انبوهی از تولیدات رسانهای حالت منفعلانه نداشته باشند و محتواهای متنوع رسانهای را مطابق با خوانش خود تفسیر و تعدیل نمایند.
فهرست منابع
-بگدیکیان, ب. ا. (1385). انحصار نوین رسانهای. (ع. عبادتی, مترجم) روایت فتح.
-بگدیکیان, ب. ا. (1989, ژوئن 12). خداوندگاران دهکده ی جهانی.
-دانسی, م. (1396). فهم نشانه شناسی رسانهها. (گ. میرانی, مترجم) انتشارات علمی و فرهنگی.
-گیدنز, ا. (1395). جامعه شناسی . (ف. ساتن, تدوین, نایبی, مترجم) نشر نی.
-لافی, د. (1396). موضوعات کلیدی در نظریه ی رسانهها. (ی. نوربخش, مترجم) انتشارات علمی و فرهنگی.
هیونز, ت. (1396). فهم صنایع رسانهای. (ا. ش. قاسمی, مترجم) نشر لوگوس.-
-علوی,پ (1375). ارتباطات سیاسی، توسعه ومشارکت سیاسی. نشرعلوم نوین
Andersen, R.,. (2008). Battleground: The media. Westport, Conn: Greenwood Press.
Baskoro, L. R. (2018). Kebebasan Pers di Indonesia.
Havens, A. D. (2012). Understanding Media Industries.