کیهان/ اعتبار 3 روزه !
حميد اميدي
پس از مدت ها چانه زني و فشارهاي سياسي آمريكا، دور جديد مذاكرات مستقيم سازش ميان تشكيلات خودگردان فلسطين و رژيم صهيونيستي پنجشنبه گذشته در واشنگتن، بدون هيچ نتيجه قابل بحثي- همانگونه كه انتظار مي رفت- پايان پذيرفت. پيش از اين نيز دو طرف تشكيلات خودگردان و مسئولان اسرائيلي در طول 4 ماه گذشته مذاكرات خود را به صورت غيرمستقيم و با ميانجيگري جرج ميشل- نماينده ويژه اوباما در خاورميانه- انجام داده بودند. ظاهرا قرار بود اين مذاكرات بدون پيش شرط صورت پذيرد اما در بيانيه اي كه قبل از آغاز مذاكرات از سوي نخست وزيري رژيم صهيونيستي انتشار يافت، نتانياهو قيد كرده بود كه مهمترين شرط وي براي حضور در مذاكرات، تامين امنيت اسرائيل است. در اين بيانيه تاكيد شده بود كه اگرچه رسيدن به صلح- بخوانيد سازش- امري دشوار است و اسرائيل با اشتياق كامل به پاي ميز مذاكرات بازمي گردد ولي اين گفت وگوها بايد با هدف تامين منافع اسرائيل و از همه مهمتر تامين امنيت اين رژيم باشد. سرانجام اين جلسه در واشنگتن برگزار شد و بدون هيچ نتيجه اي پايان يافت. دو طرف در اين مذاكرات كه بيشتر به يك نمايش شبيه بود تا يك جلسه جدي سياسي، نهايتا توافق كردند كه هر 2 هفته يكبار با هم ملاقات داشته باشند. مهمترين مسائلي كه بارها از سوي طرف فلسطيني در روند مذاكرات مطرح شده اما هيچ توافقي روي آن صورت نگرفته و يا تل آويو از اندك توافق حاصله سر باز زده است، عبارتند از: حق بازگشت آوارگان فلسطيني، تعيين مرزهاي دائمي، توقف شهرك سازي يهوديان در سرزمين هاي اشغالي به ويژه در كرانه باختري، موضوع قدس شريف به عنوان پايتخت دايمي دولت فلسطين، به رسميت شناختن يك دولت مستقل فلسطيني و عقب نشيني صهيونيست ها از سرزمين هاي اشغالي قبل از سال .1967 به نظر نمي رسد اين خواسته ها هيچگاه از سوي رژيم صهيونيستي مورد موافقت قرار بگيرد. مذاكرات بي حاصل سازش تاكنون با هدف تضعيف روحيه مقاومت مردم مظلوم فلسطين و انزواي حماس صورت گرفته، اما انتفاضه جانانه و فراگير مردم و مقاومت و مبارزه بي امان حماس و ساير گروه هاي مقاومت نشان داده كه هم سران رژيم صهيونيستي و هم سركردگان خائن فلسطيني در دستيابي به هدف شوم خود ناكام مانده اند. اما تحليلگران صرف نظر از بي حاصل بودن مذاكرات واشنگتن، شكل گيري چنين جلسه اي را براي كاخ سفيد مهم ارزيابي مي كنند. از سال 2008 و به دنبال جنگ 22 روزه، مذاكرات به اصطلاح صلح خاورميانه دچار ركود شد. با انتخاب باراك اوباما به رياست جمهوري آمريكا، احياي اين مذاكرات در دستور كار ديپلماسي آمريكا قرار گرفت. انتصاب جرج ميشل و ديدار مكرر وي با رهبران تشكيلات خودگردان و رژيم صهيونيستي و برخي از كشورهاي منطقه و شكل گيري كميته چهارجانبه در راستاي تحقق سياست خاورميانه اي كاخ سفيد بود. از سوي ديگر جنگ طلبي جمهوري خواهان، دولت جديد آمريكا را با چالش جدي در سياست خارجي خود مواجه كرده بود. عراق، افغانستان و سرزمين هاي اشغالي فلسطين، موضوعات مهمي بودند كه اوباما مي بايست در بدو ورود خود به كاخ سفيد آنها را مورد توجه جدي قرار مي داد. وي تلاش كرد تا با ارائه طرح هاي مختلف مشكلات اين كشور را در موضوعات چالش انگيزي از اين دست خصوصا در خاورميانه تا سرحد ممكن كم كند. برنامه خروج نظاميان از عراق، اعلام استراتژي جديد آمريكا در افغانستان و ميانجيگري ميان طرف هاي فلسطيني و اسرائيل از جمله طرح هاي اوباما بود. مشكلات داخلي آمريكا- خصوصا مسائل اقتصادي- به شدت روي محبوبيت اوباما تاثير منفي گذاشته است. رئيس جمهور آمريكا تلاش مي كند تا از هر فرصتي براي بازسازي دوباره چهره آمريكا و جايگاه حزب دموكرات استفاده كند تا شايد قدري منزلت مردمي خود را باز ستاند و در انتخابات ميان دوره اي كنگره در نوامبر آينده- آبان ماه- قافيه را به رقيب جمهوري خواه خود نبازد. به طور طبيعي در فضايي كه انتقادها به سوي اوباما سرازير شده، شكل گيري چنين جلسه اي در واشنگتن مي تواند قدري از شدت فشارها بكاهد. در واقع به نظر مي رسد عليرغم تبليغات گسترده اي كه طي هفته هاي اخير در مورد ازسرگيري مذاكرات مستقيم شده بود، بيش از آن كه هدف مشخصي براي مذاكرات در دستور كار قرار گيرد، اين جلسه به نوعي «مذاكره براي مذاكره» بود و نه بيشتر. اين تحليل زماني قوام بيشتري مي يابد كه بدانيم قرار بود مذاكرات مستقيم در صورتي آغاز شود كه در مذاكرات غيرمستقيم پيشرفتي حاصل شده باشد. اما از 21 ماه پيش تاكنون كه روند مذاكرات غيرمستقيم طي شده، هيچكدام از توافقات به ظاهر صورت گرفته جنبه عملياتي پيدا نكرده اند. بدون ترديد تن دادن به مذاكرات مستقيم، تسليم شدن در برابر خواسته هاي نامشروع رژيم صهيونيستي- البته با واسطه گري آمريكا- است. چند روز پس از اعلام آمادگي تشكيلات محمود عباس براي حضور در مذاكرات، گروه هاي فلسطيني عضو جبهه مقاومت از جمله حماس، جهاد اسلامي و جبهه خلق براي آزادي فلسطين طي يك گردهمايي در دمشق، با هرگونه مذاكره مستقيم يا غيرمستقيم با رژيم اشغالگر قدس مخالفت كرده و تاكيد كردند كه «مقاومت» تنها راه مقابله با اشغالگران و بازپس گيري اراضي اشغالي و حقوق مردم ستمديده فلسطين است. از سوي ديگر در طرف اسرائيلي نيز مخالفت هايي از سوي گروه هاي افراطي درباره مذاكرات مستقيم وجود دارد. بخش مهمي از ائتلاف دولت كنوني حاكم در فلسطين اشغالي، تمايل چنداني به آغاز مذاكرات و تعليق احتمالي شهرك سازي و روند يهودي سازي قدس شريف ندارد. اسرائيل سال گذشته به دنبال فشارهاي بين المللي اعلام كرده بود كه شهرك سازي در كرانه باختري را به مدت 10 ماه متوقف خواهد كرد. احزابي افراطي چون «اسرائيل خانه ماست» به رهبري ليبرمن- وزير امور خارجه رژيم صهيونيستي- در تلاش اند تا پس از پايان اين مدت مجددا شهرك سازي را از سر بگيرند و تهديد كرده اند اگر مهلت 10ماهه- كه سه هفته ديگر به پايان مي رسد- تمديد شود، از كابينه جدا خواهند شد. 30 سال مذاكره براي فلسطيني ها حاصلي جز گسترش شهرك سازي ها، بسط يهودي سازي قدس شريف، مصادره زمين هاي بيشتر، غصب اماكن مقدس، حفاري هاي غيرقانوني در مسجدالاقصي، محاصره چندساله غزه، ادامه سياست ترور و اعمال خشونت و روز به روز تنگ تر كردن عرصه بر صاحبان اصلي اين سرزمين، نداشته است. ديروز و در حالي كه تنها 3 روز از مذاكرات به اصطلاح صلح مي گذشت، جنگنده بمب افكن هاي رژيم اسرائيل مناطقي از نوار غزه را مورد يورش قرار داده و بمباران كردند. آيا اين نشانه ها كافي نيست تا به كساني كه سالها دنبال مذاكره با اشغالگر و دشمن تا بن دندان مسلح هستند و از كام دژخيمي چون اسرائيل، صلح و آرامش را دريوزگي مي كنند، بفهماند با دشمن بايد جنگيد و از در مسالحه و كرنش درنيامد؟! آمريكا اگر دنبال «صلح» در خاورميانه بود آتش جنگ عراق و افغانستان را شعله ور نمي كرد و در حالي كه 20 ميليون مسلمان پاكستان قرباني سيل ويرانگر شده و آواره و گرسنه شده اند، به بمباران مكرر مناطق شمالي اين كشور مبادرت نمي كرد و ايادي خود را براي به خاك و خون كشاندن مسلمانان كويته در روز قدس نمي فرستاد. خيانت ابومازن در ماجراي مذاكرات صلح با اسرائيل آن هم با ميانجيگري آمريكا! اظهر من الشمس است و الا فهميدن اين مسائل خيلي هم دشوار نيست.