هوا سرد شد آلرژی مدعیان اصلاحات عود کرد!
فقط خدا میداند، چقدر از کاهش دمای کشور خوشحالند و فقط او میداند چقدر انتظار این را میکشند که مقام مسئولی در تریبونهای رسمی بگوید، مثلا گاز فلان منطقه به خاطر سرمای زیاد دچار اُفت فشار شده یا در فلان روستا مردم دیگر گاز ندارند.
فقط خدا میداند، چقدر از کاهش دمای کشور خوشحالند و فقط او میداند چقدر انتظار این را میکشند که مقام مسئولی در تریبونهای رسمی بگوید، مثلا گاز فلان منطقه به خاطر سرمای زیاد دچار اُفت فشار شده یا در فلان روستا مردم دیگر گاز ندارند. چرا؟ فقط برای این که بگویند، چرا وقتی فلان مقام بلند پایه و رسمی اروپایی میگفت، اروپا زمستان سختی پیش رو دارد، اخبار آن در رسانههای کشور و صدا و سیما بازنشر میشد! تعجب نکنید به صفحات اول روزنامههای امروز و روزهای گذشتهشان رجوع کنید. اما چرا از بازنشر اظهارات و اخبار رسمی غربیها در رسانههای ایران راجع به زمستان سخت و بحران انرژی و اقتصادی عصبانی میشوند؟ برای فهم این نوع رفتارها، باید وارد ذهن این غربگراها شد و از زاویه دید آنها به مسئله نگاه کرد تا فهمیدشان...
اشتباه نکنید. تعصب، یکدندگی و لج بازی دلیل این رفتار جماعت غربگرای ما نیست. این رفتار عجیب ریشههای عمیق تری دارد. این صفات زشتی که از آنها نام بردیم، تا جایی میمانند که فرد، از ناحیه آنها دچار فشار و آسیب جدی نشود اما به محض این که تبعات آنها شدت یافت،
چه بسا خود به خود فرد را متعادل سازد. این که انتظار بحران برای کشورت و مردمانت را بکشی، نتیجه تعصب و یکدندگی نیست و مسئله فراتر از اینهاست. این چه حالتی است و درکجای دنیا برای یخ زدن کشورشان، لحظه شماری میکنند؟ این چه روحیه، بیماری، درد یا مسئلهای است که اگر سرما کشور خودشان را دچار مشکل کند و جان عدهای را هم به خطراندازد، عدهای ذوق مرگ میشوند؟ و اگر حتی دچار مشکل هم نکند، اصرار میکنند که شده است؟ بخوانید:
کمتر از یک سال پیش، روسیه با هدف جلوگیری از گسترش ناتو به شرق، جنگ بزرگی را با ناتو و غرب در اوکراین آغاز کرد. گستردگی این جنگ آنقدر عظیم و خساراتش آنقدر بزرگ است که، شاید تصور آن برای «شرقی جماعت»، سخت باشد. مثلا مجبور شدن انگلیسیها به انتخاب بین گرما یا غذا، هجوم آلمانیها به پارکها برای بریدن درختها و شکستن نیمکتها جهت استفاده به عنوان هیزم، ترویج حشرهخواری، ترویج و تبلیغ خوردن غذاهای کپک زده و تاریخ مصرف گذشته برای کاستن از هزینهها و صرف هزینه پسانداز شده از این راه در پرداخت قبوض برق و گاز، ورشکستگی هزاران کارخانه و شرکت، مهاجرت به کشورهای گرمتر برای فرار از هزینههای کمر شکن انرژی، اعتصابهای فلجکننده و مرگبار در کشورهایی مثل انگلیس، آلمان و فرانسه... به نام کشورها دوباره نگاه کنید: آلمان، فرانسه، انگلیس، سوئد و... ثروتمندترین و صنعتیترین کشورهای اروپایی هستند!
کارشناسان و استراتژیستهای بزرگی مثل «هنری کیسینجر» و «جان مرشایمر» و خیلیهای دیگر که آمدن چنین روزهایی را پیشبینی میکردند، یا به شکل مستقیم یا در دل تحلیلهایشان نوشتند، مقصر این جنگ غرب است چرا که روسیه از سالها پیش نسبت به تبعات عضویت همسایه خود یعنی اوکراین در ناتو هشدار داده بود. کیسینجر که تبعات ادامه این جنگ را در همان هفتههای آغازین آن پیشبینی کرده بود، تلاش کرد طی مصاحبه و یادداشتهای پیدرپی، راهحلی برای آتشبس و صلح ارائه کند و آخرین راهحلی را هم که ارائه کرد، گردن نهادن غرب به همان خواسته اولیه روسیه بود که اگر رعایت شده بود، احتمالا جنگی رخ نمیداد: تضمین عدم عضویت اوکراین در ناتو و تبدیل آن به کشوری بیطرف! اخبار این تحولات و هشدارها و بحرانها نیز به دلیل اهمیت آنها به طور مرتب در رسانهای دنیا پوش داده شدهاند و میتوان با یک جست و جوی ساده اینترنتی به آنها دست یافت.
حالا برگردیم سراغ بحث خودمان. سؤال این بود. چرا غربگرایان از بازنشر این اخبار و تحلیلها عصبانی میشوند. پاسخ در غربگرا بودن هم نیست. چرا که آنها از خود غرب که نمیتوانند غربیتر باشند! منبع اصلی انتشار این اخبار رسانههای معتبر و مقامات ارشد و رسمی همین غرب هستند. بنابر این پاسخ در غربگرایی این طیف هم نیست.
ما فکر میکنیم، یکی از پاسخهای اصلی این سول به «برجام» و «مذاکره» با آن سه چهار کشور اروپایی و آمریکا ارتباط دارد. بله درست شنیدید؛ برجام و مذاکرات. برجام همه چیز غربگرایان است. فلذا، هر اقدامی را که بتواند به این توافق مُرده، حتی یک خَش وارد کند، بر نمیتابند ولو این اقدام، بازنشر اخبار بحرانهای عجیب و غریب اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و امنیتی غرب باشد. انتشار اخبار بحرانهای کمرشکن غرب، ضعف و ناتوانی آنها در حل معضلاتشان را نشان میدهد و این طیف، غرب را در افکار عمومی ایران ضعیف نمیخواهد، حَلال مشکلات میخواهد!
در واقع، برجام ناموس این طیف است؛ حتی اگر مُرده باشد. برایشان مثل یک چارچوب نظری است که جهت تحلیل و تبیین هر موضوعی-تأکید میکنیم - هر موضوعی در هر حوزهای که فکرش را بکنید، به کارش میگیرند. اگر مواضع آنها را طی سالهای بعد از شکل گیری توافق برجام مرور کنید، خواهی دید آن را حلال تمام مسائل ایران معرفی کرده و همه چیز را داخل این چارچوب تحلیل و تبیین کردهاند. از آب خوردن مردم تا فیشهای نجومی، از اقتصاد تا فرهنگ و سیاست، از ترور و آدم کشی تا آشوبهای خیابانی و... فقط به عنوان یک مثال خیلی نزدیک، رجوع کنید به یادداشت سه روز پیش یکی از وزرای دولت برجام درباره هتاکی نشریه هتاک فرانسوی تحت عنوان «جمهوری اسلامی در دام شارلی ابدو نیفتد.» شاید باور نکنید اما، هتاکی شارلی ابدو را هم به شکل مستقیم به مذاکرات و به شکل غیر مستقیم به برجام ارتباط داده است! ایشان درباره واکنش به هتاکی نشریهای که کارش هتاکی به مقدسات است، به جمهوری اسلامی ایران هشدار داده که، مبادا واکنشی نشان دهید. چرا؟ چون باعث تیرگی روابط با اروپا و از بین رفتن آخرین امیدهایش برای احیاء مذاکرات میشود!
یا مثلا وقتی انسان بزرگی در تراز سردار دلها سلیمانی- که همین چند روز پیش سومین سالگر شهادتش بود- آن طور ناجوانمردانه ترور شد، گفتند این ترور نباید باعث توقف و تضعیف مذاکرات و برجام شود. وقتی برجام از سوی غرب با آمدن تحریمهای پیدرپی عملا نقض میشد، باز تاکید میکردند برجام باید بماند. وقتی آمریکا با مشاهده واکنش بینظیر! این طیف در برابر بد عهدیهایش، با خیال آسوده از برجام خارج شد، باز هم گفتند صرفا یک مزاحم از برجام خارج شد و...خلاصه این که، هر تحریم، هتاکی، ترور، آشوب، جنگافروزی و جنایت و خیانتی که از سوی غرب علیه این کشور راهاندازی و مدیریت شد، از نگاه این طیف، نه کار بایدن و بن سلمان و ماکرون که، کار
یک طیف تندرو در زیرزمینهای مخفی کاخ سفید و الیزه بوده که هدفش، بر هم خوردن مذاکرات و از بین رفتن آخرین امیدها برای زنده شدن برجام بود! ماجرای زمستان سخت اروپا و گرفتاری عجیب و غریبی که کشورهای غربی با ورود به جنگ اوکراین دچارش شدهاند نیز، از نگاه این طیف نباید باز نشر شود چون اولا، بیفایده بودن مذاکرات را اثبات میکند و مردم با دیدن و شنیدن این اخبار خواهند گفت «موز اگر قوَّت داشت، کمر خود را راست میکرد»، ثانیا، غلط و مُخرب بودن منظومه فکری این طیف را بر ملا میسازد. از نگاه این طیف، ایران باید همیشه ضعیف و گرفتار در مشکلات دیده شود و اوضاع غرب هم همیشه باید گل و بلبل نشان داده شود تا، راه وابستگی به غرب باز بماند.
اما اینجا طیف دیگری هم وجود دارند که، مذاکره با آن سه چهار کشور غربی را بنا به دلایل تاریخی و تجربی بیفایده و پُرخسارت میبینند و معتقد به تنظیم معقول و متوازن روابط با همه کشورهای جهان و توجه به ظرفیتهای عظیم بر جای مانده در داخل و خارج به شکل توأمان هستند. به عبارتی، دنیا را تشکیل شده از ۱۹۵ کشور میدانند نه ۴ کشور! آنها برجام را «خسارت محض» میدانند و برای این اعتقادشان هم دلایل زیادی دارند. شما بفرمایید، توافقی که مجوز هر اقدامی را علیه مردم و کشور عزیزمان بدهد و مانع از پاسخگویی به این اقدامات و جنایات و هتاکیها شود-که مبادا به تریج قبای برجام و مذاکره و غرب بر بخورد- خسارت محض است یا حلال مشکلات؟
همین امروز رجوع کنید به صفحات اول روزنامهها و سایتهایشان. مملو از اخبار، تصاویر و تحلیلهایی است راجع به «زمستان سخت در ایران» تا، «زمستان واقعا سختِ اروپا» در اذهان محو شود این در حالی است که در کشورمان نه کسی مجبور شده از فضولات گربه برای آتشافروزی و تولید گرما استفاده کند، نه کارمندانمان وادار شدهاند، پتوپیچ پشت میزهایشان بنشینند و نه وادار شدهاند، ۴۰ درصد در مصرف انرژی صرفهجویی کنند. هیچ خانه عادی هم مجبور نشده ماهی ۳۰ میلیون تومان بابت پرداخت قبض گاز خانهاش پرداخت کند و هزینههای انرژی مردم نیز شکر خدا ۴ برابر درآمد ماهانهشان نشده است. توصیههای همیشگی و همه ساله برای صرفهجویی در مصرف گاز در زمستان در ایران کجا، «زمستان سخت» اروپا با تبعات هولناکی که در بالا به گوشهای از آنها اشاره شد کجا؟!
روزنامه کیهان