10 مسیر شکست خورده در توطئه بزرگ / از ترک میز مذاکره تا تحریم مردم ایران
نقش دولت امریکا و برخی دولتهای اروپایی در اتاق طراحی و هدایت ارکان آشوبهای اخیر
کشورهای غربی سالها با بهانه پرونده هستهای ایران به ایرانهراسی، تلاش برای اجماعسازی و سناریونویسیهای گوناگون علیه جمهوری اسلامی اقدام میکردند. آنها تا چند ماه قبل و در میانه مذاکرات رفع تحریم نیز با ادعاهایی مانند نزدیکی ایران به ساخت سلاح هستهای ضربالاجلهایی تعیین کرده و هر بار از نزدیکتر شدن زمان آن سخن میگفتند. اما نخنما شدن مسأله هستهای، بدعهدی امریکا در مسأله برجام و از دست دادن کارویژه تبلیغاتی آن باعث شد تا امریکاییها نیز با برنامهریزی برای بهانههایی دیگر سراغ سناریویی تازه حرکت کرده و تلاش کنند تا اهرم فشاری جدید علیه کشورمان خلق کنند. مسأله جنگ اوکراین و حقوق بشر دو دستاویزی بود که امریکا تلاش داشت تا پیرامون آن به اجماعسازی دست بزند. یک بررسی اجمالی نشان میدهد علاوه بر مواضع متعدد در حمایت از آشوبگران، تاکنون 10 مسیر سرمایهگذاری جدی از سوی غربیها برای به نتیجه رساندن پروژه ناامنی در ایران طی شده، اما هیچ کدام از آنها نتوانسته است واشنگتن را در رسیدن به «تارگت نهایی» خود به نتیجه برساند. «ایران» در این گزارش از اقدامات به کار گرفته شده برای تهدیدنمایی مسأله حقوق بشر در ایران و سرنوشت آن از آغاز آشوبها تاکنون گزارش میدهد.
اعلام فاصله از میز مذاکره
اولین اقدام دولت امریکا پس از آغاز اغتشاشات در ایران را میتوان اعلام رسمی این سیاست دانست که کاخ سفید اعلام کرد، تمرکز این کشور روی آشوبها در ایران است و مذاکرات رفع تحریم به حاشیه رانده شده است. جان کربی، سخنگوی شورای امنیت ملی کاخ سفید صراحتاً اعلام کرد، مذاکره با ایران فعلاً در دستور کار دولت جو بایدن نیست. وی گفت: «مذاکرات هستهای با ایران در دستور کار قرار ندارد و ما بر چگونگی تعامل نظام ایران با مردمش متمرکز شدهایم.» این سخن را سایر مقامات امریکایی نیز اعلام کردند تا به عنوان سیگنال حمایتی امریکا به اغتشاشگران و روحیه دادن به آنها برای ادامه آشوبها در ایران دریافت شود. حمایت علنی امریکا از خشونتطلبان خیابانی به اینجا محدود نشد و رئیس جمهور دموکرات امریکا نیز خود به مسأله ورود کرد. جو بایدن در اظهاراتی خلاف عرف و عجیب برای نشان دادن حمایت تمامقد خود از پروژه آشوب جمله «ما ایران را آزاد میکنیم» را اعلام کرد. این اظهارات درحالی طی هفتههای ابتدایی اغتشاشات به زبان رانده شد که با نتیجه ندادن اغتشاشات کمکم امریکاییها به لزوم از سرگیری مذاکرات اذعان کردند. بلینکن، وزیر خارجه امریکا چندی قبل رسماً اعلام کرد، «تلاشهای دیپلماتیک برای توافق با ایران و اطمینان از پایبندی این کشور به توافق هستهای را ادامه خواهیم داد» پس از این صحبت بود که بورل و مورا از طرف امریکا پیام ازسرگیری مذاکرات را در نشست بغداد2 در پایتخت اردن به وزیر امور خارجه ایران ابلاغ کردند.
نشست غیرعلنی و ناکام شورای امنیت
امریکا تلاش کرد تا بهانه حقوق بشر را به شورای امنیت نیز بکشاند. به همین دلیل بود که ایالات متحده به همراه آلبانی سعی کرد تا در یک کارزار ضدایرانی مانوری جهانی علیه ایران را در شورای امنیت ساماندهی کند. پس از مدتها برنامهریزی این نشست به صورت غیررسمی و «آریا فرمولا» برگزار شد اما رئیس دورهای شورای امنیت پیش از برگزاری این نشست ضمن فاش کردن این موضوع که این نشست ارتباطی با نشستهای دورهای شورای امنیت ندارد گفت، آنچه در ایران میگذرد در چهارچوب مسائل داخلی ایران است و ارتباطی به این شورا ندارد. از همین رو بود که دولتها با تصمیم شخصی میتوانستند در این جلسه حضور پیدا کنند. این مسأله باعث شد تنها امریکا و آلبانی در سطح سفیر در این نشست حضور پیدا کنند و سایر کشورها در سطحی پایینتر حضور یابند، به طوری که انگلیس و ایرلند در سطح نمایندگی و سایر کشورها در سطح کارشناسی در این جلسه حاضر شدند. فارغ از سطحبندی حاضران در این نشست، مواضع مطرح شده توسط همه آنها نیز همسو با سیاستهای امریکا علیه ایران نبود. در این نشست نمایندگان مکزیک، امارات متحده عربی و سه کشور آفریقایی شورای امنیت یعنی کنیا، غنا و گابن، موضعی علیه ایران نگرفتند و چین و روسیه صراحتاً این نشست سیاسی را محکوم کردند. سفیر ونزوئلا در سازمان ملل متحد نیز به نمایندگی از گروه دوستان منشور سازمان ملل متحد خواستار سخنرانی در حمایت از ایران بود که امریکا موضع این کشور را برنتابید و از فهرست سخنرانان حذف کرد.
رونمایی از اپوزیسیونهای جدید
اواسط مهرماه و چند هفته پس از شروع اغتشاشات، بلینکن وزیر خارجه امریکا اعلام کرد در ادامه تلاشها برای دامن زدن به ناآرامیها در ایران، مقامات کاخ سفید با جمعی که آنها را مدافعان حقوق بشر و حقوق زنان معرفی کرده بود، دیدار کردهاند. در این نشست که کامالا هریس، آنتونی بلینکن، وندی شرمن و رابرت مالی حضور داشتهاند از چهرههایی رونمایی شد که تا پیش از این کمتر به آنها پرداخته میشد. اما کسانی که از آنها با عنوان فعال حقوق زن ایرانی یاد شده بود، شامل پنج نفر بودند؛ نازنین بنیادی، رویا حکاکیان و شری حسینی سه نفر از آنها بودند که تصاویرشان در این دیدار رسانهای شد. دو نفر از آنها به دلیل فضای سنگین افکار عمومی ترجیح دادند تا از دید دوربینها دور بمانند. این افراد در دیدار خود با مقامات کاخ سفید خواهان حمایت امریکا از شورشها و تحریمها علیه ایران شدند.
فارغ از این مسأله که مردم ایران بشدت با تحریمهای غیرقانونی و پروژه امریکایی آشوب مخالفند، حضور این چهرههای جدید نشان داد، مقامات دولت بایدن بهخوبی متوجه این مسأله شدهاند که چهرههای قبلی مانند معصومه علینژاد بشدت منفور هستند. حالا کسانی مانند نازنین بنیادی به عنوان هنرپیشهای با کارنامه بیارتباط با حقوق زنان که معتقدند تحریمهای اقتصادی برای مردم ایران مانند شیمیدرمانی برای یک بیمار سرطانی مفید هستند که در کنار مقامات امریکایی نسخه آنها را تئوریزه میکنند نیز نمیتوانند برای مردم ایران مقبول واقع شوند.
تلاش ناکام برای رسمیت دادن به تجزیهطلبان
چند هفته پس از دیدار امریکاییها با چهرههای جدید، مقامات فرانسوی نیز دیداری با چهرههای ضدایرانی برگزار کردند تا شاید بتواند پیام مثبتی به اغتشاشگران در ایران باشد. کاخ الیزه در این خصوص اعلام کرد در دیدار با مکرون علاوه بر علینژاد، لادن برومند مؤسس بنیاد عبدالرحمن برومند مستقر در واشنگتن و دو نفر دیگر حضور داشتند. نکته قابل تأمل آنکه دلال ارتباط معصومه علینژاد با امانوئل مکرون شخصی به نام برنارد لوی بوده است. لوی که با عنوان «آشوبساز خاورمیانه» معروف است، یکی از علاقهمندان و متفکران جدی برای تکه تکه کردن کشورهای منطقه غرب آسیا است. او از جمله حامیان جدی تجزیهطلبان کرد، جنگ داخلی لیبی و رژیمصهیونیستی است که دیدگاههای ضدایرانی رادیکال دارد. برنارد لوی در وصف دیدار خود با علینژاد مینویسد: «در کنار مسیح علینژاد با روح شورش در ایران آشنا میشوم. من او را شجاع میدانم؛ او فوقالعاده است....من این زن فعال را تحسین میکنم که از هیچ چیز و هیچکس نمیترسد؛ در زمان خداحافظی ابراز داشت دفعه بعد میخواهد یک عکس سه نفره با دوستم سلمان رشدی بگیرد.» جالب آنکه لوی در توصیف دیدار علینژاد و چند زن دیگر با مکرون پشت درهای بسته گفته است: رئیسجمهور فرانسه بیان کرد در مواجهه با شورشی از این نوع، رئیس یک دولت دموکراتیک نمیتواند بیتفاوت باشد، اما ناگهان علینژاد گفت «این یک شورش نیست، یک انقلاب است» جملهای که به خوبی نشان میدهد مقامات فرانسوی پروژه شورش را نه در حد یک تحول مهم بلکه در سطح اهرم فشاری علیه ایران میبینند.»
حمله به سفارتخانه های ایران و مراکز اسلامی
کشورهای اروپایی با حمایت از اپوزیسیون، بستری مناسب را برای تحرکات ضدایرانی آنها در قلب اروپا برنامهریزی کردند. این اقدامات از حمله به سفارتهای ایران تا حمله به مراکز اسلامی در کشورهای اروپایی را دربرمیگرفت، اما حجم خشونت بالای گروههای فارسیزبان ضدایرانی تا جایی بالا گرفت که این کشورها مجبور به سرکوب آنها شدند. درحالی که مقامات کشورهایی مانند نروژ و انگلیس از آشوبها در تهران به بهانه حقوق بشر و دموکراسی حمایت میکردند و برخورد با ناهنجاری و ناامنی توسط ایران را زیر سؤال میبردند، برخی ایرانیان مقیم این کشورها با انجام اقداماتی محدود و مشابه با آنچه در ایران رخ داده بود به خشونت و اغتشاش دست زدند. حمله به خودروها، حمله به آمبولانس، حمله به پلیس و مجروح کردن چند نفر از آنها، حمله به هیآت مذهبی و مراکز اسلامی، شعارهای تند سیاسی، پرتاب سنگ، بطری و کوکتل مولوتف از جمله اقداماتی بود که توسط این آشوبگران انجام شد. کشورهای اروپایی با دستگیری بیش از 100 ایرانی در لندن، پاریس و اسلو این خشونتها را سرکوب کردند. پلیس نروژ ضمن آنکه اعلام کرد ۹۵ نفر از عناصر اغتشاشگر مقابل سفارت ایران در پایتخت این کشور را دستگیر کرده است، خبر داد این افراد اقدامات وحشیانه و خشونتآمیزی را در تجمع مقابل سفارت انجام داده بودند. پلیس لندن نیز از دستگیری دهها ایرانی حاضر در خشونتطلبی در خیابانهای پایتخت این کشور خبر داد و با انتشار تصویر 13 نفر دیگر خواهان شناسایی و معرفی آنها شد تا نشان دهد امنیت لندن برای انگلیسیها مانند امنیت ایران دستمایه بازیهای سیاسی نخواهد بود.
اجاره خیابانهای برلین و ونکوور به ضدانقلاب
پس از به خشونت کشیده شدن تجمعات ضدایرانی در کشورهای غربی، دولتهای این کشورها تصمیم گرفتند با حضور مستقیم در برگزاری و تأمین امنیت، تجمعات ضدایرانی را تحت تدابیر شدید امنیتی برگزار نمایند. برگزاری این تجمعات در دو کشور کانادا و آلمان به فاصله زمانی چند روزه برگزار شد اما همین تجمعات سند رسوایی پشتیبانان خارجی اغتشاشات را فراهم کرد. به عنوان نمونه روز شنبه بهعنوان روز تعطیل برای این تجمع در برلین انتخاب شد تا ایرانیان از تمام اروپا برای این مانور سیاسی گرد هم آیند. رویترز خبر داد ایرانیان از ایالاتمتحده، کانادا و سراسر اروپا برای حضور در این راهپیمایی حاضر شدند. بر اساس آمار شورایعالی ایرانیان خارج از کشور، تا سال 99 نزدیک به یک میلیون و 200 هزار ایرانی در اروپا زندگی میکنند. این آمار بدون احتساب ایرانیان در امریکا و کانادا حساب شده است. جریان ضدانقلاب تلاش داشت با تبلیغات فراوان و حمایت کشورهای بیگانه جمعیت انبوهی از آنها را به برلین برساند و نمایشی بزرگ به اجرا درآورد. با این حال حتی آمارسازیهای منتشر شده توسط بیگانگان نیز گویای عدم استقبال ایرانیان است. این در حالی است که بسیاری از پرچمهای به اهتزاز درآمده در برلین رنگ و بویی از ایران نداشت. پرچمهای گروه تروریستی الاحوازیه، تجزیهطلبان کرد، رژیمصهیونیستی، سلطنتطلبان، همجنسبازان، پانترکها و منافقین تنها نمادهایی بودند که حاضران در این نمایش در دست گرفته بودند. چهرههای غیر ایرانی در این تجمع نیز به شکل قابلتوجهی در تصاویر مخابره شده به چشم میخورد. آلمانیها، کردهای سوریه و ترکیه، افغانها و حتی تصاویر افراد آفریقایی با در دست داشتن عکسی از مرحومه مهسا امینی نشان میداد جمعیت زیادی با وعدههای فراوان به این تجمع آورده شدهاند. میزهای پذیرایی شامل میوه، قهوه و تنقلات نیز ثابت میکند دولت آلمان برای این تجمع حداقلی سنگتمام حداکثری گذاشته است.
رأیگیری در کمیسیون مقام زن
از دیگر اقدامات امریکا آن بود که در راستای فشار حقوق بشری، عضویت ایران در کمیسیون مقام زن را که با بیشترین رأی کشورهای عضو مجموعه اکوسوک یعنی از ۵۴ رأی با کسب ۴۳ رأی عضو این کمیسیون شده بود، نقض کند. این اتفاق به عنوان بدعتی در نهادهای بینالمللی تبدیل شد تا جایی که انتقاد نشریه پولیتیکو و حتی وزیر خارجه هلند را نیز در پی داشت. در نهایت نیز با رأیگیری در این کمیسیون، قطعنامه حذف ایران با 29 رأی موافق کشورهای همسو با امریکا در قبال 24 رأی مخالف و ممتنع به تصویب رسید. این درحالی است که تناسب آرا بهگونهای بود که تنها دولتهای غربی یا متحد امریکا به قطعنامه رأی مثبت دادند.
تقویت رسانهای گروهکهای تروریستی مسلح
غربیها سرمایهگذاری سنگینی نیز روی چهرههای تروریستی انجام دادند تا جایی که عبدالله مهتدی از سرکردگان گروهک تروریستی و تجزیهطلب کرد به کرات روی آنتن رسانه ایران اینترنشنال حاضر بود. شبکه ایران اینترنشنال سعودی که چندی قبل باراک راوید، خبرنگار صهیونیستی وبگاه خبری «والا» درخصوص آن خبر داده بود «موساد از این رسانه برای جنگ اطلاعاتی خود علیه ایران استفاده میکند»، با تریبون دادن افراطی به تجزیهطلبان کرد و پوشش گسترده و غیرواقعی تحولات استانهای مرزی، در این مسأله سنگتمام گذاشت. علاوه بر سخنان مقامات صهیونیست، صوت افشا شده از رعنا رحیمپور خبرنگار بیبیسی که اخیراً گفته است «رؤسای ایران اینترنشنال دستور دادهاند فقط با احزاب جداییطلب و قومگرا مصاحبه شود» از دیگر اعترافات به این پروژه ضدایرانی در جریان اپوزیسیون ایران و کشورهای مرتجع منطقه قلمداد میشود. هرچند این پروژه نیز جواب نداد و نیروهای حافظ امنیت کشور با حملات پیاپی به مقرهای رسمی تروریستها در اقلیم کردستان عراق پاسخ محکمی به اقدامات تروریستی آنها دادند. با عدم مرجعیت یافتن گروههای تروریستی بین مردم، این رسانهها و پشتیبانان غربی آنها با بزرگنمایی از سلبریتیها تلاش کردند آنها را بهعنوان چهرههای هدایتپذیر خود انتخاب کنند.
تحریم مردم ایران در حمایت از اغتشاشگران
گرچه واضح بود که تمام قدرت تحریمی امریکا و کشورهای غربی علیه ایران ذیل فشارحداکثری تجمیع شده و به نتیجه نرسیده اما این کشورها تلاش کردند تا با اعمال تحریمهای هرچند نمایشی به سناریوی فشار روانی علیه تهران بپردازند. آلمان، کانادا، انگلیس، امریکا و برخی دیگر از کشورهای اروپایی به اعلام تحریمهایی علیه مقامات ایرانی و نهادهای مرتبط با پلیس پرداختند. این اقدامات در حالی است که وزارت خزانهداری امریکا به رغم تحریمهای ضدایرانی، دستورالعملی را بهمنظور گسترش دامنه خدمات اینترنتی برای ایران صادر کرده بود تا اغتشاشگران بتوانند از بستر اینترنت علیه مردم استفاده نمایند. اما همه این اقدامات نیز نتوانست مانع فروکش کردن اغتشاشات شود.
اعلام کفالت قاتلان شهدای امنیت
با پایان یافتن اغتشاشات و سناریوی ناامنی در ایران کشورهای غربی تلاش دارند تا همچنان بهانهای برای جنگ روانی و رسانهای علیه ایران داشته باشند. مجازات محاربان و قاتلان شهدای مدافع امنیت آخرین دستاویزی است که آنها برای داغ نگه داشتن و باز بودن پرونده آشوبها به آن تمسک جستهاند. محکوم کردن این احکام قانونی توسط امریکا و اتحادیه اروپا با بیانیه خوانی یا احضار سفیر را میتوان آخرین تقلای آنها در زمینه پروژه آشوب دانست. این درحالی است که پیش از اجرای مجازات عوامل شهادت نیروهای حافظ امنیت، برخی نمایندگان مجالس اروپایی در حمایتی سیاسی اعلام کردند که کفالت آنها را برعهده میگیرند.
این در حالی است که ناکام گذاشتن خشونت طلبان از سوی مردم، باطل السحر فضاسازیهای امریکا و اروپا برای ادامه یافتن توطئه ناامن سازی ایران است و باید آن را صدای شکست پلنB امریکا برای باج گیری از جمهوری اسلامی دانست.
روزنامه ایران