پلن «B» غرب علیه ایران / تخریب به جای «دیپلماسی»
غرب در اجرای پلن B» علیه ایران این بار تمرکز خود را بر وجه همکاریهای نظامی ایران و روسیه قرار داده است. این مهم را «میخائیل اولیانوف»، نماینده روسیه در مذاکرات وین چند روز پیش مطرح کرد.
غرب در اجرای پلن B» علیه ایران این بار تمرکز خود را بر وجه همکاریهای نظامی ایران و روسیه قرار داده است. این مهم را «میخائیل اولیانوف»، نماینده روسیه در مذاکرات وین چند روز پیش مطرح کرد. او ادعاهای مطرح شده از سوی کشورهای غربی درباره ارسال پهپاد به روسیه را بهانهای ناشیانه برای متوقف کردن مذاکرات وین در خصوص برجام توصیف و تصریح کرد: «بهنظر میرسد امریکا و سه کشور اروپایی برای حرکت به سمت پلن «B»وسوسه میشوند». «اولیانوف» این رویکرد را اشتباهی بزرگ دانست و تأکید کرد که دشوار بتوان تصور کرد چنین طرحی گزینهای معتبر باشد و به احتمال زیاد بیهوده خواهد بود. همزمان با موضعگیری این مقام روس، «ند پرایس»، سخنگوی وزارت خارجه امریکا تنها چند روز پس از آنکه کشورش از لزوم تمرکز دوباره بر دیپلماسی با ایران سخن گفته بود، اعلام کرد که دولت «جو بایدن»، احیای توافق هستهای را از دستورکار سیاست خارجی خود مرتبط با ایران خارج کرده و بر مقابله با همکاری نظامی- امنیتی بین ایران و روسیه تمرکز کرده است.
موانع تحقق زیادهخواهی غرب
سخن از پلن «B» نخستین بار شهریورماه سال گذشته از سوی «بنی گانتز»، وزیر جنگ رژیمصهیونیستی مطرح شد؛ جایی که این مقام صهیونیستی پس از پدیدار شدن نشانههای عزم دولت سیزدهم در ایران برای به نتیجه رساندن مذاکرات رفع تحریمها خواستار همراهی ایالات متحده برای پیگیری این پلن شد. چه آنکه رویکرد دولت جدید ایران بر خلاف انتظارات ایالات متحده نمیتوانست به معنای دستیابی به توافقی باشد که خواستههای یکجانبهگرایانه این کشور را محقق سازد. از این رو قابل انتظار بود که طرح پیشنهادی مقامهای صهیونیستی با تمرکز بر چند وجه در دستور کار مقامهای امریکایی قرار گیرد که برخلاف پروپاگاندای تبلیغاتی خود، هیچ گزینهای جز احیای توافق را پیش روی خود نمیدیدند و اجرای این پلن را نیز با هدف تغییر کیفیت این توافق در دستور کار قرار دادند. در حقیقت مقامهای امریکایی بهخوبی به این حقیقت وقوف یافتند که ایران در حوزه سختافزاری و منطقهای تجربه کافی برای تبدیل تهدید به فرصت را پیدا کرده است و این امر میتوانست مانعی جدی در روند تحقق زیادهخواهیهای غرب باشد.
اجرای پلن جایگزین
نخستین و اصلیترین وجه پلن «B» تشدید تحریمها بود که هدف فروپاشی کامل اقتصاد ایران را مورد تأکید قرار داده بود. برای تحقق آن نیز دولت «بایدن» کوشید نخست منافذ و راههای دور زدن تحریمها را شناسایی کرده و آنها را با انسداد روبهرو سازد و از سوی دیگر کشورهایی که در شرایط تحریم با ایران مبادلات نفتی و اقتصادی دارند، تحت فشار قرار دهد. اما رویکردی که دولت سید ابراهیم رئیسی در مقابله با نظام سختگیرانه تحریمهای امریکایی به اجرا درآورد و نشان داد که ایران حیات اقتصادی خود را به اجرای برجام گره نزده است، همراه با وقوع تحولات دیگری سبب شد تا مقامهای امریکایی فوریت بیشتری برای به اجرا درآوردن ابعاد دیگر پلن «B» احساس کنند. این چنین بود که «رابرت مالی»، نماینده ویژه امریکا در امور ایران مهرماه سالجاری در سخنانی در مرکز مطالعات کارنگی مدعی شد: «ما آمادهایم خود را با واقعیتی وفق دهیم که در آن با تمامی گزینهها برای رسیدگی به برنامه هستهای ایران – در صورتی که این کشور حاضر نباشد به محدودیتهای خود در برجام بازگردد - سروکار داشته باشیم. ما در حال کار روی پلن B هستیم».
هدایت اغتشاشات و حربه آژانس
این موضعگیری تنها چند روز پس از آن مطرح شد که در پی درگذشت مهسا امینی و آغاز آشوبهای خیابانی ایران تحت هدایت گروهها و جریانهای تجزیهطلب، مقامهای امریکایی درصدد برآمدند از فرصت پیگیری ادعاهای حقوق بشری در دفاع از حقوق زنان ایرانی برای عقب راندن ایران از مواضع مذاکراتی خود بهره ببرند. همین امر سبب شد که سیاستمداران غربی در یک همسویی آشکار توجه خود را از مذاکرات وین برداشتند و در روند اجرای ضلع دیگر پلن «B»، آژانس را نیز وارد چالش ساختگی جدیدی کردند تا از قبال آن بتوانند اجماع گستردهتری را در قبال ایران در فضاهایی همچون شورای حکام آژانس به وجود آورند.
تلاشی که هرچند ایران برای بیاثر کردن آن همه ظرفیتهای حقوقی و قانونی را به کار گرفت اما نشان داد که غرب آژانس را در زمین عملیات روانی خود به بازی گرفته است و مقامهای آژانس نیز آگاهانه به نقش یکجانبه خود علیه ایران مشغول هستند.
جستوجوی بهانههای جدید
با فرونشستن اغتشاشات در ایران و همچنین دیپلماسی سازندهای که کشورمان در قبال مقامهای آژانس در پیش گرفت، انتظار میرفت که این بار سمت و سوی توجه غرب بر همکاری نظامی و امنیتی ایران و روسیه متمرکز شود. به این ترتیب اجرای سناریوی ساختگی مشارکت ایران در جنگ اوکراین به بهانه فروش پهپادهای نظامی به مسکو به جدیدترین مأموریت امریکا و شرکای اروپاییاش در پیگیری فاز افزایش عملیات روانی علیه تهران تبدیل شد. در همین چهارچوب شماری از مقامهای امنیتی و دیپلماتیک امریکا از جمله «جیک سالیوان»، مشاور امنیت ملی و «رابرت مالی»، نماینده ویژه امریکا در امور ایران مدعی شدند که ایران با فروش پهپادهای نظامی به روسیه، این کشور را در جنگ علیه اوکراین همراهی میکند و همراه با آنها نیز برخی از کشورهای اروپایی در همسویی با ادعای واهی واشنگتن، انتقال این پهپادها از سوی ایران به روسیه را نقض قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت خواندند. این در حالی بود که مقامهای دیپلماسی کشورمان که از همان ابتدا وقوع جنگ نظامی در اوکراین را محکوم کرده و حتی خواستار ارائه کمکهای انساندوستانه به مردم جنگزده این کشور شدند، بارها ادعای مشارکت در این بحران نظامی از طریق هواپیماهای بدون سرنشین را رد کرده و این اتهامات بدون سند را بخش جدیدی از عملیات روانی علیه جمهوری اسلامی ارزیابی کردند. در پی تشدید این ادعاها بود که وزیر امور خارجه ایران از اقدامات امریکا در طرح ادعای مشارکت ایران در جنگ اوکراین و تلاش برای براندازی با عنوان همان پلن «B» یاد کرد و با تأکید بر موضع بیطرفانه ایران در جنگ اوکراین گفت که تهران ماهها قبل از جنگ اوکراین به روسیه پهپاد فروخته، اما واشنگتن مانع از گفتوگو با کییف و روشن شدن ابعاد واقعی این اتهام شده است.
احساس خطر
با وجود این تأکید ایران و فقدان مدارک و نشانه در اثبات وجود پهپادهای ایرانی در جنگ اوکراین، به نظر میرسد آنچه سبب شده که امریکا در اجرای پلن «B» بر همکاریهای امنیتی و نظامی ایران و روسیه متمرکز شود، از یک سو شکست در بهرهگیری از دیگر ابعاد اشاره شده این پلن و از سوی دیگر خطری است که از تعمیق رابطه تهران و مسکو زیر سایه تقابل رو به افزایش واشنگتن و مسکو که در بحران اوکراین به اوج خود رسیده، احساس کرده است. جایی که درک مشترک ایران و روسیه از خطرات دامنهدار رویکرد یکجانبه امریکا، این کشورها را به سمت و سوی تقویت همکاریهای همهجانبه کشانده است. مناسباتی که بویژه پس از آغاز به کار دولت سید ابراهیم رئیسی در عرصه مناسبات سیاسی و اقتصادی دوجانبه روند رو به پیشرفتی تجربه کرده و باعث شده چنین سطحی از همکاری به دیگر حوزههای دفاعی، امنیتی و سیاسی تسری یابد. این چنین است که سیاست ایران در گسترش رابطه با قدرتهای بزرگ آسیایی اسباب نگرانی امریکایی شده که تا پیش از این در قالب ائتلافهای نیم بند در عرصه همکاریهای امنیتی و نظامی، شکستهای متعددی را در به هم زدن معادله قدرت در منطقه بزرگ آسیا از سر گذرانده است.
در راستای تقبل چنین شکستی است که حالا بار دیگر مسئولان امریکایی برای جبران مافات شکست همه طرحهای دارای اولویت خود به جای تمرکز بر دیپلماسی از تمرکز بر موضوعات انحرافی متمرکز میشوند. این درحالی است که آنها حتی اختلافات میان ایران و آژانس را مسألهای خارج از مذاکرات تلقی میکردند! و اکنون مدعی این هستند که بر همکاریهای ایران و روسیه تمرکز دارند و مذاکرات از دستور کارشان خارج است.
روزنامه ایران