درباره یک وارونه نمایی آشکار؛
تلاش برای تحریف قالیباف
منش و نگاه قالیباف به دین و جامعه که برگرفته از متن و رفتار امام و رهبری است نه مربوط به امروز و دیروز که در طول سالیان گذشته موجب اتحاد تندروها و کندروها علیه او شده است.
سایت فردا/ سعید آجورلو: آنچه آقای مهدی جمشیدی درباره سخن اخیر آقای قالیباف در برنامه ملک سلیمان نوشتند، تحریف سخن صریح و شفاف رییس مجلس است و از چند زاویه قابل نقد می باشد.
اول: ایشان مانند هم مسلکان سیاسی خود که همواره با طعنه و توهین با طرف مقابل سخن می گویند، عادت قدیمی را کنار ننهادند و انگار که قصد تخریب داشته باشند در نوشتار، نام رییس مجلس را به شیوه نادرست مرقوم کردند که باید آن را به حساب همان تفکری گذاشت که از تند شدن به مرجعیت هم ابایی ندارد. این مرام و مسلک عادت دیرینه سوپرانقلابی هاست.
دوم: نویسنده با بافتن آسمان و ریسمان به هم و بدون اینکه متن و فرامتن سخن قالیباف را درک کرده باشد، بنا به عادت انگ زدن این سخنان را ذیل اسلام رحمانی اصلاح طلبان تفسیر می کند که این البته تحریف صریح سخن قالیباف است. حرف و سخن رییس مجلس در راستای سخن رهبری و برگرفته از مکتب سلیمانی است که اتفاقا از سوی دوستان نویسنده همواره در غربت و انزوا بود و امروز به جای پند گرفتن از این سخنان، هم آن را تحریف و هم طلبکارانه دیگران را متهم می کنند.
قالیباف در این برنامه با صراحت از حفظ ارزش ها سخن می گوید :« ممکن است بعضیها که نوع نگاهشان به مردم متفاوت است، بگویند ما میخواهیم ارزشها را حفظ کنیم. بله، هیچکس نباید از ارزشها کوتاه بیاید. اما مگر شهید سلیمانی ارزشها را رعایت نمیکرد؟ دیدید مردم چگونه برای تشییع ایشان آمدند و با تمام وجود ایشان را قبول دارند.ما بهعنوان متولیان برای آن نوسازی حکمرانی و تحول باید حکمرانی را برگردانیم به حکمرانی حاجقاسم. باید مردم را محترم بشماریم. برای انسجام جامعه، لازم نیست مردم را بسازیم، تلاش کنیم خودمان را بسازیم. »
این دقیقا همان جمله ای است که از سوی نویسنده سانسور می شود تا پروژه «ناب سازی» و «خالص سازی» سوپرانقلابی ها استمرار یابد.
بر این اساس، متهم اصلی کسانی هستند که با خوانش دگم و رادیکال از گفتار انقلاب اسلامی، هرگونه نرمش و مهربانی و محبت و تلاش برای جذب و اقناع را به اسلام رحمانی سروش ربط داده و حالا که در مقابل سخنان قاطع و حجت روشن رهبری حرف و سخنی ندارند به بیراهه می روند و با سیاسی بازی، مسیر کج می کنند. وگرنه باید شنیده باشند که قالیباف صف هنجارشکنان را از کم حجاب ها جدا و برخورد سلبی با آنان را تقبیح کرد و در عین حال از لزوم حفظ ارزش ها سخن گفت و نگاه درست به جامعه را در راستای جذب بیشتر به ارزش ها و مبانی مطرح کرده و می کند. آیا این غیر از فرمایش رهبری و مکتب شهید سلیمانی است؟ آیا در جایی از این سخن لزوم تعطیلی امر به معروف و نهی از منکر و "نسبی اندیشی" دیده می شود؟ مسلما نه. جز برای آنانی که ناراحتی خود از این تفسیر موسع را با انگ سیاسی جبران می کنند.
سوم: بر خلاف آنچه نویسنده می پندارد، نگاه قالیباف به جامعه "اقتضامحور" نبوده و در طول دوران مدیریت در پلیس و شهرداری به خوبی نگاه و رویکرد خود را در عمل نشان داده است. تاکید بر مشارکت دادن مردم در تامین امنیت، پرهیز از ایجاد تضاد اجتماعی، تقلیل ندادن امنیت به امور پیش پاافتاده در ناجا و انبوهی از فعالیت ها در شهرداری تهران که اگر یکی از آنها را ، فقط یکی از آنها را دوستان نویسنده مطلب انجام داده بودند در کوی و برزن برای سالها فریاد زده می شد. منش و نگاه قالیباف به دین و جامعه که برگرفته از متن و رفتار امام و رهبری است نه مربوط به امروز و دیروز که در طول سالیان گذشته موجب اتحاد تندروها و کندروها علیه او شده است. جریان هایی که با تاکید بر رادیکالیسم راه را بر عقلانیت انقلابی
می بندند.
چهارم: به قول آقای قالیباف کسانی که آن روزها به حاج قاسم برچسب می زدند، امروز در نقش مدافع ایشان ظاهر می شوند