خضریان: شهید سلیمانی برای دفاع از انقلاب اسلامی محدود به مرزهای جغرافیایی نشد

نماینده تهران در مجلس گفت که شهید سلیمانی و علامه مصباح برای دفاع از انقلاب اسلامی و نجات مستضعفین عالم، محدود به مرزهای جغرافیایی نشدند و در میدان مجاهدت، ‎فرامرزی عمل کردند.

کد خبر : 1196510

نماینده تهران در مجلس گفت که شهید سلیمانی و علامه مصباح برای دفاع از انقلاب اسلامی و نجات مستضعفین عالم، محدود به مرزهای جغرافیایی نشدند و در میدان مجاهدت، ‎فرامرزی عمل کردند.

علی خضریان در ویژه برنامه سالگرد شهید حاج قاسم سلیمانی در شهرستان بابل، گفت: بیش از یک قرن است که جامعه ایران، دستخوش سلسله‌ای از تنش‌هایی است که در اثر حضور تحمیلی تجدّد غربی، شکل گرفته‌اند. از اواسط دوره قاجار به این‌سو، این مسأله به‌تدریج آغاز شد و هرچه که پیش می‌رفت، صورت جدی‌تر و بنیادی‌تری می‌یافت تا این‌که در ماجرای مشروطیت، به اوج خود رسید. در این میان، کسی‌که پرچم روشنگری را برافراشت و با درک عمیقی که از ماهیّتِ تجدد غربی داشت، تعارض و ناسازگاری آن را با سنت دینی تشخیص داد، شهید شیخ فضل‌الله نوری بود که پس از چندی، به دار کشیده شد. پس از این بود که تجدد آمرانه، شتابان و وحشی به‌دست رضاخان پهلوی، پدید آمد و او کوشید تمام ساختارها و بنیان‌های فرهنگ بومی و دینی ایران را ویران و تجدد غربی را جایگزین آنها گرداند. به این ترتیب، جامعه ایران بر خلاف گذشته خود، در مسیر و مدار متفاوتی فروغلتید و به دنباله تجدد غربی تبدیل شد.

وی افزود: این موضوع با ظهور انقلاب اسلامی متوقف شد و تغییر پیدا کرد و انقلاب اسلامی خروج جمعی از ولایت طاغوت را که مصداق تمام عیار آن در این زمانه، تجدد غربی بود و باید علامه مصباح و شهید سلیمانی را دو نیروی تاریخ‌ساز هم‌جبهه‌ای تصویر کنیم که راه مکتب مقاومت را در پیش گرفتند. دو هم‌جبهه‌ای که یکی از دریچه اندیشه‌ورزی، مسیر مقاومت را در پیش گرفت و دیگری در میدان عمل اقدام کرد.

خضریان ادامه داد: انقلاب اسلامی ایران توانست یکی از عالی‌ترین نمونه‌های تقابل و تضاد با جریان سلطه را بر اساس مکتب مقاومت شکل دهد و معادله جدیدی پدید آورد. در یک‌سوی این میدان، مردمی قرار دارند که در اثر هدایت‌های امام خمینی(ره)، به خویشتن ایمانی‌شان بازگشتند و خود را از سایه تاریک غرب، خارج کردند و در سوی دیگر، غرب قرار دارد که در پی جهانی‌سازی خویش است و می‌خواهد بساط سلطه استکباری خود را در عالم بگستراند. مکتب مقاومت به روایت اسلام انقلابی، محتاج دلیل است و دلیل از اندیشه برمی‌خیزد. انقلاب اسلامی باید عقلانیت متمایز خویش را عرضه می‌کرد تا از استیلای تاریخ تجدد بیرون آید. در طول دهه‌های پس از انقلاب، کسی که بیش از دیگران کوشید که چنین عقلانیتی را تولید کند، علامه مصباح یزدی بود. مطالعات و معارف او، حامل چنین جهت‌گیری‌ای هستند؛ او همواره تلاش می‌کرد که خویشتن معرفتی متناسب با عالم قدسی انقلاب اسلامی را بپروراند و جامعه ایران را از لحاظ فکری و معرفتی، از سیطره ایدئولوژی‌های تجددی خارج کند. او تلاش کرد تا عقلانیت انقلابی را به عنوان یک جایگزین و بدیل تاریخی مطرح سازد.

وی تاکید کرد: شهید حاج قاسم سلیمانی نیز بر آن بود که خط تاریخی انقلاب اسلامی را به بیرون از مرزهای ایران امتداد دهد و سیطره غرب را از جوامع اسلامی بزداید اقدامی که بر اساس مکتب مقاومت شکل گرفت. اما برای مقاومت باید قدم اول را در عالم فکر برداشت. کاری که علامه مصباح یزدی در دهه‌های گذشته انجام داد، فراهم آوردن چنین امکانی برای ایدئولوژی مقاومت بود. ایدئولوژی مقاومت باید بر استدلال تکیه داشته باشد و از برهان بنوشد در غیر این صورت، باید تحرکات فراملی و منطقه‌ای را در چهارچوب عمل‌گرایی سیاسی، توجیه کرد و فاقد مبانی فکری و معرفتی دانست.

نماینده تهران گفت: حاج قاسم سلیمانی به دلیل همین پشتوانه فکری به عنوان فرمانده سپاه قدس در دورانی که در فتنه ۸۸ شعار نه غزه و نه لبنان می‌دادند، و فشار رسانه‌ای سنگینی علیه اقدامات وی در منطقه بود، ذره‌ای به مسیر خود شک نکرد و تردیدی در او ایجاد نشد. بر خلاف کسانی که در مسئولیت‌های مختلف به دلیل عدم پشتوانه فکری با کوچکترین موج رسانه‌ای از مسیر منحرف می‌شوند و اصول را کنار می‌گذارند یا عقب‌نشینی می‌کنند. موضوع ساماندهی فضای مجازی را به خاطر بیاورید که چطور مطالبه رهبری به کناری گذاشته شد. یا برخی در حالی به مناسبت شهادت سردار رشید اسلام و سید الشهداء مقاومت در تلویزیون به سخنوری می‌پردازند و از حاج قاسم صحبت می‌کنند که هم طی ماه‌های گذشته و هم در زمان مسئولیتشان ولی‌امر مسلمین را نه تنها در میانه فتنه همراهی نکردند، بلکه برخی از ایشان به کاندیدای بازنده انتخابات ۸۸ پیش از اعلام نتایج تبریک گفتند و بذر تردید پاشیدند و یا در زمانه‌ای که بر کرسی ریاست مجلس تکیه زده بودند، برجام را ۲۰ دقیقه‌ای تصویب کردند. برای امثال ایشان یاد کردن از حاج قاسم سلیمانی بیشتر پروژه انتخاباتی است تا اینکه مکتب مقاومت را ترویج کنند.

وی افزود: امروز کسانی که در کشور مسئولیت دارند و با بروز کوچکترین مشکلی در اقتصاد، جا خالی می‌دهند و  ایده‌ای برای رفع مشکلات ندارند و صرفاً مشکلات را به سمت دولت ارجاع می‌دهند، نمی‌توانند صحبت از حاج قاسم کنند؛ سردار سلیمانی مسئولیت‌پذیر بود.

خضریان بیان کرد: کسانی که به‌جای کمک به حل مشکلات، مسئولیت امروز را به مثابه پل برای انتخابات می‌کنند و به جای این‌که در جلسات داخلی طرح و ایده مشخصی برای رفع مشکل مطرح کنند، جامعه را دچار تنش می‌کنند، کجا با سردار سلیمانی قابل مقایسه هستند؟ در جبهه مقاومت بعضی وقت‌ها حفظ یک منطقه به تار مویی می‌رسید اما فرمانده سپاه قدس بدون این‌که جامعه کوچکترین تنشی را تجربه کند، در میدان عمل می‌جنگید. این مدافعان حرم، این مقتدران مظلوم، در میدان مبارزه به شهادت می‌رسیدند، اما کشور را دچار تنش نمی‌کردند. مسئولی که به جای این‌که توجه خود را معطوف به رفع مشکلات مردم کند، به فکر این است که با ابزار رسانه، پوستر و بنر و این قبیل کارها خودش و اقداماتش را به رخ مردم بکشاند، کجا با سیره حاج قاسم سلیمانی که از این چیزها فراری بود، می‌تواند قرابتی داشته باشد. اینها فکر می‌کنند مردم فرق ایشان با سردار دل‌ها را متوجه نمی‌شوند، در حالی‌که به دفعات دیدند که همین مردم در زمان تصمیم‌گیری عمل مخلصانه را از عمل تبلیغاتی تشخیص می‌دهند.

‌وی اضافه کرد: تقارن رحلت علامه مجاهد آیت‌الله ‎محمدتقی مصباح یزدی به عنوان ‎عمار انقلاب با سالروز شهادت سردار دل‌ها حاج ‎قاسم سلیمانی به عنوان ‎مالک اشتر انقلاب و همچنین دهه بصیرت، بهانه‌ای است تا چند ویژگی مشترک این دو شخصیت انقلابی در مکتب مقاومت را بازشماری کنیم. یکی از برجسته‌ترین ویژگی‌های مشترک، تابعیت محض از مقام ‎ولایت است. به‌طوری که این دو سردار جبهه انقلاب در طول حیاتشان برای خود در مقابل ‎امامین انقلاب شأنی بیش از یک سرباز قائل نبودند. همین ویژگی باعث می‌شود تا در انجام ماموریتشان موفق به کسب رضایت مقتدایشان شوند. این دو مجاهد فقید به جناح‌های سیاسی چپ و راست تعلق خاطری نداشتند و خود را محدود به بازی‌های سیاسی گروهی نکردند بلکه تمام کنش‌هایی که در طول حیاتشان داشتند، در چارچوب کلان گفتمان ‎انقلاب اسلامی قابل تعریف است.

 خضریان افزود: برخلاف دنیاپرستان محافظه‌کار، در مسیر ‎مجاهدت در راه خدا، چه در میدان رزمی و چه فکری، راهبر و جلودار بودند و هیچ وقت در پشت جبهه خود را پنهان نکردند؛ بلکه ‎مرد میدان مبارزه با دشمن بودند. یکی از ویژگی‌های برجسته و مشترک علامه مصباح و شهید سلیمانی اعتقاد به امر ‎تشکیلات، کار جمعی و پرورش نیروی انسانی در دفاع از نظام و انقلاب اسلامی بوده است. لذا رحلت و شهادت به دلیل ‎کادرسازی صورت گرفته شده، موجب ایجاد خلل در اهداف مجاهدت‌هایشان نشده است. شهید سلیمانی و علامه مصباح برای دفاع از انقلاب اسلامی و نجات مستضعفین عالم، محدود به مرزهای جغرافیایی نشدند و در میدان مجاهدت، ‎فرامرزی عمل کردند. هر دو سردار مکتب مقاومت با مجاهدتشان و عجزی که در دشمنان حاصل شد، ماهیت واقعی ‎غرب را افشا کردند و نئولیبرالیسم آمریکایی ناچار شد برخلاف روتوشی که سال‌ها برایش هزینه کرده بود، خوی تروریستی و عدم اعتقاد به آزادی را نمایان کند؛ و به همگان نشان دهد آن‌جایی که منافعش به خطر می‌افتد، به اصولی پایبند نیست.

وی در پایان گفت: رحلت و شهادت که در ظاهر پایان زندگی دنیوی است، نه تنها موجب افول چراغ هدایت‌گر ایشان برای ‎جامعه نگردید؛ بلکه فصول جدیدی از حقایق فکری و معرفتی‌شان را برای آحاد اجتماعی روشن کرد و امروز مقاومت به یک ‎مکتب فکری ماندگار و پابرجا تبدیل شده است؛ به‌طوری‌که دیگر حذف‌شدنی و کنار نهادنی نیست./ایسنا

 

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: