بزرگتر شدن از دنیا
با حجتالاسلام سرلک درباره روحیات عرفانی سردار شهید
وجوه شخصیتی متنوع و متکثر سردار شهید سلیمانی به باور بسیاری از جمله ویژگیهای منحصر به فرد آن شهید بزرگوار بوده است. به این وجه شخصیتی او اما شاید در همه سالهای فراغش کمتر پرداخته شده است. با حجتالاسلام علی سرلک همصحبت شدیم و از او درباره این بخش از روحیه سردار قاسم سلیمانی پرسیدیم. اینکه یک انسان به چه مرحلهای از آگاهی و رشد معنوی میرسد که چنین رفتار میکند آنهم در شرایطی که همه او را مبارز واقعی اسلام میدانند. بزرگی روح و اعتقاد به آخرت و این که در دنیای بعد از مرگ، مراتب بالاتری را تجربه کند برخی از دلایلی است که باعث شده شهسد حاج قاسم سلیمانی بر گرفتن حلالیت و شهادت گرفتن از اطرافیان مبنی بر این که او در این دنیا انسان خوبی بوده اصرار داشته باشد.
گرفتن رضایت کتبی و امضا از بزرگان در زمان حیات مبنی بر این که شخص آدم خوبی بوده چه جایگاهی در دین اسلام دارد؟
دین اسلام فهم دنیا را با توجه به فهم از مرگ و آخرت تعریف می کند.از معادلات و مناسبات پیچیده دنیا نمیتوان سردرآورد و موضع درست داشت مگر این که نگاه خردمندانه و به قول شهید آوینی مرگآگاهی داشت.این را هم بگویم که مرگآگاهی با طلب مرگ متفاوت است.در دین اسلام مرگطلبی مذموم است. مومن از خداوند طلب طول عمر میکند تا فرصت ساخته شدن داشته باشد اما درعین حال مشتاق رفتن و عبور از دنیاست، خود را مهاجر و رهگذر می داند. یکی از بروزهای آمادگی برای مرگ (مرگآگاهی) این است که برای ورود به برزخ و عالم پس از مرگ آماده باشیم .روایت از امام صادق (ع) داریم که تاکید شده اگر بر خوبی شخصی ۴۰ نفر گواهی دهند.خدای متعال بر حسن ظن آن چهل نفر، آن شخص را عفو میکند و اگر آن فرد خطاهایی هم داشته باشد، خداوند با او مدارا میکند.خداوند مهربان است و گواهی بر خوبی را به عنوان خوبی قرار میدهد! روش شهادت گرفتن بر خوبی یکی از سیرههای پسندیده بزرگان و اهل معناست که این شهادت را میگرفتند و بر پارچهای یا کاغذی مینوشتند که با پیکر آنها در خاک گذاشته شود.جملهای با این معنا که « اللهم انا لانعلم منه الا خیرا و انت اعلم به منا» خدایا ما جز خوبی از او نمی دانیم و تو از او به ما آگاهتری.
چنین شخصیتهایی به آن مرحله میرسند که به رحمت و لطف خدا آنقدر مطمئن میشوند که دیگر خطایی از آنها سرنخواهد زد؟
همانطور که گفتم این امضاء گرفتنها بخشی از مرگآگاهی و جدی گرفتن مرگ و جدی گرفتن نقصهایی است که هر آدمی ممکن است دچار آن شود. طبعا انسانهایی که مرگ آگاهند، تعلقات و محبت خود نسبت به دنیا را کم میکنند و چنین افرادی به سمت پاکیزگی و عصمت حرکت میکنند.بیت الغزل عاشقانه شهید عزیز سردار سلیمانی این بود خدایا مرا پاکیزه بپذیر ! چنین شخصیتی مدام مراقب رفتار و گفتار خود است چون بر این باور است که خداوند او را میبیند.انسانی که به این ساحت وجودی نزدیک میشود، انسان مراقبهگری است که مدام خود را رصد میکند.این را هم بگویم اگر گرفتن چنین امضاهایی از سرعادت و رفتارهای ظاهری نباشد و برآیند این تفکر باشد که ما انسانیم و میل به خداوند داریم، باعث رشد و گسترش معنویت فرد میشود.اما اگر گمان کنیم که این امضاها باعث مصونیت ما میشوند بدون این که مراقب اعمال و گفتار خود باشیم ، بیشتر باعث غفلت شده و به ما آسیب میزنند.بنابراین مهم است که فرد این رفتار را با چه نیتی انجام میدهد؟ آیا قطعهای از پازل مرگآگاهی است یا سرپوشی است. سردار سلیمانی عزیز که همه عمر مشتاق شهادت بود، این گواهیها را برای مراقبت بیشتر از اعمال خود جمعآوری میکرد.
آیا این نگرش را میتوان به قیامت آگاهی هم تعمیم داد؟
مرگ آگاهی یعنی بزرگتر شدن از دنیا و یعنی پایان دادن به دلبستگیهایی که انسان را برای زیستن بدون افقهای بلند، صورتبندی میکند. انسانی که افق دیدش در زندگی شهرت و ثروت و شهوت است، تعلقاتش باعث خطاهایش میشود. وقتی انسان وارد حوزه مرگ آگاهی میشود، قیامت تبدیل به بخشی از حیات میشود که باید زندگیاش را در آنجا ادامه دهد.بعد از مرگ انسان با عقبهها و گردنههایی روبه روست که اگر توشهای بهنام تقوا ( اولویت فقط خدا) نداشته باشد در عقبههای نفسگیر به دام میافتد و جواز حرکت به مراتب بالاتر را پیدا نمیکند.هر چقدر ذخیره انسان برای آخرت بیشتر باشد، او راحتتر و بیدردسرتر از موانع و عقبهها عبور خواهد کرد.یکی از راهکارهایی که میتواند انسان را از این گردنهها عبور دهد، آماده بودن برای مرگ است.حالتی که انسان بداند در قصورها پیچیده شده و برای عبور از گردنههای بعد از مرگ باید ذخیره کافی داشته باشد یعنی باید این قصورها را کم و جبران کند.اعتراف به کوتاهیها و پیدا کردن راهی برای جبران، ذخیره انسان برای دنیای بعد از مرگ را بیشتر میکند.انسانهایی مانند حاج قاسم سلیمانی با آن بلندی طبع و درستکاری آنقدر مرگآگاه و قیامت آگاهند که روی اعمال خودشان حساب نمیکنند برای همین با همه رشادتها و خدماتی که به مردم میکنند باز هم به فکر گستردهتر کردن و عمقبخشیدن به ذخیره آخرت هستند.برای همین است که شهید سلیمانی از یک دختربچه که پدرش شهید شده میخواهد برایش دعا کند.یا در سیل خوزستان دست مردم را میبوسد و از آنها میخواهد برایش دعا کنند. حاج قاسم سلیمانی به درجهای از تقوا و مرگآگاهی رسیده بود که دیگر خودش و خدمات خودش را نمیدید، ایشان درباره حاج احمد کاظمی که با فرماندهی ایشان خرمشهر آزاد شده بود، میگفتند چرا حاج احمد کاظمی هیچوقت نمیگوید این من بودم که باعث آزادی خرمشهر شدم.این شهیدان به مقامی میرسند که کارهای دنیایی خود را نادیده و حقیر میشمارند و مدام به فکر عمق بخشیدن اعمال خود هستند بدون خودبینی.
از ویدئوها و سخنرانیهایی که در چند سال اخیر در شبکههای اجتماعی منتشر میشود دو ویژگی سردار سلیمانی بیشتر دیده میشود یکی مهربانی و دیگری مردمداری ایشان.مهربانی بدون توجه به جناح سیاسی یا اعتقادات مذهبی و ...این ویژگیها هم به مرگ آگاهی و بالا بودن ظرفیت روحی ایشان ربط دارد؟
کسی که به این درجه میرسد مصداق این غزل سعدی است که گفته: به جهان خرم از آنم که جهان خرم ازوست / عاشقم بر همه عالم که همه عالم ازوست. شخصیتی مانند سردار سلیمانی نگاهش به دنیا از زاویه نگاه خداوند است.برخی ادای دوست داشتن مردم را در میآورند اما نگاهشان از مردم به مردم است یعنی از مردم میخواهند به مردم برسند، برای تظاهر کردن و این که دیگران بگویند فلانی آدم خوبی است،به ظاهر کار خوب انجام میدهند اما سردار سلیمانی همه همت و تلاشش این بود که از طریق خدا به مردم برسد.این نگاه سردار سلیمانی به دنیا و مردم نشات گرفته از تفکر امام خمینی (ره) و رهبر معظم انقلاب است، چون حاج قاسم سلیمانی خود را رهرو و پیرو این دو بزرگوار میدانست.برای همین نامش در میان مردم برای همیشه به خوبی جاودان شد.