5 نکته از سوگواری جمعی جامعه ایرانی

سردار شهید و بیداری یک جامعه خاموش

پایگاه مردمی سردار شهید حاج‌قاسم سلیمانی میان جامعه ایران طوری بود که او برای ایران و اسلام بدون منفعت‌طلبی‌های شخصی و جناحی تلاش می‌کرد. همین موارد بود که او را در میان افکار عمومی محبوب و موثر جلوه می‌داد و به همین دلیل است که فقدان او برای جامعه ایرانی به نوعی ضایعه است.

کد خبر : 1196072

غفور شیخی ـــ جامعه‌شناس

اول: پاسداشت خودجوش مردم و خیرین در مواجهه با خبر شهادت سردار سلیمانی را می‌شود به این شکل بررسی کرد. اول این‌که حجم تسکین و سوگواری و البته تسلیت‌ها متوجه رهبر انقلاب بود،‌ چرا که ایشان در نگاه مردم صاحب عزا محسوب می‌شدند. مورد دوم واکنش مردم را می‌توان به این نکته معطوف دانست که آنها به نوعی قدردان امنیتی هستند که در سایه فعالیت و رشادت‌های سردار شهید شکل گرفته است. این‌ را که کابوس داعش برای مردم ایران به پایان رسانده است به نوعی می‌توان در واکنش خودجوش مردمی هم به چشم دید.

نکته دیگر در این حوزه را می‌شود به ریشه‌دار بودن محبوبیت سردار میان مردم جست‌وجو کرد. این‌که فعالیت‌های او از دفع کابوس داعش بر سر مردم تا کمک به سیل‌زدگان خوزستانی گسترده بود. همین فعالیت‌های فراجناحی اوست که محبوبیت او را در میان مردم افزایش داده و باعث سوگواری جمعی و خودجوش آنها شده است.

دوم: نوع واکنش‌ها به خبر شهادت سردار سلیمانی هم جای تامل داشت. از همان ساعت‌های ابتدایی صبح که خبر شهادت ایشان در رسانه‌ها منتشر شد می‌شد یک تقسیم بندی درباره این واکنش‌ها صورت داد. حتی در شکلی بین‌المللی هم می‌توان این تقسیم‌بندی را به چشم دید. متحدان ایران در مجامع بین‌المللی که چنین رفتاری را محکوم کرده‌اند و معاندانی که از این اتفاق خشنود بودند. اما در میان مردمان عادی هم حتی آنها  که صاحب نظرات تند و رادیکالی بودند این شیوه حذفی و ترور را محکوم کردند. در ایران هم اکثریت واقعی به سوگواری پرداختند. این اکثریت واقعی از جهتی مهم است که می‌دانیم مردم دیگر تفاوت ریا و خلوص را متوجه شده‌اند و همین فهم و آگاهی بالای آنها در تقسیم‌بندی مورد اشاره باعث شد مردم در سمت درست چنین واقعه‌ای قرار بگیرند. این را می‌‌توان از گستردگی عزاداری‌ها از تبریز و ارومیه تا سیستان و بلوچستان و اهواز متوجه شد.

سوم: اما آیا می‌توانیم نظامی از این پاسداشت همگانی متبلور را در سوگواری شهادت ایشان بیابیم؟ در جامعه ایرانی متاسفانه ریا و تظاهر وجود دارد. اما در این ماجرا هیچ ردی از ریا و تظاهر دیده نمی‌شد.  آنها که پا پیش گذاشته‌اند سنگینی ماتم را روی دوششان می‌توانستیم حس کنیم. آنجا دیگر ردی از سلفی‌های آزاردهنده و تصاویر یادگاری ندیدیم. نکته دیگر مربوط است به سرمایه‌های اجتماعی خاموش یا مسکوت در جامعه، سرمایه‌های خاموشی که در مواقع حساس بیدار می‌شوند. این ظرفیت‌ها را در زلزله کرمانشاه به عینه دیدیم. این افراد نه به دعوت دولتی‌ها جلو می‌آیند و نه دل در گرو تظاهر در مشارکت دارند. در مورد شهادت حاج‌قاسم سلیمانی هم همان ظرفیت‌های اجتماعی خاموش پا پیش گذاشته‌اند، چون به روشنی حس کردند که غرور ملی آنها هم خدشه‌دار شده است. اینها همان ظرفیت‌های خاموشی هستند که اتفاقا از سوی دولت‌ها همواره دیده نمی‌شدند.

چهارم: مورد دیگر حجم بالای همذات‌پنداری مردم است. همذات‌پنداری مردم نشانه این است که سردار شهید حاج‌قاسم سلیمانی را متعلق به خودشان می‌دانسته‌اند. او نه متعلق به نهادی نظامی بود و نه متعلق به جناح خاصی. همین است که مردم حسب حالات روحی و روانی خودشان، برای سوگواری و پاسداشت قدمی برداشتند. این میزان وفاق ملی در موردی خاص در تاریخ انقلاب اسلامی کم سابقه است.  

 

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: