بازی در زمین تجزیه طلبان!
«ایران» به بهانه اظهارات اخیر مولوی عبدالحمید اسماعیلزهی بررسی میکند
روزهای جمعه در تمام شهرهای ایران اسلامی مسلمانان شیعه و سنی به انجام فریضه عبادی-سیاسی نماز جمعه میپردازند و ائمه جمعه خواندن دو خطبه واجب قبل از نماز را به جا میآورند با این حال تنها خطابههای یک امام جماعت است که در ماههای اخیر و بیش از گذشته مورد حمایت رسانههای بیگانه و مخالف نظام قرار گرفته است و به تیتر نخستشان تبدیل شده؛ خطابههای عبدالحمید اسماعیلزهی معروف به مولوی عبدالحمید، امام جماعت مسجد مکی و مدیر شورای هماهنگی مدارس اهلسنت سیستان و بلوچستان. چنان که همین روزها در اظهاراتی که گویی هنوز از زبان خارج نشده، تیتر نخست سعودی اینترنشنال، العربیه ، رادیو فردا و صدای امریکا بود، عبدالحمید بدون هیچ استنادی ادعای شکنجه و تجاوز به زندانیان در بازداشتگاهها را در خطبهها مطرح و از رأی قضات در دادگاههای رسیدگی به اتهام اغتشاشگرانی که دستشان به خون مردم و نیروهای مدافع امنیت آلوده است، انتقاد کرد.
امام جماعت مسجد مکی این اظهارات را پس از آن گفت که در جلسه روز 30 آذر مدیران مدارس دینی اهلسنت شورای هماهنگی سیستان و بلوچستان هم در سخنانی درباره جمعه خونین زاهدان مدعی شد: «ما معتقدیم که مردم ما را مأمور نه، بلکه حاکمیت و نظام زده است.»
اظهاراتی که مشابهتش با ادعای معاندان و ایرانستیزان و همزمانی اش با مواضع سران کشورهای متخاصم اما در واقع در امتداد همه مواضع سؤالبرانگیزی بود که در سه ماهه اخیر از سوی او مطرح شد و بر آتش فتنه دمید. اینکه سمت و سوی سیاسی امام جماعت مسجد مکی زاهدان و ریشههای فکری-مذهبی او چیست و چرا تا این حد مورد توجه و حمایت رسانههای معاند قرار گرفته است، پرسشهایی است که برای رسیدن به پاسخ راه سختی پیشرو ندارد.
عبدالحمید چگونه مدیر حوزه علمیه شد؟
عبدالحمید اسماعیلزهی که حالا در سن 75 سالگی قرار دارد اگر چه تحصیلات دینی خود را در مدرسه «دارالهدی» ایالت «سند» پاکستان به انجام رسانده اما از سال 1366 به خواست بانی مدرسه عالی دارالعلوم زاهدان (مولوی عبدالعزیز ملازاده) مدیریت این مرکز را برعهده دارد و همین مدیریت از جمله دلایلی است که او را به یکی از پرنفوذترین شخصیتهای اهلسنت در سیستان و بلوچستان تبدیل کرده است. نفوذی که مولوی عبدالحمید در سالهای گذشته از آن به عنوان برگ بازی در عرصه سیاسی استفاده کرده و اغلب در حمایت از جریانهای غربگرا در داخل ایران به لابیگری و بسیج آرای مردمی که در نماز به او اقتدا میکنند، به نفع کاندیداهای مورد حمایت خود بکار گرفته است.
او یک روحانی مذهب حنفی و پیرو تفکر و سلوک حوزه علمیه دیوبندی است که اهل توسل و زیارت بزرگان و محب اهلبیت (علیهم السلام)اند. به قاعده این پیشینه فکری توقع این است که مرزبندی جدی میان او با تفکر وهابیت به عنوان تکفیرکننده محبان اهل بیت برقرار باشد. اما برخلاف این تصور بویژه در سالهای اخیر رابطه نزدیکی میان او با خاندان آل سعود وجود داشته است؛ قرابتی که خود را چند سال پیش در مراسم «ختم بخاری» زاهدان و در ارسال یک عبای سعودی به عنوان هدیهای از سوی ملک عبدالله پادشاه وقت عربستان و استقبال گرم و فرای تصور از شیخ سعودی حامل هدیه نشان داد. رابطهای که اگر مشابهش میان یکی از علمای شیعه عربستان با جمهوری اسلامی ایران برقرار میشد نه تنها از سوی آل سعود تحمل نمیشد که به جاسوسی برای ایران متهم و به برخوردی همچون آنچه بر شیخ شهید نمر رفت منجر میشد.
اما در جمهوری اسلامی ایران که تأکید بر وحدت میان اقوام و مذاهب یکی از اصول اصلی حاکم در آن است طبیعی است که کمترین تضییع یا ممانعتی نسبت به برگزاری آزادانه مراسمات اقلیتهای مذهبی از جمله اهل سنت انجام نشده و شخص عبدالحمید آزادانه مراسم سالانه «ختم بخاری» (مراسم فارغالتحصیلی طلاب اهل سنت با فراگیری احادیث کتاب صحیح البخاری) را با حضور شیوخی از پاکستان، سعودی و سایر کشورهای سنّی مذهب برگزار میکند.
مراوده امام جماعت مسجد مکی با سعودیها اما اثرات سوء خود را در موضعگیریهای ماههای اخیرنشان داده است. رگههای پررنگی از همنوایی با سناریوی تجزیهطلبی که تلاش برای اجرای آن با تحریک اقوام و مذاهب در ماههای اخیر به اوج رسیده در موضعگیریهای اخیر مولوی عبدالحمید رخ نموده است تا او بتواند با تحریک اختلافات شیعه و سنی بخشی از پازل تجزیهطلبان برای ایران را تکمیل کند. آشکاری مسأله به نحوی است که به گزارش فارس، شنیده شده که برخی اطرافیان عبدالحمید به وی یادآوری کردهاند که وحدت شیعه و سنی جزو اصول اعتقادی جمهوری اسلامی است و در این زمینه با افرادی که از این خط قرمز عبور کنند، در هر لباس و مذهبی اعم از شیعه و سنی مدارا نخواهد شد.
بندبازی سیاسی و مواضع متعارض
از ویژگیهای دیگر مولوی عبدالحمید شاید بتوان به موضعگیریهای باب روز او اشاره کرد. ویژگی که سبب شده او در طول زمان در سمتهای متفاوتی از یک موضوع واحد بایستد و در رویکردی که به نظر میرسد خالی از توجه به انتفاع سیاسی، رسانهای و حتی اقتصادی نیست مواضعی متعارض بیان کرده است.
او که در همین روزهای اخیر به یکی از منتقدان جدی طالبان و سیاستهایش در افغانستان تبدیل شده، در ادوار مختلف در زمره حامیان طالبان بوده است. او در سال 98 صلح طالبان و دولت امریکا را مصداق «پیروزی حق بر باطل» و مقدمه اجرای شریعت عنوان کرد.
در سیاست داخلی هم همین چرخش بر اساس وعدههای سیاستمداران و منافع پیشبینی شده جریان داشته است.
با این حال همواره در ذیل همه این موضعگیریهای سیاسی که در مواعدی همچون فتنه 88 جنبه تحریک آمیز کاملاً بر آن تفوق داشته نوعی تأکید بر وجود شکاف میان شیعه و سنی به عنوان آتش تهیه اختلافات مذهبی مورد استفاده گروههای تجزیهطلب برقرار بوده است.
بر همین اساس امام جماعت مسجد مکی به همان سیاق که خود را در مواقعی همراه با منافع ملی و همسو با سیاستهای نظام جمهوری اسلامی نشان داده در مواعد فتنه از موضعگیری علیه نظام نیز ابایی نداشته است قطعاً تا آنجا که منافع و موقعیتش در مخاطره قرار نگیرد.
خطابههای مطلوب رسانههای معاند
روحانی ای با چنین پیشینه اما در فتنه اخیر سویه کاملاً جهتداری را از خود بروز داد. تا آنجا که در خطبهها و سخنرانیهای خود مواضعی را مطرح کرد که اگر چه در تعارض با اعتقادات فکری و مذهبیاش قرار داشت اما مطلوب رسانههای معاند قرار میگرفت و بلندگویی با حاشیه امن برای بیان منویات آنها از پشت تریبونی در درون کشور فراهم کرد
بی اعتنا به آنکه بعضی از این سخنان ادعایی چگونه اغتشاشآفرینی میکند و به قیمت جان دهها تن از مردم تمام میشود و گویا آنچه در این میان اهمیت پیدا نمیکند مطالبات بحق مردم نجیب سیستان و بلوچستان است.
یا به عنوان چهره صاحب نفوذ استانی که زنان بلوچ در آن به سبب آداب و عرف اجتماعی رایج با محرومیتها و مظالم متعددی مواجهاند به حمایت از «آزادی زنان ایران» بپردازد که به واقع در شئون اجتماعی مختلف با نهایت آزادی و توانمندانه حضور حداکثری دارند.
مواضع شاذ عبدالحمید در این مدت جز دامن زدن به تفرقه مذهبی و تبدیل شدن به سوژه مطلوب برای تحریک اغتشاش و ناامنی در زاهدان و البته تأمین خوراک خبری مطلوب رسانههای معاند حاصل دیگری نداشته است.
تا آنجا که باید گفت بازگشتن منبر خطابه مسجد مکی به عنوان تریبون نافذ زاهدان به مسیر اجتناب از التهابآفرینی و دوقطبیسازی به هر ترتیب بهترین اتفاقی است که میتواند زمینهساز روزهای بهتر برای مردم شریف استان و مانع از متضرر شدن بیشتر آنها باشد.
روزنامه ایران