۵ برنامه صهیونیستها برای ادامه آشوبها در ایران
ژنرال جیکوب ناگل، مشاور امنیتی پیشین نتانیاهو، برای ادامه آشوبها در ایران گزارشی در قالب ۵ توصیه نوشته
رژیم صهیونیستی را میتوان به عنوان صحنهگردان اصلی آشوبهای اخیر شناخت. اما سران این رژیم تلاش میکنند این واقعیت را به دو دلیل کتمان کنند. اول آنکه از پاسخ احتمالی ایران نسبت طراحی آشوبها، به دور باشند و دوم آنکه در افکار عمومی ایران، این واقعیت که رژیم صهیونیستی پشت آشوبها قرار دارد، آشکار نشود. زیرا این واقعیت منجر به تضعیف شدید و پایان آشوبها خواهد شد. با این حال بررسی اندیشکدههای رسمی و تخصصی و نظرات برخی افراد نظامی رژیم صهیونیستی، ثابت میکند که این رژیم اصلیترین بازیگر پشت آشوبهای اخیر است.
به گزارش «نیوزویک»، دو نفر از کارشناسان «بنیاد دفاع از دموکراسی» به نامهای «ژنرال جیکوب ناگل»، مشاور امنیت ملی نتانیاهو و «مارک دوبوویتز» متخصص حوزه تحریمهای ایران، به نقش رژیم صهیونیستی در آشوبهای اخیر ایران، پرداختند. [1]
در این گزارش آمده است: اسرائیل باید ابتکار عمل را در دست بگیرد و از اعتراضات اخیر ایران به عنوان بزرگترین فرصت خود، نهایت استفاده را ببرد. «سرویس اطلاعاتی اسرائیل»، باید نوک پیکان حمله قرار گیرد و از قدرت خود برای «تضعیف شدید ایران» استفاده کند و در صورت خوششانسی، به سمت فروپاشی [ایران] پیش رود. این گزارش تاکید میکند که «بجز سرویس اطلاعاتی اسرائیل، هیچ نهاد امنیتی دیگر، توانایی حمایت از اعتراضات ایران را ندارد».
این دو کارشناس FDD، توصیههای دیگری را برای رژیم صهیونیستی مطرح کردند. این توصیهها عبارتاند از:
۱. عملیات نفوذ برای بحران ارزی
اسرائیل باید فشار اقتصادی را از طریق عملیاتهای نفوذ در ایران تشدید کند. نتیجه این عملیاتها باید بحران بزرگ پولی باشد. به گونهای که دولت، تمام ذخایر ارزی خود را برای جبران این بجران، خرج کند. باید این پیام به ایرانیان منتقل شود که دولت، پولهایتان را دزدیده است و مردم ایران گمان کنند که بانکها بودجه کافی برای باز پرداخت پولهایشان را ندارند و در نتیجه، تمام پسانداز خود را از بانکها بیرون بکشند. این اقدامات منجر به تشدید بحران پولی در ایران میشود و در نهایت، به خشمگین شدن ایرانیان از حکومت منتهی میگردد.
۲. ضربه به صنایع کلیدی
«سرویس اطلاعاتی اسرائیل» باید کمپینی پایدار ایجاد کند که «صنایع کلیدی ایران» را هدف قرار دهد و سپس از دهها هزار ایرانی خشمگین، شامل دانشآموزان و معلمان، حمایت کند. با ایجاد بحران مالی و پایین آوردن ارزش ریال، هزینه حمایت از اعتراضات برای اسرائیل هم کاهش پیدا خواهد کرد.
۳. افشای اطلاعات نیروهای امنیتی و فضاسازی رسانهای
اسرائیل باید اطلاعات نیروهای امنیتی ایران را منتشر کند. ارزش اطلاعاتیِ این اقدامات، میتواند به اعتراضات دامن بزند و اسرائیل باید خیلی از این کارها انجام دهد.
۴. آموزش سازماندهی گروههای آشوب
اسرائیل باید آموزش دهد که چگونه میتوان ایرانیان معترض در گروههای کوچک را، در هر محله سازماندهی کرد. همچنین باید اطلاعات حرکت نیروهای امنیتی ایران را منتشر کند و در سیستمهای فرماندهی، کنترلی و لجستیکی ایران، اختلال ایجاد کند.
۵. تمرکز بر برنامه هستهای ایران، علاوه بر تمرکز بر آشوبها
اسرائیل در عین حال که نباید فرصت اعتراضات را از دست دهد، باید راهبردهای خود را برای مقابله با برنامه هستهای ایران، پیش ببرد و با بازگشت آمریکا به توافق هستهای، مقابله کند.
«موسسه خاورمیانه» (MEI) واقع در واشنگتن دی.سی، در حوزه مسائل غرب آسیا فعالیت دارد. با مطالعه مطالب این موسسه، متوجه میشوید که تا چه حد طرفدار رژیم صهیونییستی بوده و از آن دفاع میکند. این موسسه، در یکی از گزارشهای خود به نقش رژیم صهیونیستی در آشوبهای اخیر پرداخت. [2] در ابتدای این گزارش آمده است، اینکه سرویس اطلاعات اسرائیل، مغز متفکر اعتراضات اخیر هست، اتهامی بدون مدرک است و هیچ سرویس اطلاعاتی نمیتواند این آشوبها را سازماندهی کند.
موسسه خاورمیانه، در عین حال که دخالت در آغاز آشوبها را انکار میکند؛ میگوید «اگرچه حملات سایبری و اقدامات تروریستی از سوی اسرائیل، ابزارهای موثری در بیثبات کردن داخل ایران هستند؛ اعتراضات داخلی هم یک راه ساده، در دسترس و قدرتمند برای بی ثبات کردن راهبردهای ایران است».
در ادامه این گزارش آمده است، اسرائیل در ۱ نوامبر، پنمین دوره انتخابات خود را در طی ۴ سال برگزار کرد؛ [که نشان دهنده اختلاف و بیثباتی شدید در اسرائیل است] اما در مورد حمایت از اعتراضات ایران، در سراسر طیفهای سیاسی اسرائیل، اتفاق نظر وجود دارد و از زمان آغاز اعتراضات، راهبرد دیپلماسی عمومی رژیم صهیونیستی در قبال ایران با هدف اثر گذاری مستقیم بر تمام لایههای جامعه ایران، افزایش چشمگیری داشت. افزایشی که تاکنون مشابه آن وجود نداشته است.
در ادامه این گزارش آمده است که دامن زدن به ترس از برنامه هستهای ایران در میان اسرائیلیها،، سنگ بنای تصدی هر نخستوزیر در اسرائیل است.
دیوید مناشری، استاد دانشگاه و مدیر گروه مطالعات ایران در دانشگاه تلآویو، در خصوص حمایت بیش از حد رژیم صهیونیستی از اعتراضات اخیر هشدار داده و گفته است، «این حمایت میتواند مانند شمشمیر دولبه عمل کند و نتیجه عکس د اشته باشد. زیرا این کار به روایت ایران از اینکه اسرائیل و آمریکا پشت سر این اعتراضات قرار دارند، کمک میکند». به عبارتی دیگر، اسرائیل میداند که چهره خوبی در میان افکار عمومی ایران ندارد و اگر حمایتهای رژیم صهیونیستی از آشوبها، بیش از این علنی شود، منجر به کاهش آشوب خیابانی خواهد شد.
موسسه خاورمیانه تصریح کرد که هدف حمایتهای اسرائیل از اعتراضات ایران، دو موضوع است. اول اینکه بگوید دشمن اصلی اسرائیل و ایران، دین اسلام است و دوم اینکه روابط ایران و اسرائیل در سیاست خارجی، تغییر کند.
«اورلی نوی»، فعال سیاسی صهیونیست و حاضر در سرزمینهای اشغالی، در گزارشی در مجله «+972» به جایگاه حمایت رژیم صهیونیستی از جنبش «زن، زندگی، آزادی»، پرداخت. او که خود از مخالفین جمهوری اسلامی ایران است، معتقد بود که این حمایت اسرائیل، اقدامی ریاکارانه بوده و آزادی چیزی نیست که اسرائیلی ها به دنبال آن باشند. [3]
به عقیده اورلی نوی، حمایت اسرائیل از اعتراضات ایران به این گونه است که «افسران ارتش اسرائیل، مشغول ظلم، ستمِ خشونت آمیز و جنایتکارانه نسبت به مردمی [فلسطین] هستند و میخواهند با یک کلیک، جایگاه خود را در میان آزادیخواهان جهان، نشان دهند». اورلی این حمایت را صرفا برای سفید کردن جنایات اسرائیل میداند.
او از اسرائیلی ها میپرسد که «آیا ساکنان غزه، کمتر از ساکنان تهران مستحق آزادی هستند؟» آیا جان امدادگر زن، «رزان النجار» که در جریان تظاهرات غزه به ضرب گلوله [اسرائیلی] کشته شد، اهمیت کمتری نسبت به جان مهسا امینی داشت؟ او میگوید که اسرائیل، تظاهرات «غیرخشونت آمیز» در غزه را «تهدیدی» برای موجودیت خود میداند و هرگونه «دعوت به آزادی»، به عنوان عاملی برای «تضعیف اسرائیل»، قلمداد میشود. چنین رژیمی نمیتواند حامی اعتراض در ایران باشد.
اورلی نوی اشاره میکند که «شارن هاسکل»، نماینده زن یکی از احزاب اسرائیل که از الحاق کرانه باختری و «سرکوب آزادی فلسطینیان» حمایت کرده بود، چگونه میتواند با کوتاه کردن موهایش، خود را حامی آزادی زنان ایران نشان دهد؟ اورلی تصریح میکند که این نوع حمایت، «بیش از هر چیز، تف کردن به صورت هر زنی در خیابانهای ایران است».
نیو عرب
دکتر عماد موسی، پژوهشگر حوزه اسرائیل در «نیو عرب» نوشته است که حمایت اسرائیل از زنان ایرانی در عین حال که زنان فلسطینی را از حقوق اولیه خود [حق زندگی] محروم میکند، یک تناقض و ریاکاری است. او میگوید که اسرائیل به ارائه چهرهای مثبت از خود در جامعه بینالملل نیاز دارد و یکی از راههای آن، حمایت از تجمعات با شعار آزادی است. در این سناریو، میتوان در عین حال که در داخل مرتکب ظلم میشود، در خارج خود را آزادیخواه نشان دهد.