تاثیر آلودگی هوا بر شاهکارهای هنری
تجزیه و تحلیل برخی از آثار هنری نشان میدهد که سبک هنرمندان در طول انقلاب صنعتی همگام با افزایش آلودگی هوا در ارتباط بوده و تکامل یافته است.
نقاشان امپرسیونیسم قرن ۱۹، به جای خلق دقیق و مجدد تمام جزئیات در یک ترکیب، به خاطر به تصویر کشیدن سرزندگی لحظات و عبور زودگذر طبیعت نور مشهور بودند.
اما نتایج مطالعه جدیدی مندرج در EOSDA، نشان میدهد که گرایشها به سمت خطوط سایهدارتر و پالتهای سفیدتر که میتوان نمونههای آن را در آثار ویلیام ترنر و کلود مونه یافت، ممکن است درحقیقت نمایش دقیقی از اثرات بصری مرتبط با آلودگی هوا باشد.
هنرمندان امپرسیونیسم به پیشرفتهای علمی معاصر علاقهمند شده بودند و اغلب در فضای باز نقاشی میکردند تا جهان را در نور واقعی اش به تصویر بکشند.
اما پالتهای رنگ و تکنیکهای نقاشی آنها ـ ضربههای قلم موی نمایان با حداقل نمایش فرم ـ عمدتا به انتخاب سبک نسبت داده شدهاند.
پژوهش جدید نشان میدهد که امپرسیونیستها ممکن است بیش از آنچه ما تصور میکردیم به واقعیت هواشناسی وفادار بوده باشند. این مطالعه بر روی آثار ویلیام ترنر و کلود مونه، هنرمندان نمادینی که اغلب مناظر شهری سریالی را در لندن و پاریس نقاشی میکردند، متمرکز است. این مناطق شهری در طول انقلاب صنعتی با افزایش آلودگی هوا مواجه بودند.
پژوهشگر این تحقیق، گفته است: «ما نمیخواهیم بگوییم که این هنرمندان تنها محیط اطراف خود را به طور منفعلانه ضبط میکردند؛ چراکه این گفته موجب نادیده گرفتن نبوغ خلاق و آشکار آنها میشود. مسئله این است که تغیرات اقلیمی، انگیزههای خلاقانه و راههای نگرش جدید را فراهم میکند.»
برای اولین بار سطوح آلودگی هوا در دورههایی که ترنر و مونه فعال بودند، تخمین زده شد. با توجه به اینکه پایش کیفی هوا تنها در اواسط قرن بیستم آغاز شد، محققان از موجودیهای سوخت به عنوان نمونه استفاده کردند. بر این اساس با افزایش سطح آلودگی، سبکهای هر دو هنرمند از فرمهای مشخص، به سمت فرمهایی با لبههای تارتر و پالتهای سفیدتر رفت. این روند حتی پس از اینکه محققان عواملی مانند موضوع و ساعت روز را در نظر گرفتند ثابت بود. همین مدل در نقاشیهای لندن و پاریس توسط هنرمندان دیگر، از جمله کامیل پیسارو، جیمز مک نیل ویستلر و گوستاو کایبوت، روندهای مشابهی یافت.
این پژوهشگر معتقد است که صنعتی شدن نه تنها بر آنچه ترنر نقاشی کرده، بلکه بر نحوه نقاشی او نیز تأثیر گذاشته است.
«ترنر در عصر بادبان متولد شد و در عصر زغال سنگ و بخار مرد. این تأثیر شاید به بهترین وجه در اثر «باران، بخار و سرعت» (۱۸۴۴) به تصویر کشیده شده باشد؛ صحنهای آشفته که قطاری را در حال عبور از روی پل در منظرهای طلایی درحالی که خرگوشی صحرایی در طول مسیر حرکت میکند، نشان میدهد.»
نقاشیهای اولیه مونه به طور سنتی فیگوراتیو بودند. سبک او به طور فزاینده ای امپرسیونیستی شد؛ زیرا مکانهایی که در آن نقاشی میکرد مدام در حال آلودهتر شدن بودند.
کار مونه که نسلها پس از ترنر تکمیل شد، ممکن است نسخه تقویتشدهای از روندهای آلودگی واقعی باشد؛ زیرا این هنرمند فرانسوی به خاطر به تصویر کشیدن دود لندن در نقاشیهایش از ساختمانهای مجلس و دیگر مکانهای دیدنی، مشهور بود.
یک محقق میگوید: «دانستن جزئیات مکان، تاریخ، زمان، آب و هوا و شرایط آسمانی که هنرمندان آثار هنری خود را تحت آن خلق کردند، فرصتی برای تجربهای تخیلی فراهم میکند. علم خواننده مدرن را به لحظه خلق یا افکار شخصی که آن را می آفریند نزدیکتر میکند.»